(تصاویر) 10 شخصیت قدرتمند برتر سریال وایکینگ ها
سریال Vikings یکی از پرطرفدارترین سریالهای تاریخی چند سال اخیر با شخصیتهای جذاب و کاریزماتیک بود و ارائهی داستانی هیجانانگیز توانست تا تبدیل به یکی از محبوبترین سریالهای تاریخی شود. وایکینگها همیشه به قدرت و قوت بدنیشان در نبردهایشان معروف بودند، اما در سریال Vikings میبینیم که برای قوی بودن چیزی بیشتر از زور و بازو نیاز است.
در طول سریال Vikings با شخصیتهایی آشنا میشویم که در برابر مشکلات و چالشهای دنیای خشن قرون وسطی با نبوغ، هوشمندی و استقامت مقابله میکنند.
زندهماندن در این شرایط و مبارزهی با آن نشاندهندهی قدرت روانی بالای این شخصیتها نیز هست، پس قدرت تنها به زور ماهیچهها خلاصه نمیشود و گاهی قدرت ذهن میتواند تیزتر از شمشیر باشد. در ادامه با قویترین شخصیتهای سریال Vikings آشنا خواهیم شد.
۱۰- آسترید
آسترید برای اینکه بتواند معشوقهی لاگرتا باشد، مجبور بود تا با احساسات و چالشهای زیادی مواجه شود و در عین حال وفاداری خودش را به همسرش حفظ کند.
آسترید توسط هارالد اسیر میشود و درنهایت با او ازدواج میکند. آسترید شرایط را جوری نگه میدارد تا هارالد از او راضی باشد و ازدواجش به خطر نیفتد. اما زمانی که نقشهی حمله به کاتگات آشکار میشود، او فداکاری قابل توجهی را برای نجات لاگرتا انجام میدهد.
آسترید پس از اینکه مورد حملهی گروهی از صیادان نهنگ قرار میگیرد و آسیب میبیند، با این حال امیدوار است که این صیادان پیام محرمانهاش درباره حمله را به لاگرتا برسانند.
صیادان پیام را میرسانند، اما آسترید اکنون باردار است و نمیداند که آیا کودک متعلق به هارالد است یا یکی از اعضای گروه. درنهایت آسترید و لاگرتا در میدان نبرد به هم میرسند، اما آسترید از لاگرتا میخواهد تا جانش را بگیرد تا از رنجی که دارد رها شود. مرگ دلخراش آسترید و داستان تراژیکش باعث شده تا او یکی از قویترین شخصیتهای سریال Vikings باشد.
۹- فلوکی
فلوکی کشتیساز یکی از محبوبترین شخصیتهای سریال Vikings است که در طول این سریال سرگذشت عجیبی را هم طی کرد. اوا کمی دمدمی مزاج و عجیب است و همیشه داستانهایی دربارهی خدایان برای تعریف کردن دارد که به شدت به آنها هم وفادار است. او همیشه مورد احترام رگنار، لاگرتا و فرزندان رگنار بود که باعث میشد همیشه تحت حمایت و محافظت آنها قرار بگیرد.
با اینکه بعضی از رفتارهای احساسی و عجولانهی او در سریال باعث شده تا اشتباهات زیادی انجام دهد، اما او آن قدری قوی است که به وعدهها و اهدافش عمل کند. اگرچه این ویژگی بزرگترین ضعف او نیز به شمار میآید، اما به محض اینکه متوجه اشتباهاتش و تاثیر منفی آن شود، آماده است تا آن را جبران کند.
۸- اوبه
اوبه شخصیت قدرتمندی است که میان میراث پدرش و برادرانش قرار گرفته و با این حال در میان جنگهای خانوادگی، آرامش خودش را حفظ میکند. این ویژگی در نهایت به سود او تمام میشود، زیرا او بهعنوان یک رهبر و کاوشگر موفق باقی میماند. در میان فرزندان رگنار، به نظر میرسد که اوبه بیشتر از دیگر برادرانش ویژگیهای هوشمندانه پدرش را به ارث برده است و ما را یاد هوش رگنار میاندازد.
پس از جنگ قدرت میان لاگرتا و آیوار که در نهایت به شکست آیوار منجر شد، خانوادهاش بار دیگر تحت پادشاهی بیورن متحد شدند، اوبه مجبور شد تا به حکومت موقت کاتگات رضایت دهد و امیدهایش برای سفر به ایسلند را برای مدتی کنار بگذارد.
در این مدت او در کنارش خانواده و برادرانش ایستادگی کرد اما در نهایت بعد از مدتی به ایسلند و بعد به آمریکای شمالی سفر کرد. هوشمندی، وفاداری و دلسوزی اوبه باعث شده تا شخصیتی قوی و قدرتمند در میان پسران رگنار باشد.
۷- اتلستن
اتلستن توسط وایکینگها به اسارت گرفته شد و با قبول کردن برخی از عقاید آنها تلاش کرد که در میان آنها زنده بماند، اما با این حال او با خودش صادق ماند و به عقاید اولیهاش پشت نکرد. عقل و هوش اتلستن برای یافتن راهی میان مذهب و فرهنگ، باعث شده بود تا نظر رگنار و پادشاه اکبرت را برای حل کردن مشکلاتشان جلب کند.
اتلستن در سالهای اولیهی زندگیاش سبک زندگی مذهبیای داشت و عطشش برای علم باعث شده بود تا چندین زبان بلد باشد که همین امر او را به مهرهی مهمی برای روابط بین وایکینگها و انگلیسیها تبدیل کرده بود.
او مسیحی بود اما برای نشان دادن وفاداریاش به رگنار، دینش را به پاگانیسم (به معنی چند خداپرستی یا هر دینی به جز مسیحیت) تغییر داد. اتلستن بارها و بارها به خاطر علم و دانشش از مرگ و اعدام فرار کرد که البته در آخر به دست فلوکی کشته شد.
۶- پادشاه اکبرت
پادشاه اکبرت مردی با بینشی متفاوت و نو در زمان خودش بود اما با اینحال به شکلی ریاکارانه عطش قدرت داشت که البته برای فردی مثل او هم چندان جای تعجب نداشت.
شخصیت جذاب و مرموز پادشاه اکبرت میراثی را به وجود آورد که مسیر سیاسی خاندانش و حتی تاریخ را برای همیشه تغییر داد. او به جای ترسیدن از وایکینگها، آنها را فرصتی برای از بین بردن دیگر دشمنانش در انگلستان میدید.
اکبرت به نسبت فرهنگ نورس با ذهنی باز برخورد میکرد، مخصوصا وقتی میدید هوشمندی رگنار با زیرکی خودش همخوانی دارد. او رویای این را داشت تا اتحاد مستحکمی در سرزمین انگلستان ایجاد کند اما موفق به انجام این کار نشد، اما با اینحال میراث و خرد او به نسلهای بعدیاش، مخصوصا پادشاه آلفرد کبیر، منتقل شد.
۵- لاگرتا
لاگرتا را میتوان یکی از قدرتمندترین و بهترین جنگجوهای سریال Vikings به حساب آورد که در نبردها همانند یک والکری ظاهر میشد. او همسر رگنار و مادر بیورن بود که مرگ دخترش و فاصله گرفتن رگنار باعث شد تا از زیر سایهی رگنار بیرون بیاید تا سرنوشت خودش را دنبال کند.
لاگرتا درنهایت توانست با شکست دادن دیگر پسرهای رگنار از زن دومش یعنی اسلاگ، ملکهی کتگات شود. با وجود نفرت پسران رگنار از لاگرتا به دلیل کشتن مادرشان، او تمام تلاش خودش را کرد تا در مقابل دشمن مشترکشان به توافق برسند.
وفاداری و عشق عمیق او به پسرش بیورن، به حفظ رویا و میراث رگنار کمک کرد. لاگرتا بدون شک یکی از به یاد ماندنیترین شخصیتهای این سریال است.
۴- آیوار
شخصیتی افسارگسیخته، وحشی، بدون مرزهای اخلاقی و البته باهوش که پیچیدگیهای شخصیتی خودش را داشت، اما برای مخاطبین جذاب بود.
آیوار بدون استخوان تا حدودی مایهی ننگ خانوادهاش بود که به خاطر معلولیتش دست کم گرفته میشد و برای همین همیشه یک جور عقده در او نهفته شده بود، البته باید گفت که رگنار تا زمانی که زنده بود او را دست کم نمیگرفت.
فلوکی برای او ارابهای جنگی ساخت تا بتواند در کنار برادرانش به نبرد بپردازد و عطشی بینهایت برای پیروزی را دنبال کند.
با وجود اینکه آیوار شخصیتی خشونتبار داشت، اما از هوش و ذکاوتش برای ایجاد تاکتیکهای مبارزه استفاده میکرد که بسیار موثر هم بودند. او برخلاف تمام احتمالات، در نبردهایش با استراتژیهای نوآورانه و بازیهای ذهنی به پیروزی میرسید.
بزرگترین ضعف او زمانی آشکار شد که بیش از حد درگیر عطش فتحکردن شد و به جای تمرکز بر هدف اصلی پدرش، که ساکن شدن بود، به گسترش بیش از حد موفقیتهایش پرداخت و این موضوع در نهایت به شکست او منجر شد.
۳- رگنار
بهترین شخصیت سریال Vikings و یکی از جذابترین شخصیتهای سریالهای تاریخی که فراموش کردن آن سخت است. او با رویاها و جاهطلبیاش توانست تا خودش و خانوادهاش را به مرتبههای بالایی برساند و میراثی فراموشنشدنی باقی بگذارد.
عطش اکتشاف، او را به سرزمینهای جدید و سپس ساکن شدن در آن سرزمینها رساند. یکی از نقاط قوت رگنار این بود که از محدودیتها و ضعفهای خودش آگاه بود و از قدرت دوستان نزدیک و دشمنان سابق خود استفاده میکرد تا بیاموزد و خردمندتر و زیرکتر شود.
یکی از نمونههای این هوشمندی زمانی است که پس از بازگشت از انگلستان، به او گفته شد که تنها میتواند یک گنج از غنائم خود را نگه دارد و او به جای انتخاب طلا یا نقره، اتلستن را انتخاب میکند.
با این انتخاب، او با دین، فرهنگ و سرزمینهای دیگر آشنا شد و البته یک دوست باوفا هم به دست میآورد.
نقطه ضعف رگنار در اواخر زندگیاش، میراث و شهرتش بود که او و خانوادهاش را به هدف بزرگی تبدیل کرد و در نهایت منجر به اسارت و مرگ او شد. با این حال، جاهطلبی و زیرکیای که در وجود رگنار بود، حماسهای بزرگ آفرید که از آن میراثی فراموشنشدنی برخاست.
۲- بیورن
بیورن به قدری قوی بود که در همان جوانی لقب رویینتن (آیرونساید) را به او نسبت دادند. استقامت و قویبودنش او را به فردی تبدیل کرد تا سختیهای مبارزات پدرش را تحمل کند.
اگرچه بیورن باهوشترین فرزند رگنار نیست، اما توانایی این را داشت تا قدرت و اتحاد خانوادهاش را حفظ کند. با وجود درگیریهای داخلی متعدد، او تمام تلاش خودش را میکند تا آنها را کنار هم نگه دارد و با روحیهی جنگجویانهاش بارها و بارها به اکتشاف پرداخت.
قدرت بیورن از حمایتهای مادرش لاگرتا سرچشمه میگیرد که او را در همه حال حمایت کرد، حتی زمانی که کارهایش نسنجیده بودند. اعتقاد لاگرتا به بیورن باعث شد تا او به موفقیتهای زیادی برسد و علیرغم غرورش بتواند به نظرات دیگران هم گوش کند، درست مثل پدرش رگنار.
به عنوان مثال او به تاکتیکهای نظامی آیوار گوش داد که به پیروزی قاطعانهای علیه انگلیسیها دست یافت. رهبری بزرگ بودن تنها به معنی الهام بخشیدن به دیگران نیست، بلکه به معنای فروتنی و استفاده از دانش و تخصص کسانی است که در مسائل پیچیده تجربه بیشتری دارند. توانایی بیورن در انجام این کار به او اجازه داد تا از مدیترانه جان سالم به در ببرد و در بسیاری از نبردها پیروز شود.
۱- رولو
شاید با دیدن اسم رولو در رتبهی اول این لیست غافلگیر شوید، اما تواناییهای او در مبارزه و زیرکیاش باعث شده تا او یکی از قویترین شخصیتهای سریال Vikings باشد.
رولو با زیرکی در فرانسه ساکن شد و وقتی در فصل پنج شاهد بازگشت دوبارهی او هستیم، او تبدیل به یک فرد شریف و قدرتمند در آن سرزمین شده است. تبدیل شدن او از یک جنگجوی وایکینگ به فردی مهم و تاثیرگذار، نشان میدهد که چگونه او خودش را با فرهنگ، سبک زندگی و نزدیکانش تطبیق داده تا پیشرفت کند.
توانایی رولو در انطباق با شرایط جدید و غلبه بر چالشها، او را به یکی از شخصیتهای قدرتمند این سریال تبدیل کرده است.
با اینکه رولو و رگنار اختلافاتی داشتند، اما همیشه وفاداریای میان آنها وجود داشت و رولو هم احترام زیادی به رگنار میگذاشت. او عشقی را هم به بیورن و لاگرتا داشت و رولو باور داشت بیورن درواقع پسر اوست؛ بیورن از غیبت رولو در خانوادهشان ناراحت و دلخور بود، و رولو حاضر بود برای جبران اشتباهاتش حتی جان خود را فدا کند.
متاسفانه، پیشنهاد کمک رولو توسط لاگرتا رد شد، اما رولو با فروتنی آن را پذیرفت. این فروتنی نشاندهندهی ویژگی مثبتی است که رولو طی دوران دوریاش از سبک زندگی وایکینگی آموخته، زیرا در زمانی که در میان نورسها بود، بسیار احساسی عمل میکرد.
این تغییرات نشان از رشد شخصیتی و بلوغ زیادی دارد که رولو در سالهای حکومتش بر فرانکها به دست آورده بود. با این وجود حضور او در فرانسه و تشکیل شدن منطقهی نرماندی، میراث بزرگی را برای تاریخ به جا گذاشت.
منبع: گیمفا