(تصاویر) ۱۵ شخصیت برتر سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت»

(تصاویر) ۱۵ شخصیت برتر سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت»

سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» ممکن است نقص‌ها و ناسازگاری‌های غیرقانونی داشته باشد، اما جوهره‌ی آن همانند هر اقتباس دیگری از مجموعه‌ی داستانی «ارباب حلقه‌ها» است، شخصیت‌های شگفت‌انگیزی را به نمایش می‌گذارد و همیشه امید وجود دارد.

کد خبر : ۲۰۴۶۰۰
بازدید : ۳۴۸

سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» (The Lord of the Rings: The Rings of Power) طرفداران این مجموعه‌ی داستانی را به قلمرویی متفاوت از سرزمین میانه می‌برد که مخاطبان به سختی آن را می‌شناسند، اما همه‌ی چیزهایی که دوست دارند، هنوز در آن‌جا هم وجود دارند. این سریال که وقایع آن طی دوران دوم، سال‌ها قبل از ساخته شدن ۲۰ حلقه‌ی قدرت، از جمله حلقه‌ی یگانه، رخ می‌دهد، عمیق‌تر از همیشه به افسانه‌های جی.آر.آر. تالکین می‌پردازد. این همان سرزمین میانه است، همان سرزمینی که فرودو و سم را به کوه نابودی برد.

با این حال، این سرزمینی باستانی‌تر است که هنوز شاهد تأسیس برخی از پادشاهی‌های محبوب نبوده. برخی چهره‌های آشنا در این سرزمین میانه‌ی باستانی زندگی می‌کنند، اما آن‌ها هیچ شباهتی به خودشان در دوران سوم ندارند؛ گالادریل (مورفید کلارک) و الروند (رابرت آرامایو) هزاران سال سن دارند، اما هنوز تجربه‌ی کافی کسب نکرده‌اند. بهترین شخصیت‌های سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» در این سریال کسانی هستند که داستان آن‌ها به خوبی مخاطبان را مجذوب می‌کند.

سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» ممکن است نقص‌ها و ناسازگاری‌های غیرقانونی داشته باشد، اما جوهره‌ی آن همانند هر اقتباس دیگری از مجموعه‌ی داستانی «ارباب حلقه‌ها» است، شخصیت‌های شگفت‌انگیزی را به نمایش می‌گذارد و همیشه امید وجود دارد. شاه بزرگ گیل-گالاد (بنجامین واکر) به درستی می‌گوید: «امید هرگز از بین نمی‌رود؛ حتی زمانی که ناچیز است. وقتی همه‌ی حواس دیگر خواب هستند، چشم امید اولین است که بیدار می‌شود و آخرین است که بسته می‌گردد.»

گالادریل، الروند و همه‌ی شخصیت‌های دیگر سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت»، حتی زمانی که به نظر می‌رسد ممکن است امیدشان خاموش شود، آن را در قلب‌های خود حمل می‌کنند و برایشان مهم نیست چه اتفاقی بیفتد. پیروزی‌ها به دست خواهند آمد و خانواده‌ها دوباره متحد خواهند شد. حتی برای کسانی که خود را بیش از حد محکوم به توبه و بخشش می‌دانند، امید وجود دارد. حتی زمانی که شخصیت‌های این سریال تاریکی را لمس می‌کنند، هنوز نور وجود دارد.

۱۵. ایسیلدور با بازی ماکسیم بالدری

48

ایسیلدور (ماکسیم بالدری) در حال آموزش دیدن برای پیوستن به گارد دریایی نومنور است. با این حال، با وجود تشویق پدرش الندیل (لوید اوون)، قلبش با این مسیر یکی نیست؛ او می‌خواهد مانند برادرش به غرب برود. الندیل وقتی از برنامه‌ی پسرش برای به تعویق انداختن آموزش‌اش مطلع می‌شود، خشمگین می‌گردد. در آزمون بعدی، ایسیلدور دوباره منحرف می‌شود و عمداً خود را اخراج می‌کند، در حالی که ناخواسته دوستانش را نیز اخراج می‌کند.

پس از جدا شدن از عزیزانش، ایسیلدور در سفر پدرش به سرزمین میانه ثبت نام می‌کند به امید این که بالاخره هدف خود را پیدا کند. او شجاعت خود را به عنوان یک جنگجو در نبرد برای سرزمین‌های جنوبی ثابت می‌کند. پس از انفجار اورودروین، ایسیلدور در یک ساختمان در حال سوختن گرفتار می‌شود و پدرش معتقد است که او مرده است.

ایسیلدور در بیشتر فصل اول سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» سرگردان است. او جهت ندارد و حداقل طبق گفته‌های پدرش درباره‌ی تلاش‌های شغلی گذشته‌اش ،این کار را برای سال‌ها انجام داده است. صدایی او را به غرب فرا می‌خواند، اما همه فکر می‌کنند که دنبال کردن آن بیهوده است. درگیری درونی او با خودش و درگیری بیرونی او با دوستان و خانواده‌اش قابل درک است.

آن‌چه کمتر قابل درک و قطعاً کمتر قابل تحسین است کمک‌های فراوان پدرش به او در مسیرهای شغلی‌اش است؛ در حالی که دوستانش برای رسیدن به اهداف خود به سختی تلاش کرده‌اند. برخی ممکن است به ایسیلدور ترحم نکنند. او یکی از بهترین شخصیت‌های سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» است و در نهایت، رفتن به سرزمین میانه به ایسیلدور نشان می‌دهد که او عاشق نبرد و ماجراجویی است.

۱۴. کلبریمبور با بازی چارلز ادواردز

49

کلبریمبور (چارلز ادواردز)، یکی از معروف‌ترین آهنگران الفی، در حال کار بر روی یک پروژه‌ی فوق‌العاده به دستور شاه بزرگ، گیل-گالاد، است و به کمک الروند نیاز دارد. مانند شاه بزرگ، او هم در ابتدا درباره‌ی همه‌ی جزئیات صادق نیست. کلبریمبور نیاز دارد که به سرعت یک کوره‌ی قدرتمند بسازد و الروند دورین (اووین آرتور) و کوتوله‌ها را برای رسیدن به این هدف به کار می‌گیرد. کلبریمبور ادعا می‌کند که دورین چیزی را پنهان می‌کند. کوتوله‌ها میتریل را پیدا کرده‌اند، اما این تنها رازی نیست که الروند کشف می‌کند. گیل-گالاد فاش می‌کند که این سنگ معدن به محو شدن الف‌ها کمک می‌کند و کلبریمبور از ابتدا از آن آگاه بوده است.

هنگامی که کلبریمور سنگ معدن را به دست می‌آورد، هیچ ایده‌ای ندارد که چگونه آن را به اراده‌ی خود خم کند و چیزی بسازد که بتواند الف‌ها را نجات دهد؛ تا زمانی که هالبراند (چارلی ویکرز) به او یک قطعه‌ی کوچک از دانش درباره‌ی آلیاژها هدیه می‌دهد. لحظه‌ی افتخارآمیز او زمانی فرا می‌رسد که ساخت سه حلقه‌ی قدرت الفی به پایان می‌رسد. کلبریمبور تلاش می‌کند چیزی نزدیک به شکوه سیلماریل‌ها را بازسازی کند، حتی اگر رسیدن به این هدف به معنای گرفتار شدن در فریب‌های غیرضروری گیل-گالاد باشد.

عزم پرشور او وقتی که بدون سوال نصیحت هالبراند را می‌پذیرد، قضاوتش را دوباره تیره می‌کند. استاد آهنگر بیش از این که نگران کمک به الف‌ها باشد، به دنبال دست‌یابی به چیزی است که میراث او را تثبیت کند. او به دنبال چیزی است که می‌خواهد، اما به بهایی وحشتناک. داستان کلبریمبور که یکی از شخصیت‌های تاثیرگذار سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» است، از اینجا فقط پیچیده‌تر و مرگبارتر می‌شود.

۱۳. الندیل با بازی لوید اوون

50

الندیل، یک کاپیتان دریایی نومنوری، هالبراند و گالادریل را پس از عبور کشتی‌اش از قایق آن‌ها در دریاهای جداکننده نجات می‌دهد. او آن‌ها را به نومنور می‌برد و در مقابل ملکه‌ی نایب‌السلطنه میریل (سینتیا آدای-رابینسون) و آر-فرازون (تریستان گراول) قرار می‌دهد. میریل نسبت به الندیل مشکوک است، به ویژه از آن‌جا که نام او به معنای دوست الف است و میریل گمان می‌کند که او گالادریل را نجات داده است زیرا مانند برخی از نومنوری‌ها، به الف‌ها وفادار است و نه تاج و تخت.

با این حال، او ادعا می‌کند که دریا گالادریل را در مسیر کشتی‌اش قرار داده است و دریا همیشه کار درست را انجام می‌دهد. میریل به الندیل ترفیع می‌دهد و او را موظف می‌کند که از الف مراقبت کند. دوستی الندیل با گالادریل زمانی که فکر می‌کند پسرش ایسیلدور در پی بیداری کوه نابودی مرده است، تیره و تلخ می‌شود و او همه‌ی انتخاب‌های خود از زمان نجات گالادریل را زیر سوال می‌برد.

الندیل یکی از وفادارترین شخصیت‌های سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» است و این به خاطر استعداد استثنایی او در کشف کسانی است که واقعاً خوب و بد هستند. او ممکن است با الف‌ها و فرهنگ الف‌ها همدردی کند، اما برای میریل، نومنور و خانواده‌اش هر کاری می‌کند. باید گفت که او یک نور خالص در تاریکی است. الندیل مانند کسانی که اطراف او هستند، نیت‌های پنهانی خوب یا بد ندارد. طرفداران مجموعه‌ی داستانی «ارباب حلقه‌ها» می‌دانند که اعتماد به نفس و شجاعت الندیل همواره قوی‌تر می‌شود، زیرا او در آینده یکی از بزرگترین پادشاهان سرزمین میانه خواهد شد.

۱۲. نوری با بازی مارکلا کاونا

51

مانند فرودو، نوری (مارکلا کاونا) یک موج کوچک در یک برکه‌ی بزرگ است. او ماجراجویی را می‌طلبد و وقتی که غریبه (دانیل ویمن) از آسمان شلیک می‌شود، درست روی دامن او فرود می‌آید. حتی زمانی که غریبه اردوگاه را با قدرت غیرقابل کنترل خود به خطر می‌اندازد، نوری به او مهربانی نشان می‌دهد و هرگز به او پشت نمی‌کند. پس از یک انفجار دیگر از قدرت غیرقابل کنترل، غریبه می‌رود، اما نوری همچنان سعی می‌کند عرفا را از مسیر او دور کند. اوضاع مرگبار می‌شود، اما منجر به بازگشت خاطرات غریبه می‌گردد. نوری با غریبه به ماجراجویی‌ای که همیشه آرزویش را داشت می‌رود.

هیچ شکی نیست که نوری همان خط ماجراجویی را دارد که بیلبو و فرودو داشتند. نوری از کاوش در مزرعه‌ی قدیمی و چیدن توت‌ها راضی نیست. او آرزو دارد حبابی که هارفوت‌ها طی قرن‌ها ایجاد کرده‌اند را ترک کند و به ماجراجویی‌های بزرگتری در سراسر سرزمین میانه بپردازد. با این حال، با وجود اراده‌اش، کمک به غریبه قطعاً خارج از توانایی او است و داستان او را بی‌روح می‌کند؛ با این وجود نوری یکی از قدرتمندترین شخصیت‌های سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» است.

۱۱. شاهزاده دیسا با بازی سوفیا نوموته

52

شاهزاده دورین چهارم ممکن است روزی پادشاه خازاد-دوم شود، اما همسرش، شاهزاده دیسا (سوفیا نوموته) هم به اندازه‌ی او قدرتمند است و آماده‌ی حکم‌رانی بر مردمش می‌باشد. او به عنوان یک ملکه، آینده‌ای کامل را انتخاب کرده است. دیسا در حالی که دورین درگیر مسائل مخفی است، مادر و رهبر بودن را انتخاب می‌کند. او وقتی که لجاجت همسرش بروز می‌کند، او را در جهت درست هدایت می‌کند و هیچ مشکلی برای دروغ گفتن در جهت محافظت از راز قدرتمندشان ندارد.

دیسا زمانی که معدن میتریل فرو می‌ریزد، کنترل را به دست می‌گیرد و به سنگ‌ها و حتی آئوله‌ی خود برای کمک دعا می‌کند. در تاریک‌ترین ساعت دورین، پس از این که پدرش مورد بی‌احترامی قرار گرفت و او الروند را از دست داد، دیسا اطمینان می‌دهد که راهی برای حل مشکلات پیدا خواهد کرد و سخت است که او را باور نکنیم؛ چرا که او بسیار مصمم است.

سرزمین میانه‌ی تالکین بسیار مردانه است، بنابراین اضافه شدن دیسا به «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» قطعاً قدرت زنانه‌ی جذابی به ترکیب اضافه می‌کند. برخی می‌گویند پشت هر مرد بزرگ، یک زن بزرگتر وجود دارد و دورین و دیسا این را مجسم می‌کنند. دیسا وقتی اوضاع خراب می‌شود حتی برای یک لحظه ایمان خود را از دست نمی‌دهد.

اگرچه دورین خیلی راحت تحت تاثیر لجاجت و عصبانیت خود قرار می‌گیرد، اما دیسا به آرامی او را به خود می‌آورد و به او دلیل نشان می‌دهد. دیسا دقیقاً فرصتی برای نشان دادن پتانسیل واقعی خود مانند شخصیت‌های دیگر ندارد، اما مطمئناً با پیشرفت داستان او به یکی از شخصیت‌های موثر سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» تبدیل خواهد شد.

۱۰. ملکه میریل با بازی سینتیا آدای-رابینسون

53

حبابی که ملکه‌ی نایب‌السلطنه، میریل، با موفقیت در نومنور ایجاد کرده است، زمانی که الندیل، گالادریل و هالبراند را نجات می‌دهد و به خانه می‌آورد، می‌ترکد. اجداد نومنور به الف‌ها در برابر مورگوت کمک کرده‌اند و در عوض، والار جزیره را به آن‌ها اعطا کرد. با این حال، با گذشت زمان، نومنور شروع به دور کردن الف‌ها کرد. پدر میریل، تار-پالانتیر، به دلیل وفاداری به آن‌ها از تخت سلطنت برکنار شد و میریل جایگزین او گردید. وقتی گالادریل می‌رسد، میریل حاکم وظیفه‌شناسی است که ایده‌آل‌های پادشاهی خود را حفظ می‌کند و در برابر خواسته‌های الف‌‌ها ایستادگی می‌نماید.

میریل وفاداری خود را به همان اندازه که سلامت پدرش را پنهان کرده است، مخفی نگه داشته. به عقیده‌ی او والار مراقب است و اگر نومنور یک قدم اشتباه بردارد، اتفاقاتی که میریل در پالانتیرها دیده است، رخ خواهد داد. وقتی درخت سفید گلبرگ‌ها خونریزی می‌کند، او می‌داند که باید در کنار گالادریل بایستد و به سرزمین‌های جنوبی کمک بفرستد، اما همانطور که پدرش هشدار می‌دهد، چیزی جز تاریکی در انتظار او نیست.

ممکن است به نظر برسد که میریل می‌داند چگونه در حالی که باورهای واقعی خود را جدا نگه می‌دارد نومنور را اداره کند ، اما چنین نیست. زمزمه‌های شوم پدرش و پیش‌بینی‌های پالانتیرها او را راهنمایی و گاهی گمراه می‌کنند. برای مدتی، باورهای او و ایده‌آل‌های نومنور همزمان می‌شوند؛ جزیره و میریل به نفرت از الف‌ها رسیده‌اند و می‌خواهند گالادریل فوراً برود.

بزرگترین نقص میریل این است که او بیش از حد مایل است اجازه دهد نشانه‌ها تصمیماتش را هدایت کنند. او خیلی سریع باور می‌کند که گالادریل برای نجات فرستاده شده است. میریل با خود می‌پندارد که اگر به الف کمک کند، شاید جزیره غرق نشود. متأسفانه، میریل باید برعکس عمل می‌کرد.

۹. دورین با بازی اووین آرتور

54

شاهزاده دورین مانند خازاد-دوم است. زیر ظاهر سخت او گنجی برای دیدن وجود دارد: دوستی وفادار. با این حال، اگر دوستی نادیده گرفته شود، او لحظه‌ای برای ترک آن تعلل نمی‌کند. دورین مانند بسیاری از کوتوله‌ها نیست، اما لجوج است و می‌تواند کینه‌ را به خوبی حمل کند؛ به ویژه نسبت به دوست سابقش الروند که به طور مشکوکی سر و کله‌اش دوباره پیدا می‌شود.

دورین از این که الروند دوستی آن‌ها را برای ۲۰ سال نادیده گرفته ناراحت است و الف را مجبور به تضرع می‌کند. دورین متوجه می‌شود که هر دوی آن‌ها رازهای خودشان را دارند و راز او شامل یک سنگ معدن تازه کشف شده می‌باشد که از طلا هم ارزشمندتر است؛ میتریل. هنگامی که الروند راز دورین را کشف می‌کند، دورین ادعا می‌کند که الف فقط برای به دست آوردن سنگ معدن بازگشته است.

جدای از خیانت الروند، دورین با مشکلات زیادی روبرو است، زیرا استخراج میتریل خطرناک است و تقریباً او و سایر معدنچیان را تا یک قدمی مرگ پیش می‌برد. اوضاع برای او زمانی پیچیده‌تر می‌شود که می‌فهمد میتریل می‌تواند الف‌ها و مهم‌تر از همه، الروند را نجات دهد. در فصل اول «حلقه‌های قدرت»، دورین بر سر دوراهی سختی گرفتار می‌شود و دوستی غیرمعمول او با الروند به نفع او نیست؛ او می‌خواهد به الروند وفادار باشد، اما می‌خواهد پدرش، پادشاه، را نیز مفتخر کند.

دورین سعی می‌کند یک راه میانی پیدا کند، اما در نهایت پس از این که پدرش را چندین بار عصبانی می‌کند، از وظایف شاهزادگی خود محروم می‌شود. جدا از میتریل و برنامه‌های مخفی، دوستی دورین و الروند یادآوری خوب است که نشان می‌دهد هر کسی می‌تواند با دیگری دوستی برقرار کند؛ حتی الف‌ها و کوتوله‌ها.

۸. گیل-گالاد با بازی بن واکر

55

شاه بزرگ، گیل-گالاد تصمیم می‌گیرد نافرمانی گالادریل را نادیده بگیرد و به او و همراهانش بزرگترین افتخار را بدهد؛ عبور از والینور. این اولین تلاش او برای از بین بردن تاریکی در حال پیشروی است. او پیش‌بینی کرد که گالادریل ممکن است ناخواسته تاریکی‌ای را که می‌خواهد شکست دهد، زنده نگه داشته باشد.

وقتی رفتن گالادریل نمی‌تواند مشکل را حل کند، گیل-گالاد تمام امید خود را به پروژه‌ی کلبریمبور می‌بندد. او از دوستی الروند با شاهزاده دورین استفاده می‌کند تا دریابد که آیا کوتوله‌ها میتریل را پیدا کرده‌اند یا نه، اما هرگز انتظار ندارد که الروند به دورین قول رازداری داده باشد. با زمان کمی که باقی مانده است، گیل-گالاد به کلبریمبور اجازه می‌دهد سه حلقه‌ی قدرت الفی را بسازد.

گیل-گالاد سعی می‌کند حاکم استراتژیک و باهوش الف‌ها باشد، اما او هم کامل نیست. تمایل او به انجام هر کاری برای نجات مردمش اغلب قضاوت او را تیره می‌کند. بیشتر انتخاب‌های او در فصل اول سریال «حلقه‌های قدرت» عمیقاً ناقص هستند؛ به ویژه تصمیم او برای در تاریکی نگه داشتن الروند درباره‌ی نیت‌هایش در مورد میتریل. گیل-گالاد هنوز قدرت بزرگی به عنوان یک حاکم نشان نداده است، اما ممکن است به زودی نشان دهد. او به زودی باید با موانع و مشکلات بزرگ‌تری روبه‌رو شود. بی‌شک گیل-گالا یکی از شخصیت‌های ماندگار سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های فدرت» خواهد بود.

۷. آروندیر با بازی اسماعیل کروز کوردووا

56

آروندیر (اسماعیل کروز کوردووا) یکی دیگر از شخصیت‌های غیرقانونی، یک الف است که در برج دیده‌بانی، اوستیریث، مستقر است و علیه مردم تیرهراد تبعیض قائل نمی‌شود. او نزدیک به ۸۰ سال از آن‌ها مراقبت کرده است و فکر می‌کند که برخی از آن‌ها، به ویژه برونوین (نازنین بنیادی)، نباید به خاطر اجدادشان در طول جنگ بزرگ مورد ظلم قرار بگیرند. با این حال، تمایل او به کمک به برونوین منجر به اسارت او توسط اورک‌ها می‌شود که او را مجبور به حفر یک خندق با سایر الف‌ها می‌کنند. پس از این که یک شورش به پایانی تلخی می‌انجامد، او به آدار آورده می‌شود. او در مبارزه با آدار و اورک‌ها در کنار برونوین می‌ایستد و در پیروزی آن‌ها نقش اساسی دارد.

آروندیر خوبی را در مردم می‌بیند، حتی زمانی که آن‌ها خودشان آن را نمی‌بینند. او به عنوان محافظ برای دهه‌ها از مردم تیرهراد مراقبت کرده است، در حالی که الف‌های همکارش به شهر با شک و تردید و تحقیر نگاه می‌کردند. جنگجوی الفی معتقد است که مردم روستا نباید فقط به خاطر کاری که اجدادشان انجام داده‌اند، محکوم شوند. آروندیر همچنین مشکلی در عاشق برونوین شدن نمی‌بیند؛ حتی اگر روابط بین الف‌ها و انسان‌ها ناپسند باشد.

۶. برونوین با بازی نازنین بنیادی

57

برونوین راه رفت تا شخصیت‌های دیگر سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» مانند ائووین بتوانند بدوند. از ابتدا، چیزی خاص در مورد او وجود دارد؛ او به همراهی آروندیر خوش‌آمد می‌گوید و سعی می‌کند از تیرهراد در مقابل هر چیزی که هوردن را نابود کرده است، محافظت کند. در اوستیریث، او و آروندیر هم‌روستاییانش را برای ایستادگی و مبارزه جمع می‌کنند؛ بیشتر روستائیان به آن‌ها می‌پیوندند، به جز کسانی که والدریگ مجبورشان کرده به آدار سوگند وفاداری بخورند. برونوین در خط مقدم نبرد است و تقریباً می‌میرد، اما شجاعتش او را از آن عبور می‌دهد. خوشبختانه، وقتی میریل او برونوبن را به هالبراند، پادشاهی که به آن‌ها وعده داده شده بود، معرفی می‌کند، بار رهبری سرزمین‌های جنوبی از دوش او برداشته می‌شود.

با وجود این که بارها و بارها قدرنادیده بوده است، برونوین یکی از قوی‌ترین و شجاع‌ترین شخصیت‌های زن سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت» است. سختی‌های زندگی در تیرهراد روح او را خشک نکرده است؛ برعکس، طرف نرم‌تر او به همان اندازه که آتش و شجاعتش ظاهر می‌شود، بیرون می‌زند. او می‌تواند یک دقیقه لحظات عاشقانه‌ای را با آروندیر به اشتراک بگذارد و دقیقه‌ای بعد به یک جنگجو در وسط نبرد تبدیل شود. او یکی از شخصیت‌ها در سریال است که امید را مجسم می‌کنند.

۵. الروند با بازی رابرت آرامایو

58

با وجود این که در لیندون یک بیگانه است، نور الروند به اندازه‌ی میتریل روشن است. او کار خود را به عنوان پیام‌آور شاه بزرگ جدی می‌گیرد و آرزو دارد که یک شخصیت برجسته در میان الف‌ها باشد. الروند در رابطه با کمک به گیل-گالاد و کلبریمبور در پروژه سوالی نمی‌کند. او به دیدار دورین می‌رود تا برای همکاری درخواست دهد، اما شاهزاده مشکوک است که شاید الروند و الف‌ها چیزی بیشتر از کمک در ساخت یک کوره‌ی قدرتمند می‌خواهند. الروند نمی‌داند، اما گیل-گالاد از او استفاده کرد تا به کوتوله‌ها نزدیک شود و کشف میتریل را تأیید کند. خوشبختانه، الروند دوست خود را از دست نمی‌دهد و بعدتر موفق می‌شود بی‌گناهی خود را به اثبات برساند.

مانند بسیاری دیگر از شخصیت‌های سریال «ارباب حلقه‌ها: حلقه‌های قدرت»، الروند به کسانی که دوستشان دارد وفادار است و این بسیار دلنشین می‌باشد. به عنوان نیمه‌الف و یک بیگانه در میان الف‌ها، الروند با غیرمحتمل‌ترین افراد و دیگر بیگانگان دوستی برقرار کرده است. با این حال، گیل-گالاد از نیت‌های خالص و دوستی‌های الروند علیه او استفاده می‌کند. الروند وقتی که به دورین قسم می‌خورد، در یک نبرد وفاداری‌ها گرفتار می‌شود. به طریقی، او موفق می‌شود قسم خود را نگه دارد، در حالی که هنوز به مردمش کمک می‌کند تا از محو شدن جلوگیری کنند. این ثابت می‌کند که الروند یک رهبر محترم است.

۴. غریبه با بازی دانیل ویمن

59

غریبه به اندازه‌ی شکل ورودش به سرزمین میانه مرموز است. او از آسمان شلیک می‌شود و در نزدیکی اردوگاه هارفوت‌ها فرود می‌آید؛ جایی که نوری او را پیدا می‌کند. او بیشتر خاطرات خود را ندارد و قدرت عظیم او هر زمان که احساس تهدید می‌کند، به طور غیرقابل کنترلی از او خارج می‌شود. نوری با کمک به او خطر می‌کند و غریبه متوجه می‌شود که باید لطف نوری را جبران کند؛ غریبه از نوری و خانواده‌اش محافظت می‌کند. قدرت او غیرقابل کنترل باقی می‌ماند و چندین بار نوری را به خطر می‌اندازد. غریبه می‌رود، اما نوری هنوز از او دست نمی‌کشد.

نوری چندین‌بار به خطر می‌افتد تا غریبه را نجات دهد، اما در نهایت، خاطرات غریبه بازمی‌گردند و قدرتش تصفیه می‌شود. او نوری را به ماجراجویی‌ای که همیشه آرزویش را داشت، می‌برد. غریبه و هویت او از لحظه‌ای که در سرزمین میانه فرود می‌آید، یک معما هستند. دانستن کم درباره‌ی او داستان او را مختل نمی‌کند. او تقریباً در یک مرحله‌ی نوزادی وارد می‌شود و دیدن او که به آرامی هویت خود را پیدا می‌کند با وجود نداشتن خاطرات، جذاب است. داستان غریبه احتمالاً در قسمت‌های بعدی سریال پیچیده‌تر خواهد شد.

۳. آدار با بازی جوزف ماول

60

آدار (جوزف ماول)، به زبان سینداری به معنای پدر، یک شخصیت مرموز و غیرقانونی است. از همان ابتدا مشخص است که او پدر محترم اورک‌هایی که در سرزمین‌های جنوبی مستقر می‌شوند و خرابی ایجاد می‌کنند است. او به فرزندانش دستور می‌دهد که یک سیستم تونل حفر کنند؛ در ابتدا این تونل به عنوان راهی برای سفر در روز تصور می‌شد، اما به زودی به یک آبراه منتهی به کوه نابودی تبدیل شد. برنامه‌های آدار برای سرزمین‌های جنوبی مبهم است، اما اولویت او یافتن دسته‌ی شمشیری است که تئو (تایرو موهافیدین) پیدا می‌کند.

او مردم تیرهراد را در موقعیتی غیرممکن قرار می‌دهد. یک نبرد خونین آغاز می‌شود، اما وقتی آدار دسته‌ی شمشیر را به دست می‌آورد، گالادریل و هالبراند او را متوقف می‌کنند. گالادریل از بعضی الف‌ها شنیده است که مورگوت آن‌ها را شکنجه کرده است. آدار یکی از اولین اورک‌ها، موروندور یا پسران تاریکی است، اما او اوروک را ترجیح می‌دهد. به زودی، برنامه‌ی او برای ساختن سرزمینی برای فرزندانش به واقعیت تبدیل می‌شود.

در ابتدا، بینندگان قرار است باور کنند که آدار سائورون است، اما او هرگز این را تأیید نمی‌کند و این باعث می‌شود رمز و راز اطراف او جذاب باشد. آدار مانند بیشتر شرورها نیست؛ او آرام و متفکر است که باعث گیج‌کنندگی و نگران‌کنندگی می‌شود. اعمال او متناقض است. او به آروندیر نوعی رحمت نشان می‌دهد، همان‌طور که به اورک در حال مرگ رحمت نشان می‌دهد.

آدار از هیچ چیز برای دادن مکانی به فرزندانش دریغ نمی‌کند، اما از ریشه‌های خود نیز غافل نمی‌شود. او قبل از نبرد برخی از دانه‌های آلفیرین را می‌کارد؛ یک سنت الفی. یکی از بزرگترین چیزهایی که «حلقه‌های قدرت» به طور عمیق به آن می‌پردازد، خط اغلب نابودشده‌ی بین نور و تاریکی است و آدار آن خط را می‌پیماید. او فکر می‌کند نیت‌هایش محترم هستند؛ مهم نیست که برای رسیدن به آن‌ها چه باید بکند.

۲. هالبراند با بازی چارلی ویکرز

61

سرنوشت، هالبراند و گالادریل را در دریاهای جداکننده به هم می‌رساند. پس از زنده ماندن از حمله‌ی کرم، هالبراند و گالادریل درباره‌ی سرزمین میانه بحث می‌کنند. خانه‌ی او، سرزمین‌های جنوبی، خاکستر است، اما او مایل نیست به گالادریل کمک کند تا آن را اصلاح نماید. الندیل آن‌ها را نجات می‌دهد و به نومنور می‌برد؛ جایی که هالبراند می‌خواهد در آن بماند و آهنگر شود. گالادریل با او درباره‌ی پادشاه سرزمین‌های جنوبی بودنش مواجه می‌شود، اما او ادعا می‌کند که چنین نیست، زیرا مردمش در کنار مورگوت ایستاده‌اند.

با وجود بی‌میلی‌اش، گالادریل او را متقاعد می‌کند که برای سرزمین‌های جنوبی بجنگد. پس از نبرد، هالبراند به شدت مجروح می‌شود، اما گالادریل او را به ارگیون می‌برد تا درمان شود. هالبراند در آهنگری کلبریمبور با او ملاقات می‌کند و ناگهان آن‌ها شروع به کار با میتریل می‌کنند که باعث مشکوک شدن گالادریل می‌شود. هالبراند فاش می‌کند که سائورون است و پس از کشیدن گالادریل به یک رویا، از او می‌خواهد که ملکه‌اش شود و او را به نور متصل کند. گالادریل اما قسم می‌خورد که هرگز در کنار هالبراند نخواهد ایستاد.

هالبراند یک شخصیت پیچیده‌ی خارج از هویت واقعی خود است. در ابتدا، او مانند یک آراگورن تاریک‌تر و شکنجه‌شده‌تر است که به همان اندازه آماده است تا نسب خود را به دلایل محترمانه کنار بگذارد. هالبراند با مخفی‌کاری گالادریل را فریب می‌دهد. وقتی که او هویت خود را فاش می‌کند، سخت است که نخواهیم چیزهایی که می‌گوید را باور کنیم.

با این حال، کمی دروغ در حقیقت نهفته است. آیا او از گالادریل استفاده می‌کند و آیا نجات و حکومت بر سرزمین میانه به این معناست که او سلطه‌ی کامل خواهد داشت و همه را به بردگی خواهد گرفت؟ صرف نظر از نیت‌هایش، این جنبه‌ای از سائورون است که قبلاً هرگز ندیده‌ایم. او توبه‌کار و وفادار است، اما شرارتش زمانی که چیزی را به شدت می‌خواهد، نمایان می‌شود.

۱. گالادریل با بازی مورفید کلارک

62

گالادریل در والینور بزرگ شد و در نور دو درخت غوطه‌ور بود؛ قبل از این که مورگوت آن‌ها را نابود کند. پس از جنگ، گالادریل وظیفه‌ی برادرش فینرود را برای یافتن و نابود کردن معاون مورگوت، سائورون، بر عهده می‌گیرد. برای قرن‌ها، به عنوان فرمانده‌ی ارتش‌های شمالی، او سرزمین میانه را برای هر نشانه‌ای از سائورون جستجو می‌کند. به جای بازگشت به والینور، گالادریل از کشتی می‌پرد و با هالبراند که در تبعید کوتاهش در نومنور متحدش می‌شود، برخورد می‌کند.

او که مشتاق بازگشت به سرزمین میانه برای کمک به سرزمین‌های جنوبی است، از نسب هالبراند استفاده می‌کند تا میریل را به ارسال کمک متقاعد کند. در طول نبرد، او و هالبراند، آدار را دستگیر و بازجویی می‌کنند، اما تمام تلاش‌های او به معنای واقعی کلمه در صورتش منفجر می‌شود وقتی که کوه نابودی فوران می‌کند.

پس از هرج و مرج، کمک به هالبراند در حال مرگ هدف جدید او می‌شود، اما او پس از این که هالبراند شروع به کمک به کلبریمبور می‌کند، به او مشکوک می‌شود. بدترین کابوس او زمانی ظاهر می‌شود که هالبراند هویت خود را فاش می‌کند و از او می‌خواهد که به او بپیوندد. پس از آن، او فقط می‌تواند اطمینان حاصل کند که سه حلقه‌ی الفی بدون فساد سائورون ساخته می‌شوند.

گالادریل با چیزی که فینرود در کودکی به او گفته بود زندگی می‌کند: «گاهی اوقات، برای یافتن نور، ابتدا باید تاریکی را لمس کنیم.» با وجود داشتن نیت‌های محترمانه، او کشف می‌کند که وقتی برای مدت طولانی تاریکی را لمس می‌کنید، چه اتفاقی می‌افتد. جستجوی طولانی او برای یافتن سائورون نور او را کاهش می‌دهد و او خود واقعی‌اش را از دست می‌دهد.

او دیگر برای دلایل درست نمی‌جنگد. پافشاری او، عدم تمایل به توقف و خشم از این که مورد خیانت قرار می‌گیرد، او را به جلو می‌راند. او فکر می‌کند که اگر سائورون را شکست دهد، نور او و سرزمین میانه بازسازی خواهد شد. با این حال، در ناامیدی‌اش، به سختی لحظه‌ای برای فکر کردن می‌گذارد. با وجود این که گالادریل خواهان صلح در سرزمین میانه است، جستجوی او برای سائورون ناخواسته او را زنده نگه داشته.

منبع: خبرآنلاین

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید