۶ فیلم که وینونا رایدر را در ژانر وحشت ماندگار کرد
رایدر در فیلمهای دلهرهآور و فانتزی زیادی بوده که به نحوی طبق قواعد ژانر وحشت ساخته شدهاند، اما در فیلمهای زیادی هم بازی کرده که وحشت ناباند و از استانداردهای معمول فراتر. در اینجا فهرستی از همهی این نوع وحشتهای ناب از بدترین به بهترین تهیه شده است.
وینونا رایدر با اختلاف زیاد یکی از نمادینترین چهرههای سینمای وحشت در هالیوود است، و تقریبا هر فیلمی که در این ژانر بازی کرده کالت شده و طرفداران پر و پا قرصی پیدا کرده است.
از دههی هشتاد به این سو، از جمله نقشهای اخیرش در قالب جویس بایرز در سریال Stranger Things و لیدیا دیتز در دنبالهی Beetlejuice که بعدا منتشر خواهد شد (به نام Beetlejuice Beetlejuice)، وینونا همیشه نقش پررنگی در پردهی سینما داشته و ناامید نمیکند.
رایدر در فیلمهای دلهرهآور و فانتزی زیادی بوده که به نحوی طبق قواعد ژانر وحشت ساخته شدهاند، اما در فیلمهای زیادی هم بازی کرده که وحشت ناباند و از استانداردهای معمول فراتر. در اینجا فهرستی از همهی این نوع وحشتهای ناب از بدترین به بهترین تهیه شده است.
۶. Gone in the Night (2022)
ساختهی Eli Horowitz، از آن فیلمهای کلبهی وحشت است که سوهان روح میشود. وینونا رایدر در نقش کاث با نامزدش مکس یک کلبه اجاره کرده است. اما وقتی به آن میرسند متوجه میشوند زوج دیگری از قبل کلبه را اجاره کرده، ولی قبول میکنند امشب را در کنار آنها سپری کنند. اما وقتی صبح روز بعد مکس غیبش میزند و گویا با زن خانواده همبستر شده، قضیه بیخ پیدا میکند. کاث بهمرور میفهمد ظاهر و باطن این زوج با هم نمیخواند و انگیزههای شومی برای گروگان گرفتن مکس داشتهاند.
انتقادها به فیلم این بود که پیچش داستانیاش را نیمپز رها کرد و عناصر وحشتش هم خام بودند، اما باز وینونا رایدر نقش خیرهکنندهای از خود بهعنوان زنی طرد شده و در عین حال مصمم برای یافتن نامزدش از خود نشان داد. مثل همیشه، تماشاچی بخاطر بازی واقعگرایانه و باورپذیر وینونا رایدر هم که شده پای فیلم میخکوب میشود.
۵. Alien: Resurrection (1997)
چهارمین نسخه در سری Alien، به کارگردانی ژان پیر ژونه، که جهان ساختهی ریدلی اسکات و داستان شمارهی اول را بسط میدهد، ۲۰۰ سال بعد از نسخهی سوم اتفاق میافتد. سیگورنی ویور در نقش کلون همان ریپلی اصلی است. از آنجا که ترکیب انسان-زنومورفها باعث جهش شده، فرایند کلونگیری هم بهسرعت تشدید شده و انگلی میشود.
وینونا رایدر در اینجا نقش آنالی کال را دارد، مزدوری که از حملات زنومورف برای کشتن خدمهی سفینهی USM Auriga جان سالم بدر برده بود. همین که او نقش یک اندروید مخفی را دارد به خودی خود جذاب هست اما رابطهای که بین وینونا رایدر و کاراکتر الن برقرار میشود از این هم بهتر است. ایضا با بازیگران دیگر از جمله جان پرلمن، مایکل وینکات و ریموند کروز.
نقش اساسی رایدر، کشتن ریپلی هشتم است (قبل از اینکه سر و کلهی ملکه پیدا شود)، بنابراین در داستان سری نقشاش مهم میشود و صرفا یک کاراکتر حاشیهای نیست. گرچه این فیلم در مقابل نسخههای قبلی بازخوردهای مثبتی نگرفت (حتی در مقایسه با جدیدترین نسخهی این سری، یعنی Alien: Romulus)، اما باز هم فیلم برای اینکه داستان بااصالتی مثل نسخهی اول Alien بسازد مشخصا تلاش زیادی کرده. و انصافا خود وینونا رایدر از بهترین بخشهای Alien: Resurrection است.
۴. Frankenweenie (2012)
فیلم ادای احترامی است به فرانکشتاین، و گنجی دیگر در گنجینه و کارنامهی تیم برتون. داستان تأمل برانگیزش دربارهی پسری و سگ از مرگ بازگشتهاش است. با تصویری سیاه و سفید، حالت استاپ موشن، بازگویی و بازسازی همان فیلم کمدی کوتاهی که تیم برتون در سال ۱۹۸۴ ساخت. فرق این یکی با قبلی این است که لحنش به سینمای وحشت بیشتر نزدیک است. وقتی شهر میفهمد ویکتور سگش را از مرگ دوباره به زندگی آورده، همکلاسیهایش هم آزمایشاش را تکرار میکنند. حاصلی میشود هیولایی بدترکیب که شهر را به وحشت میاندازد.
وینونا رایدر در نقش السا ون هلسینگ است و بار مضامین فیلم (غم و از دست دادن عزیزان) را به دوش میکشد. او درست عکس کارکتر ویکتور است، و از معدود کارکترهایی که واقعا بعد از این آزمایش، به ویکتور و سگش اعتماد دارد و بهشان اهمیت میدهد. ویکتور هم البته همین احساسات را به السا دارد و در آخر فیلم برای نجات او از دست گربهی خونآشام جان خود را به خطر میاندازد.
خیلیها به شباهت السا به شخصیتهای لیدیا دیتز در Beetlejuice و مینا در فیلم Bram Stoker's Dracula اشاره کردهاند. این فیلم نهتنها همانطور که گفته شد به فرانکشتاین ادای احترام میکند بلکه ادای احترامی به خود وینونا رایدرِ بازیگر هست که در نقش هر کاراکتری بازی کند بُعد جدیدی به او میدهد.
۳. Beetlejuice (1988)
فیلم دیگری از تیم برتون، که از جمله تاثیرگذارترین ساختههای اوست، و ادامهاش هم به زودی قرار است منتشر شود. سبک عجیب غریبش، که البته امضای ثابت کارهای برتون است، دوباره جلوهای خوفناک و در عین حال بامزه از مسائل ماورایی دارد. داستان فیلم و جلوههای زیباییشناختیاش باعث تولید یک کارتون و اثر موزیکال با همین اسم شد و جمع هواداران این فیلم را بسیار پرتعداد کرد.
وینونا رایدر نقش لیدیا دیتز معروف را دارد، دختر جوان کارلوس دیتز و نادختری دلیا دیتز، که به او بیتفاوت است یا او را دست میاندازد. شخصیت نوجوانِ منزویِ گوتیکِ وینونا رایدر اینجا برای بررسی مضمون فیلم، یعنی روابط خانوادگی، پررنگ است: گرچه با خانوادهاش مشکل دارد اما در عوض با موجودات ماورایی، خصوصا خانوادهی Maitlands رابطهی خوبی دارد، چون او را همانطور که هست دوست دارند. گرچه فیلم بیشتر دربارهی خود بیتلجوس است، اما وینونا رایدر هم حکم خامهی روی کیک را دارد، و جایگاه فیلم را بهعنوان یک اثر کلاسیک تثبیت میکند.
۲. Bram Stoker's Dracula (1992)
یکی از منحصربهفردترین فیلمهای فرانسیس فورد کوپولا، که تا از قبل عرضهاش در سال ۱۹۹۲ فیلمی به این ظرافت عناصر فانتزی و وحشت را با هم ترکیب نکرده بود. با گریمهای فوقالعادهی انجام شده در این فیلم تماشاچی خیلی راحت فاز رمزآلود فیلم را میگیرد. جدا از اینها، خود فیلم برداشت جالبی از این رمان کلاسیک است و با دقت مضامین زیرپوستی داستانی که برم استوکر نوشته را زیر ذرهبین میبرد.
وینونا رایدر هم هنرمندانه در نقش مینا هم بعد معصومانهاش را نشان میدهد و هم بعد تاریکش را، چون بین خود اصلیاش و تصویری که از گذشتهاش به یاد دارد در نوسان است. طوری که در این فیلم بازی میکند بینظیر است و حتی سورئالترین لحظههای فیلم را هم طوری بازی میکند که انگار اتفاقی کافی طبیعی و بدیهی است.
در کنار بازی خیرهکنندهی گری اولدمن در نقش دراکولا هم نقش رایدر دوچندان برجسته میشود و هماهنگی ملموس بین این دو کاراکتر در سرتاسر فیلم تماشایی است. رایدر خیلی طبیعی بین کارها و شخصیتهای مختلف تغییر میکند و ظرافتهای کاراکترش را به نمایش میگذارد. در نتیجه فیلم ادای احترام و اقتباس وفادارانهای از این داستان دوستداشتنی میشود.
۱. Black Swan (2010)
ساختهی استادانهی درن آرونوفسکی، که فیلمهایی مثل Requiem for A Dream و The Whale را در کارنامه دارد، درست مثل همین فیلمهای نامبرده جلوههای ترسناک وسواس و کمالطلبی را نشان میدهد. فیلم با تحسین منتقدان روبهرو شد، نامزد جایزهی اسکار شد و ناتالی پورتمن هم در اسکار سال ۲۰۱۱ برندهی بهترین بازیگر شد. فیلم بهشدت به انیمهی Perfect Blue ساختهی ساتوشی کان شبیه است و نیروی نافذ ناامنی، پاکی و در کانون توجه بودن را بررسی میکند.
وینونا رایدر در این فیلم یک بالرین موفق به نام بث را دارد که بالاجبار بازنشسته شده است. این بالرین سابق همیشه نقش قوی سیاه و قوی سفید را داشت اما از اینکه این نقش به نینا رسیده سخت عصبانی است. ایفای نقش رایدر در مقام یک بالرین زخم خورده تنور فیلم را داغتر میکند، چون بث بدترین عقدههای نینا را و خسادت او را به رو میآورد، و وسواسی که سر کمالگرایی دارد.
ناتالی پورتمن و رایدر در این فیلم با میلا کونیس نیز همبازی هستند، که در نقش لیلی، از دیگر رقبای نینا است. هم بث و هم لیلی توهمات و سرانجام خودخواهی نینا را برملا میکنند. بث حتی به درستی شک میکند دلیل اینکه نینا نقشاش را از او قاپیده بخاطر این است که کارگردان را اغوا کرده و این قضیه وضعیت روانیاش در این محیط وحشی را بدتر بهم میریزد.
جمع بندی
وینونا رایدر بازیگر توانمندی است که در فیلمهای ترسناک متعددی ایفای نقش کرده است. در میان این آثار چند اثر انگشتشمار وجود دارد که در کلاس بالاتری هستند. در طول مقالهای که خواندید سعی داشتیم نگاهی به فیلمهای باکیفیتی بیاندازیم که وینونا رایدر را به عنوان یکی از بازیگران محبوب ژانر وحشت ماندگار کردهاند.
منبع: ویجیاتو