(عکس) بهترین فیلمهای جنگی ایرانی تاریخ
سینمای جنگ تحت عنوان سینمای دفاع مقدس در سالهای جنگ مستقیماً به خود جنگ در میدان نبرد میپردازد. در اواخر دهه شصت و سالهای دهه هفتاد و دوران اصلاحات وقت پرداختن به وضعیت کشور و هر آنکه در جنگ نقشی داشته، در دوران پسا جنگ بود؛ آثار شاخصی در این دوره از سینماگرانی که در تمام طول مسیر حرفهایشان دغدغه جنگ داشتهاند، تولید شده است.
سینمای جنگ و دفاع مقدس ایران همیشه بیشترین توجه را دریافت کرده است. چه به لحاظ تخصیص بودجه و چه جایزه. از همان ابتدا پرداختن به موضوع حساس جنگ ایران و عراق بیشتر به تریبونی برای شعارها و مواضع سیاسی حاکمیت و جناحهای وابسته تبدیل شد و این روند تا امروز هم ادامه دارد. اگرچه به لحاظ فنی شاهد پیشرفتهای زیادی از دوران بی تجهیزاتی دهه شصت و هفتاد بوده و جریان مستقل در طول این سالها اثر هنری غیرشعاری هم تولید کرده است.
سینمای جنگ تحت عنوان سینمای دفاع مقدس در سالهای جنگ مستقیماً به خود جنگ در میدان نبرد میپردازد. در اواخر دهه شصت و سالهای دهه هفتاد و دوران اصلاحات وقت پرداختن به وضعیت کشور و هر آنکه در جنگ نقشی داشته، در دوران پسا جنگ بود؛ آثار شاخصی در این دوره از سینماگرانی که در تمام طول مسیر حرفهایشان دغدغه جنگ داشتهاند، تولید شده است.
دوره نگاههای تازه به موضوع حساسی بود که تا پیش از این نمیشد به جز مرثیهسرایی یا تحسین و تکریم مقام شهدا و بازماندگان جنگ از زاویه دیگری به آن نگاه کرد. در دهه هشتاد سینمای جنگ و دفاع مقدس کمرنگتر شد و در دهه نود با پشتیبانی نهادهایی همچون سازمان سینمایی اوج وارد مرحله تازهای شد که نتیجهاش تولید پروژههای بزرگ سینمایی جنگی است. از «دیدهبان» تا «تنگه ابوقریب» بعضی از بهترین فیلمهای جنگی ایرانی را بشناسید.
بهترین فیلمهای جنگی ایران عراق
۲۶. دسته دختران
- سال اکران: ۱۴۰۲
- کارگردان: منیر قیدی
- بازیگران: نیکی کریمی، پانتهآ پناهیها، فرشته حسینی، هدی زینالعابدین، حسین سلیمانی، صدف عسگری، محمد صدیقیمهر، یاسین مسعودی، مهدی حسینینیا
- امتیاز IMDb به فیلم: ۴.۶ از ۱۰
- خلاصه داستان: روایتی از فداکاریها و مقاومتهای زنان در روزهای ابتدایی جنگ.
منیر قیدی در ادامه مسیر فیلمسازان زن سینمای جنگ در «دسته دختران»، دومین فیلمش بعد از «ویلاییها»، یک فیلم جنگی زنانه ساخته است. فیلم قصه مقاومت و فداکاری زنان در روزهای پرتلاطم ابتدایی جنگ را به تصویر میکشد. برگ برندهاش در بازسازی تصاویر زنده و مستند از نبرد خانه به خانه در خرمشهر است و به همین خاطر به فیلمی بدون تاریخ انقضا تبدیل شده است.
بخشی از تاریخ را به نمایش گذاشته که در سینمای ایران مهجور مانده است؛ بیشتر فیلمسازان زن به این حوزه پرداختهاند و از میان کارگردانان مرد کسی مثل رسول ملاقلیپور با فیلم «نجاتیافتگان» به سراغ تصویر زنان در جنگ رفته است. منتقدان به فیلمنامه «دسته دختران» ایراد گرفتند اما جلوههای بصریاش تحسین شد و از جشنواره فیلم فجر هم جایزه گرفت.
۲۵. تنگه ابوقریب
- سال اکران: ۱۳۹۶
- کارگردان: بهرام توکلی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- بازیگران: جواد عزتی، امیر جدیدی، حمیدرضا آذرنگ، مهدی پاکدل، علی سلیمانی، مهدی قربانی، یدالله شادمان، قربان نجفی، بانیپال شومون، میلاد یزدانی، مهدی صباغی، اشکان آبگون، مهران نعیمی اقدم
- خلاصه داستان: روایتی از دفاع گردان عمار یاسر لشکر ۲۷ محمد رسولالله در برابر لشکرکشی رژیم بعث در موقعیت تنگه استراتژیک ابوقُرَیب دهلران و حمله به فَکّه و شرهانی در روزهای پایانی جنگ.
یک محصول دیگر سالهای اخیر سینمای دفاع مقدس و از بهترین فیلمهای جنگی ایرانی که به خاطر جلوههای بصریاش مورد تحسین واقع شد. از محصولات سازمان اوج که به واسطه بودجههای هنگفتش برای بخشی از سینمای ایران امکان بیگ پروداکشن را فراهم میکند و طبعاً در جشنواره فیلم فجر هم جایزهها را با خود به خانه میبرد.
البته فیلم بهرام توکلی اثر قابل احترامی است. هم به خاطر واقعه تاریخی مهمی که به تصویر کشیده و هم به خاطر رویکرد سینماییای که داشته است. توکلی تا پیش از این فیلم سینمای دیگری را تجربه کرده بود اما با «تنگه ابوقریب» هم ژانر هم استانداردی فراتر از سینمای ایران را تجربه کرد.
«تنگه ابوقریب» پر صحنههای جنگی است و یک واقعه تاریخی از روزهای پایانی جنگ را روایت میکند. واقعهای بسیار مهم در تاریخ ایران که نقشی سرنوشتساز در پایان جنگ هشت ساله ایران و عراق داشت. فیلم روایتی است از دفاع گردان عمار یاسر لشکر ۲۷ محمد رسولالله در برابر لشکرکشی رژیم بعث در موقعیت تنگه استراتژیک ابوقُرَیب دهلران و حمله به فَکّه و شرهانی. عراقیها باید از سد یک پایگاه که شکل تنگه است عبور کنند که با مقاومت شدید نیروهای ایرانی روبهرو میشوند. «تنگه ابوقریب» به خاطر واقعهای که روایت میکند و موفقیتش در روایت این واقعه یکی از مهمترین فیلمهای جنگی سینمای ایران است.
۲۴. ایستاده در غبار
- سال اکران: ۱۳۹۴
- کارگردان: محمدحسین مهدویان
- بازیگران: هادی حجازیفر، مریم کاتبی، مجتبی عسگری، حسین همدانی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۸ از ۱۰
- خلاصه داستان: احمد متوسلیان (هادی حجازیفر) که دوران نوجوانیاش را در سکوت گذرانده و حالا در بزرگسالی فرمانده لشکری میشود که باید در دروازههای خرمشهر با دشمن بجنگند. اما سرنوشت او فرسنگها دورتر از مرزهای ایران رقم میخورد.
«ایستاده در غبار» بیگ پروداکشن دیگری در سینمای جنگ از سازمان سینمایی اوج و از بهترین فیلمهای جنگی به کارگردانی محمدحسن مهدویان که اولین تجربه کارگردانیاش را با این فیلم پشت سر گذاشت. یک فیلم زندگینامهای شبهمستند بر اساس زندگی و سرنوشت شهید احمد متوسلیان، یکی از فرماندگان مهم جنگ ایران و عراق.
«ایستاده در غبار» فیلمی قصهگو نیست اما خلاقانه است؛ جایی بین واقعگرایی و روایت مستندگونه با نریشنهای طولانی درباره شخصیت هم یادآور مستندهای دفاع مقدس است و هم میتواند چهرهای قهرمانانه از شخصیت اصلی بسازد. فیلم مخاطب را با یک علامت سؤال بزرگ تنها میگذارد؛ اینکه آیا هنوز احمد متوسلیان زنده است؟
«ایستاده در غبار» را میتوان آغازگر ژانر زندگینامهای استاندارد و قابل توجه در سینمای ایران دانست. ژانری که چندان در سینمای ایران باب نیست. این فیلم سیمرغ بهترین فیلم جشنواره فیلم فجر را از آن خود کرد و مهدویان را به عنوان یکی از فیلمسازان آیندهدار سینمای ایران معرفی کرد.
۲۳. شیار ۱۴۳
- سال اکران: ۱۳۹۲
- کارگردان: نرگس آبیار
- بازیگران: مریلا زارعی، جواد عزتی، مهران احمدی، گلاره عباسی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- خلاصه داستان: پسری جوان به جبهه رفته و مادرش (مریلا زارعی) در نبود او روزهای تلخی را میگذراند و منتظر است او روزی از جبهه بازگردد.
فیلم تحسینشده نرگس آبیار که آن را با مشاوره ابراهیم حاتمیکیا ساخت، بر اساس رمانی به همین نام نوشته کارگردان ساخته شده است. نرگس آبیار فیلمنامه اصلی را بر اساس خاطرهای با همین نام از کتاب تفحص نوشته حمید داودآبادی نوشته است. شیار ۱۴۳ یکی از محدودههایی است در منطقه جنگی که برای مینیابی و یافتن پیکر شهدا در جنگ مورد کاوش قرار میگیرد.
«شیار ۱۴۳» دومین تجربه کارگردانی نرگس آبیار بعد از فیلمی شخصیتر و تجربیتر، روایتی عاشقانه و تراژیک زنی است که تقریباً تمام عمرش را در انتظار بازگشت پسر مفقودالاثرش بوده است. این انتظار سلامت جسم و روان را از این زن گرفته است. این رابطه معنوی مادر با فرزند شهیدش تا یافتن محل شهادت فرزند روایت میشود. فیلمی سراسر لحظات احساسی با بازی خوب مریلا زارعی در نقش اصلی و لحظات بعضاً طنزش یکی از آثار خاص سینمای دفاع مقدس به حساب میآید.
۲۲. ملکه
- سال اکران: ۱۳۹۰
- کارگردان: محمدعلی باشهآهنگر
- بازیگران: حمیدرضا آذرنگ، میلاد کیمرام، حسین باشه آهنگر، هومن برق نورد، همایون ارشادی، مالک سراج، مصطفی زمانی
- خلاصه داستان: دیدهبانی به نام سیاوش (با بازی میلاد کیمرام) به دنبال فرصتی است تا تواناییهای خود را نشان دهد. او یک برج پالایشگاه را برای دیدهبانی انتخاب میکند که بر حیاتیترین مختصات و جایگاههای دشمن احاطه دارد. داشتن چنین دیدگاهی یک فرصت طلایی برای جبهه خودی به وجود میآورد، اما با اولین تلفاتی که از دشمن میگیرد و ورود شخصیت خیالی داستان (با بازی مصطفی زمانی) که جمشید نام دارد، تردیدها آغاز میشود. به یکباره این قدرت مطلق برای کشتن انسانها برای سیاوش ترسناک میشود.
فیلم شاعرانه تحسینشده محمدعلی باشه آهنگر یکی فیلمهای جنگی ایرانی است که پا را فراتر از جنگ میگذارد و نگاهی انسانی به نیروهای داخل جنگ میاندازد. در این فیلم ضد جنگ فیلمساز تلاش میکند قصهاش را نه مثل همیشه در دل جنگ و رزمندههای در میدان نبرد که از زاویه دید نگهبانی از بالای برجک روایت کند. این نگهبان هر بار پیش از آنکه دوربین اسلحه را روی فردی نگه دارد باید به این فکر کند که کشتن یک انسان چقدر میتواند برای اهداف شخصی مفید باشد. فیلم شاید ریتم کندی داشته باشد اما به خاطر نگاه انسانیاش به جنگ قابل تحسین است.
۲۱. میم مثل مادر
- سال اکران: ۱۳۸۵
- کارگردان: رسول ملاقلیپور
- بازیگران: گلشیفته فراهانی، جمشید هاشمپور، حسین یاری، سحر دولتشاهی، شراره دولتآبادی، امیرحسین صدیق، رامین راستاد
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۵ از ۱۰
- خلاصه داستان: سپیده در زمان جنگ ایران و عراق، از پرستاران شهر سردشت بود و در بمباران شیمیایی سردشت، دچار تأثیرات شیمیایی شد. سالها بعد سهیل و سپیده در انتظار فرزند خود هستند. پس از سونوگرافی، پزشکان میگویند فرزند سپیده دچار مشکلات تنفسی و معلولیت است و این وضعیت ناشی از گازهای شیمیایی زمان جنگ است.
- سهیل اصرار دارد تا فرزندشان را سقط کنند اما سپیده مخالفت میکند و سهیل، سپیده را طلاق میدهد. پس از زایمان، در طی چک آپهای ماهیانه، پزشک به سپیده میگوید که این وضعیت سعید، ناشی از مشکلات ژنتیکی است و گازهای عصبی روی سعید تأثیری نداشته است.
ملودرام جنگی رسول ملاقلیپور که گلشیفته فراهانی را به مرحله دیگری از بازیگری برد، آخرین فیلم ملاقلیپور بود. فیلمسازی با نگاه فوق شاعرانه به جنگ در تمام ابعادش. داستانی پر از سوز و آه با شکل کارگردانی خاص ملاقلیپور با صحنههای آهسته و احساسات اغراقشده اما کاملاً تأثیرگذار. «میم مثل مادر» عاشقانهای از رابطه یک مادر با فرزندی است که در اثر تبعات شیمیایی شدن مادر در زمان جنگ دچار مشکلات تنفسی است و همین پدرش را از او میراند. حالا ما شاهد زندگی در تنهایی این مادر و فرزند به ملودراماتیکترین شکل ممکن خواهیم بود.
این ترکیب مادر موزیسین جنگرفته با فرزند نوازنده ناتوان جسمی به خاطر مادر، چشمهایتان را اشکین خواهد کرد و با یک پایانبندی غمانگیز و تلخ همراه با یک ترانه سوزناک به هقهق خواهد انداخت. گلشیفته فراهانی در نقش مادر دقیقاً همان میزان احساساتی را که ملاقلیپور میخواهد یا شاید حتی بیشتر به نمایش میگذارد.
شیمی او با علی شادمان که امروز دیگر بازیگر جوان معروفی است، هم بسیار خوب از آب درآمده است. رسول ملاقلیپور بعد از این فیلم از دنیا رفت. شاید فیلم احساسی ضد جنگش به مذاق بعضیها خوش نیاید اما یکی از فیلمهای فراموشنشدنی سینمای جنگ ایران را از خود به یادگار گذاشته است.
۲۰. روز سوم
- سال اکران: ۱۳۸۵
- کارگردان: محمدحسین لطیفی
- بازیگران: باران کوثری، پوریا پورسرخ، حامد بهداد، برزو ارجمند، مهدی صبایی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
- خلاصه داستان: در آخرین روزهای مقاومت در بخش غربی خرمشهر در سال ۱۳۵۹، خواهر و برادری به نام سمیره و رضا (باران کوثری و پوریا پورسرخ) در حلقه تنگ محاصره دشمن همراه سایر مردم و دوستانشان در حال مقاومت و در تلاش برای فرار هستند. این بین خواستگار قبلی سمیره که به جمع نیروی نظامی عراق پیوسته و روزی همکار او در مدرسه خرمشهر هم بوده، به عنوان یک فرمانده عراقی به این منطقه میآید و خانه رضا و سمیره را اشغال میکند و برای نگهبانی از آنجا نیز دو مأمور قرار میدهد.
«روز سوم» برداشتی آزاد از یک مستند درباره سقوط خرمشهر است که بیشتر از مایههای جنگیاش به خاطر درونمایه ملودراماتیک و عاشقانهاش و به خصوص نمایش رنج انسان به اثری شاخص تبدیل شد. محمدحسین لطیفی بعد از تجربه موفق مجموعه ماه رمضانی «صاحبدلان» با همان تیم بازیگران «روز سوم» را ساخت و ثابت کرد که توانایی ساخت یک فیلم سینمایی خوب آن هم در ژانر سخت جنگ را دارد. هماهنگی تیم بازیگران سریال «صاحبدلان» و شیمی میان آنها باعث شد «روز سوم» هم به لحاظ بازیگری قوی باشد.
به جز به تصویر کشیدن سختیها و مقاومتهای مردم خرمشهر، رابطه عاشقانه میان خواهر و برادر و همینطور حامد بهداد و باران کوثری که جایی بین عشق و نفرت قرار گرفت، «روز سوم» را به فیلم پرکششی تبدیل کرده است. پایانبندی فیلم از روایت واقعی دراماتیکتر است؛ در روایت واقعی تمام بازماندگان شهر زنده میمانند اما در «روز سوم» فقط زن موفق به فرار میشود و بقیه شهید میشوند.
این فداکاری مردانه برای زنده ماندن زنی که پاهایش هم شکسته، بار دراماتیک و تأثیرگذاری فیلم را افزایش داده است. «روز سوم» در جشنواره بیستوپنجم فیلم فجر که اولین دوره برگزاری جشنواره در دولت احمدینژاد هم بود برنده بهترین فیلم جشنواره شد.
۱۹. اتوبوس شب
- سال اکران: ۱۳۸۵
- کارگردان: کیومرث پوراحمد
- بازیگران: خسرو شکیبایی، محمدرضا فروتن، الناز شاکردوست، کوروش سلیمانی، امیرمحمد زند، مهرداد صدیقیان، احمد کاوری
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
- خلاصه داستان: سربازی نوجوان به نام عیسی (مهرداد صدیقیان) مأمور شده است به عنوان بلد راه، در یک شب عدهای از اسیران عراقی را با همراهی یک اتوبوس و رانندهاش به قرارگاه برساند. در طول مسیر اتفاقهایی تا رسیدن اتوبوس به قرارگاه پیش میآید. در همین فاصله زمانی و براساس اتفاقات مسیر، رابطهای میان نوجوان و راننده اتوبوس (خسرو شکیبایی) و اسرای عراقی شکل میگیرد.
«اتوبوس شب» فیلم تحسینشده جنگی از یک فیلمساز احساساتی دیگر که معمولاً فیلم جنگی نمیسازد. اما یکی از بهترین فیلمهای جنگی ایرانی را ساخته است. کیومرث پوراحمد فقید این فیلم را بر اساس کتاب «داستانهای شهر جنگی» اثر حبیب احمدزاده ساخت و فیلمنامهاش در طول نه ماه، پنج بار بازنویسی کرد. او درباره این کتاب گفته است: «وقتی این کتاب را مطالعه کردم، داستان نوجوانی که چهل اسیر را از آبادان به ماهشهر میبرد، به قدری گیرا و جذاب بود که مرا به دنبال خود کشاند و گفت مرا بساز.»
پوراحمد با فیلم سادهاش قهرمانی جدید را به سینمای دفاع مقدس معرفی میکند. قهرمانی که در واقع قهرمان نیست و ناگزیر در موقعیت قهرمانی قرار میگیرد. یک مجید دیگر اما در منطقه جنگی. در واقع «اتوبوس شب» بالغ شدن این قهرمان غیرمتعارف را که به واسطه ویژگیهای خاص جنگ ایران و عراق روایت میکند. «اتوبوس شب» به درستی توانست نگاه ضد جنگ را به مخاطب القا کند و زشتیهای جنگ را تبدیل به دوستی دو ملت فارغ از سیاستهای خصمانه رژیم بعث کند. بازی خسرو شکیبایی و مهرداد صدیقیان در این فیلم از نقاط قوت فیلم است.
۱۸. گیلانه
- سال اکران: ۱۳۸۳
- کارگردان: رخشان بنیاعتماد و محسن عبدالوهاب
- بازیگران: فاطمه معتمدآریا، بهرام رادان، باران کوثری، ژاله صامتی، شاهرخ فروتنیان، مجید بهرامی، نیره فراهانی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۷ از ۱۰
- خلاصه داستان: در اوایل جنگ و اعزام نیروهای جوان به جبهه، ننه گیلانه به همراه پسر و دختر جوانش در کوران جنگ و در بمبارانهای تهران، زندگی دشواری را میگذرانند.
اپیزود یک سهگانه جنگی که بعد به فیلم بلند تبدیل شد، خوانش رخشان بنیاعتماد از سویه کمتر گفتهشده دوران جنگ است. یک عاشقانه مادرانه از مادری که فرزند جانبازش را به تنهایی تر و خشک میکند و زندگیاش را وقف فرزند جانبازش کرده است. «گیلانه» روایتی تلخ و انسانی از عواقب تلخ جنگ است. فیلم از جهات بسیاری تحسین شد بهخصوص به خاطر بازی فاطمه معتمدآریا که بار فیلم را به تنهایی به دوش میکشد و نقش پیرزن را خوب بازی کرده است.
۱۷. طبل بزرگ زیر پای چپ
- سال اکران: ۱۳۸۳
- کارگردان: کاظم معصومی
- بازیگران: حسین محجوب، حمید فرخنژاد، بابک حمیدیان، علی احمدی، حسین نوروزی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۵ از ۱۰
- خلاصه داستان: حافظ تنها بازمانده از گروهانی از ارتش ایران است که در خاکریز نیروهای ایران مانده و اجساد کشتهشدگان ایرانی را جمعآوری میکند. در این حین یحیی فرمانده به همراه سربازش مهران تنها بازماندگان گروهان ایرانی که در عملیات ایذایی شب گذشته شرکت داشتهاند، تازه از راه رسیدهاند و در خاکریز حافظ پناه گرفتهاند.
«طبل بزرگ زیر پای چپ» به عنوان یک فیلم جنگی از این نظر مهم است که نگاه تازهای به جنگ ایران و عراق میاندازد. از قداست معمول فیلم جنگی ایرانی فاصله میگیرد و به ماهیت جنگ میپردازد. بهخصوص برای جنگی میشد سه ساله به صلح برسد و طولانی شد. اینجا هر دو طرف جنگ به پوچی این نزاع طولانی میرسند.
کاظم معصومی این فیلم را در میانه دهه هشتاد ساخته است. با توجه به فاصلهای که بین سالهای جنگ و پساجنگ به وجود آمده، دیگر شاید وقتش بود که کسی این وجه انسانی جنگ را هم در نظر بگیرد و نقدی جدی به طولانی شدن جنگ ایران و عراق وارد کند. «طبل بزرگ زیر پای چپ» به خاطر همین نگاه متفاوت از رویکرد دفاع مقدسی تا مدتها اجازه اکران نداشت و بعد از آن هم تنها اکران محدود گرفت.
۱۶. دوئل
- سال اکران: ۱۳۸۲
- کارگردان: احمدرضا درویش
- بازیگران: پژمان بازغی، پرویز پرستویی، سعید راد، هدیه تهرانی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۴ از ۱۰
- خلاصه داستان: در بحبوحه جنگ عدهای تلاش میکنند از خروج یک گاو صندوق از کشور جلوگیری کنند. زینال، در این بین به حسن نیت آنها شک کرده و سعی میکند گاو صندوق را از چنگ آنها در بیاورد. گاو صندوق در اروند غرق میشود و زینال اسیر میشود. بیست سال گذشته، زینال آزاد شده و حالا حین درگیری برای تصاحب گاوصندوق، حقایقی کهنه آشکار میشود.
«دوئل» از جمله فیلمهای جنگی ایرانی است که با قصهای حول محور خیانت و وطنپرستی با مایههای جنایی، فیلمی متفاوت است. داستان درباره گاوصندوقی است که عدهای به عنوان میراث ملی قصد دارند در بحبوحه جنگ آن را از کشور خارج کنند. گاوصندوق در اروند غرق میشود و بیست سال پس از پایان جنگ دوباره ماجرای آن دوباره از سر گرفته میشود که منجر به افشای حقایق دردناکی میشود.
«دوئل» اولین فیلم ایرانی است که با صدای دالبی دیجیتال ضبط شد و یکی از گرانترین فیلمهای مستقل در تاریخ سینمای ایران است. این سرمایهگذاری هنگفت با حضور بازیگران مشهوری همچون پرویز پرستویی، پژمان بازغی و هدیه تهرانی و سعید راد بعد از سالها حضور روی پرده سینما نتیجه یکی از تعاملهای سینمایی با دولت در دوران اصلاحات بود.
۱۵. شیدا
- سال اکران: ۱۳۷۷
- کارگردان: کمال تبریزی
- بازیگران: لیلا حاتمی، پارسا پیروزفر، بهزاد فراهانی، محمدرضا شریفینیا، نادیا دلدار گلچین، کمند امیرسلیمانی، گوهر خیراندیش
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۳ از ۱۰
- خلاصه داستان: داستان عاشقانه یک پرستار در بیمارستانی صحرایی با یک رزمنده که چشمانش مجروح شده و نمیتواند محبوبش را ببیند. جنگ تمام شده است.
کمال تبریزی از ابتدای مسیرش فیلم جنگی ساخت. با یک فیلم توقیفی در کارنامه و یک فیلم جنگی کودک «لیلی با من است» را ساخت که تصمیمی جسورانه در ژانر دفاع مقدس بود. بعد از این موفقیت، تبریزی باز با نگاهی متفاوت به جنگ ملودرامی عاشقانه عرفانی از رابطه یک پرستار با یک جانباز جنگ تحمیلی که چشمهایش آسیب دیده ساخت و یکی از عاشقانهترین روابط را در تاریخ سینمای ایران ثبت کرد. از آن دسته عشقهای پاک و معصوم که چون هرگز به وصال ختم نمیشود، در عین تلخی، زیباست.
«شیدا» شاید با حال و هوای و ذائقه مخاطب امروز همخوانی نداشته باشد اما یکی از فیلمهای عاشقانه خوب و جسورانه در ژانر جنگ سینمای ایران به حساب میآید، با بازی خوب لیلا حاتمی و پارسا پیروزفر که شیمی میانشان بی آنکه پیروزفر بتواند محبوبش را ببیند، پرکشش و دیدنی از آب درآمده است.
۱۴. هیوا
- سال اکران: ۱۳۷۹
- کارگردان: رسول ملاقلیپور
- بازیگران: گلچهره سجادیه، جمشید هاشمپور، آتیلا پسیانی، عبدالرضا زهره کرمانی، آناهیتا نعمتی، فرهاد قائمیان
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۹ از ۱۰
- خلاصه داستان: هیوا اکبری پس از گذشت پانزده سال از مفقود شدن همسرش حمید در بحبوحه جنگ، تصمیم میگیرد تا از مناطق جنگی و خانهای که در آن با همسرش زندگی میکرده، بازدید کند. امیر کرمی، که اکنون سفیر ایران در سنگال است و زمانی جزو همرزمان حمید در جنگ بوده میخواهد با هیوا ازدواج کند، ولی هیوا به رغم نشانههایی از کشته شدن حمید همچنان در پی شوهرش است.
فقط رسول ملاقلیپور با همان ایده ترکیب واقعیت و خیال که در فیلم خوبش «سفر به چزابه» آن را تجربه کرده بود، میتوانست عاشقانهای مثل «هیوا» بسارد. یکی از عاشقانهترین فیلمهای سینمای ایرن و دفاع مقدس. فیلم البته سال ۱۳۷۷ ساخته و با دو سال تأخیر اکران شد.
ملاقلیپور سابقه ساخت آثار شاعرانه در حوزه دفاع مقدس را داشته اما در «هیوا» روایتی متفاوت از حضور یک زن، با بازی درخشان گلهچره سجادیه، و جستوجوی او برای پیدا کردن ردی از همسر مفقودش را به تصویر میکشد. ایمان این فیلمساز به عشق و وطن در عین حال یکی از متفاوتترین فیلمهای جنگی را در تاریخ سینمای ایران ثبت کرده است.
۱۳. آژانس شیشهای
- سال اکران: ۱۳۷۶
- کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
- بازیگران: پرویز پرستویی، حبیب رضایی، رضا کیانیان، قاسم زارع
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۸ از ۱۰
- خلاصه داستان: دیدار تصادفی دو همرزم سابق در تهران و در آستانه نوروز باعث میشود یک بار دیگر این دو کنار هم قرار بگیرند. یکی عباس حیدری است که بر اثر جراحت جنگی در آستانه مرگ است و یکی حاج کاظم که حالا با دیدن وضعیت وخیم رفیقش تصمیم میگیرد به او کمک کند تا برای معالجه فوری به لندن برود. اما اوضاع آنطور که او میخواهد پیش نمیرود.
حاتمیکیا بعد از ساختههایش در نیمه اول دهه هفتاد در تنگنا قرار گرفته و از فیلمسازی دور شده بود. او دیگر فیلمهای جنگی به آن شکلی که مدیران از او انتظار داشتند نمیساخت و به همین خاطر، محدود شده بود. «آژانس شیشهای» با الهام از رویدادی واقعی نتیجه همین سالها بود که فیلمی تند و اعتراضی به مسئولان نظام برای فاصله گرفتن از آرمانهای انقلاب بود.
در نهایت، مذاکراتی با مسئولان وقت وزرات ارشاد انجام شد و با تغییراتی در فیلمنامه یکی از مهمترین و پرسروصداترین فیلمهای جنگی ایرانی ساخته شد. فیلمی که به طرز عجیبی همه از حاکمیت تا مردم از آن استقبال کردند و راضی بودند. فیلم طبعاً تمام جوایز را در جشنواره فیلم فجر درو کرد و به رکوردی چشمگیر در تاریخ جشنواره فیلم فجر دست یافت. در اکران عمومی تیر ۱۳۷۷ با صفهای طولانی تماشاگران روبهرو شد و سیلی از افتخارات بود که بعد از آن نصیبش شد.
واکنش منتقدان به «آژانس شیشهای» دوگانه بود. غالباً فیلم را حرفهای، خوشساخت و بسیار صریح دانستند که با ضربآهنگ تندِ خود موفق شد هم قصهاش را خوب تعریف کند و هم لحظات مهیجی بسازد و مخاطب را جذب خود کند. عدهای «آژانس شیشهای» را یکی از سیاسیترین و جنجالیترین فیلمهای سینمای ایران دانستند که در سالهای بعد به الگویی برای تولید فیلمهای انتقادی در حوزههای سیاسی و اجتماعی تبدیل شد.
اختلاف نظر منتقدان بر سر درونمایه فیلم بود که میتوان خوانشهای متفاوتی از آن داشت. شباهتهای فیلم به فیلم دهه هفتادی سیدنی لومت «بعدازظهر سگی» هم یکی دیگر از انتقاداتی بود که به حاتمیکیا وارد کردند. گرچه او در مصاحبهای گفت پیش از این فیلم لومت را ندیده بوده است. با این حال، «آژانس…» اقتباسی خوبی از فیلم درخشان لومت است.
«آژانس شیشهای» عصبانیترین فیلم حاتمیکیاست. فیلم با استفاده از پرداختن به وضعیت رزمندگان پس از جنگ، طعنههای سیاسی و اجتماعیاش را به بخشی از حاکمیت و همینطور مردم میزند.
او در قلب شهر تهران با وجود گذشت سالها از اتمام جنگ شرایط را همچنان جنگی میبیند و بر این باور است که تنها باورمندان و افراد غیور همچنان همان رزمندگان سابقاند که بیشترین خدمت را به کشورشان کردهاند و کمترین سهم را بردهاند. او در کنار این رزمندگان قرار میگیرد و یکی از سمپاتیکترین ضد قهرمانان تاریخ سینما را میسازد.
«آژانس شیشهای» محصول شکوفایی فرهنگی دوم خرداد است و بدون شک نقطه اوج فیلمسازی ابراهیم حاتمیکیا. او با استفاده از سوژه و قصهای جذاب با مجموعهای از بازیگران خوب سینمای ایران یکی از پرتب و تابترین و کالتترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران و دفاع مقدس را ساخته است.
۱۲. بوی پیراهن یوسف
- سال اکران: ۱۳۷۴
- کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
- بازیگران: نیکی کریمی، علی نصیریان، شیرین بینا، جعفر دهقان
- خلاصه داستان: یک پدر با پسری مفقودالاثر و یک خواهر با برادری مفقودالاثر که هر دو امید به بازگشت عزیزشان دارند، با هم هممسیر میشوند تا گمشدههای خود را پیدا کنند.
ابراهیم حاتمیکیا سال ۱۳۷۴ دو فیلم ساخت که هر دو را با نیکی کریمی کار کرد. «برج مینو» مهجور باقی ماند اما «بوی پیراهن یوسف» به خاطر مضمونش بیشتر مورد توجه قرار گرفت و به یکی از فیلمهای ثابت پخش تلویزیون تبدیل شد. موضوع اسرای جنگ ایران و عراق موضوع حساس و یکی از مخربترین اثرات جنگ است.
حاتمیکیا با درک درست از شرایط جامعه آن دوران، درست زمانی که تازه اسرای دفاع مقدس وارد خاک میهن شده بودند این ملودرام فوق سانتیمانتال را درباره امید یک پدر و خواهر به بازگشت عزیزانشان از جنگ ساخت. علی نصیریان در نقش دایی غفور دوستداشتنی این فیلم هنوز بعد از سی سال بینظیر است و برگ برنده فیلم.
حاتمیکیا در «بوی پیراهن یوسف» پررنگتر از فیلم قبل به تأثیرات جنگ بر خانوادهها و مخصوصاً زنان میپردازد. به همین خاطر این فیلم نسبت به سایر فیلمهای جنگی ایرانی متفاوت بود و مثل بسیاری از فیلمهای حاتمیکیا تبدیل به الگویی در سینمای جنگ شد. موسیقی متن فیلم ساخته مجید انتظامی به یادماندنی است و در تأثیرگذاری اثر بسیار مؤثر. این همکاری درخشان در فیلم «آژانس شیشهای» هم ادامه پیدا کرد و یک موسیقی متن درخشان دیگر همان اندازه تأثیرگذار را برای سینمای ایران به یادگار گذاشت.
۱۱. لیلی با من است
- سال اکران: ۱۳۷۴
- کارگردان: کمال تبریزی
- بازیگران: پرویز پرستویی، محمود عزیزی، مازیار لرستانی، رحمان باقریان، حسین معلومی، مهدی فقیه
- خلاصه داستان: صادق مشکینی فیلمبردار تلویزیون که از جنگ و خط مقدم جنگ میترسد، برای اینکه بتواند از صندوق تلویزیون وام بگیرد تا خانه نیمهساختهاش را تکمیل کند، باید برای فیلمبرداری فیلمی مستند از اسرای عراقی به منطقه جنگی برود.
- صادق شبانه وصیتی تنظیم میکند و فردا صبح بههمراه آقای کمالی عازم منطقه میشود. صادق برای اینکه پایش به جبهه و منطقه جنگی و به خصوص خط مقدم نرسد، حوادث عجیب و غریبی رقم میزند اما ناخواسته به خط مقدم میرسد.
شوخی با سینمای جنگ و دفاع مقدس کار هر کسی نبود. اما کمال تبریزی در نیمه دهه هفتاد با «لیلی با من است» تابوشکنی کرد و موفق شد یک کمدی جنگی بسازد. مسیری که بعدها به ساخت فیلمهای تجاریتری در این حوزه مثل «اخراجیها» و «ضد گلوگه» شد. انتظار میرفت مواضع تندی در برابر این فیلم گرفته شود اما حتی یک سریال هم با همین نام برای شبکه دو ساخته و از تلویزیون پخش شد.
کمال تبریزی سالها بعد با «مارمولک» طعم موضع رادیکال مخالفانش را چشید. «لیلی با من است» درباره صادق مشکینی، یک فیلمبردار تلویزیون است که برای رسیدن به اهداف نه چندان صادقانهاش محبور میشود به مناطق جنگی برود. کمدی موقعیت این فیلم جنگی ایرانی بر ترس او از موقعیتی که در آن گرفتار شده و افکار و هذیانهایش بنا شده است. پرویز پرستویی در نقشاش بسیار عالی عمل کرده است.
۱۰. کیمیا
- سال اکران: ۱۳۷۳
- کارگردان: احمدرضا درویش
- بازیگران: خسرو شکیبایی، بیتا فرهی، رضا کیانیان، زهرا اویسی، محمودرضا ثانی، نادر رجبپور، علی اکبر شالیزادگان
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
- خلاصه داستان: در آغاز جنگ ایران و عراق، همسر رضا باردار است و باید مورد عمل جراحی قرار گیرد. رضا او را به بیمارستان میرساند و خود به اسارت قوای دشمن در میآید. همسر رضا حین عمل جراحی از دنیا میرود و شکوه جراح، فرزند رضا را نجات میدهد. پس از گذشت نه سال، وقتی رضا از اسارت آزاد میشود، پی میبرد که همه اعضای خانوادهاش را از دست داده است. حالا او در جستوجوی تنها بازمانده خود، یعنی دخترش کیمیا به سراغ شکوه که در مشهد زندگی میکند، میرود. اما بند عاطفی رابطه میان کیمیا و شکوه بسیار قوی است.
«کیمیا» درام جنگی تحسینشده احمدرضا درویش یکی از آثار مهم سینمای ایران در حوزه جنگ است که به تأثیرات عمیق جنگ بر زندگی مردم بهویژه خانوادهها و مضامینی همچون فداکاری، ایثار، عشق و رنجهای جنگ میپردازد.
احمدرضا درویش در این فیلم به خوبی توانسته است تأثیرات جنگ را نه فقط بر جبههها، بلکه بر زندگی مردم عادی و بهویژه خانوادهها را به شکلی انسانی و واقعی به تصویر بکشد. رابطه پیچیده میان سه شخصیت اصلی و تقابل عواطف و اصول اخلاقی از مهمترین نقاط قوت داستان است. «کیمیا» به دلیل عمق عاطفی و انسانی داستانش، بازیهای درخشان و کارگردانی استادانه احمدرضا درویش، به یکی از فیلمهای ماندگار سینمای ایران و سینمای دفاع مقدس تبدیل شده است.
۹. حمله به اچ ۳
- سال اکران: ۱۳۷۳
- کارگردان: شهریار بحرانی
- بازیگران: جعفر دهقان، محمد کاسبی، فرامرز شهنی، حسین یاری، حسن عباسی، سعید قائمی، سعید خوشدل، سید ناصر هاشمی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- خلاصه داستان: ستاد نیروهای هوایی عراق که شکست حصر آبادان را نزدیک میبیند، برای حفاظت از هواپیماهای استراتژیک خود در برابر حملات ایران، آنها را به سه پایگاه دورافتاده در نزدیک مرز اردن منتقل میکند. در مقابل ستاد نیروهای هوایی ایران هم برای بمباران این سه پایگاه که به نام پایگاههای اچ۳ معروفاند، نقشهای دارد. طبق این نقشه در صبح پانزدهم فروردین ۱۳۶۰ هشت فروند جنگنده بمبافکن فانتوم از پایگاه سوم شکاری شهید نوژه جهت حمله به اچ۳ به پرواز درمی آیند.
«حمله به اچ ۳» یکی از آثار مهم ژانر دفاع مقدس سینمای ایران است که یکی از عملیاتهای موفق نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ ایران و عراق را بازسازی کرده است. این عملیات یکی از افتخارآمیزترین و پیچیدهترین عملیاتهای هوایی ایران در جنگ هشت ساله بوده است.
عملیات حمله به اچ ۳ یا عملیات حمله به پایگاههای هوایی H3 در غرب عراق، با هدف نابودی ناوگان هوایی عراق در این پایگاهها انجام شد. در این عملیات، خلبانان شجاع نیروی هوایی ایران با عبور از مرزهای هوایی دشمن، به یکی از مهمترین پایگاههای هوایی عراق (H3) حمله کردند و موفق به انهدام بخش بزرگی از ناوگان هوایی عراق شدند.
«حمله به اچ ۳» شجاعت و دلاوریهای خلبانان ایرانی را به تصویر میکشد که توانستند با تاکتیکهای پیچیده و هوشمندانه، عملیاتی بسیار خطرناک را موفقیتآمیز پشت سر بگذارند. یکی از نکات برجسته فیلم، بازسازی دقیق و مهیج صحنههای هوایی و درگیریهای جنگی است که با دقت و مهارت اجرا شدهاند.
این فیلم در جشنواره فیلم فجر تحسینهای زیادی دریافت کرد و توانست به عنوان یکی از فیلمهای موفق دفاع مقدس شناخته شود. «حمله به اچ ۳» نه فقط یک فیلم جنگی بلکه تجلی روحیه فداکاری، شجاعت و ایثار رزمندگان ایرانی در دوران جنگ است. این فیلم بهخوبی میتواند حس غرور ملی و افتخار به نیروی هوایی ایران را در مخاطب زنده کند و یادآور یکی از موفقترین عملیاتهای هوایی در تاریخ جنگهای معاصر باشد. فیلم از لحاظ جلوههای بصری هنوز هم اثری شجاعانه و واقعگرایانه است که میتواند نفسها را در سینه حبس کند.
۸. از کرخه تا راین
- سال اکران: ۱۳۷۲
- کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
- بازیگران: هما روستا، علی دهکردی، هانس نویمن، صادق صفایی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۷.۱ از ۱۰
- خلاصه داستان: سعید که بر اثر بمبهای شیمیایی نابینا شده، به همراه گروهی از همرزمانش برای معالجه به آلمان اعزام میشود. لیلا خواهر سعید که سالهاست در آلمان با شوهر آلمانی و پسرشان یوناس زندگی میکند، سعید را در آسایشگاه میبیند. بین سعید و یونس رابطه عاطفی عمیقی برقرار میشود. یکی از همرزمان بسیجی سعید قصد دارد پناهندگی کشور دیگری را بپذیرد و سعید و دوستان دیگرش نسبت به عمل او معترض هستند. با کوششهای پزشکان متخصص یکی از چشمهای سعید معالجه میشود، اما آزمایشهایی که بر روی او انجام میشود، روشن میکند که او بر اثر گازهای شیمیایی مبتلا به نوعی سرطان خون شده است. همسر او در ایران زایمان میکند و سعید پس از معالجهای نافرجام از دنیا میرود. پس از مرگ او، خواهرش لیلا عازم ایران میشود.
«از کرخه تا راین» ابراهیم حاتمیکیا از اولین نمونههای شاخص سینمایی بود که به معضلات پس از جنگ و آثار باقیمانده آن بر زندگی رزمندگان و خانوادههای آنها پرداخت.
از اولین تجربههای ملودراماتیک و بینالمللی در ساخت فیلمهای جنگی که بعدها به یک الگوی قصهگویی در سینمای ایران تبدیل شد. فیلم داستان یک رزمنده شیمیایی را روایت میکند که برای درمان به آلمان میرود. او آنجا خواهری دارد که مراقبش است. تضاد دنیای جنگزده این رزمنده و فضای سرد و آرام کشوری دیگر غرب، درام این فیلم را تقویت میکند.
ابراهیم حاتمیکیا بعد از چند کار شاخص جنگی در دهه شصت در فضای جبهه و جنگ، در دهه هفتاد تصمیم گرفت به سراغ عواقب و تأثیرات جنگ برود. او روایتی از جانبازان شیمیایی دوران جنگ تحمیلی را دستمایه ساخت «از کرخه تا راین» قرار داد تا یکی از بهترین فیلمهای حوزه دفاع مقدس را بسازد؛ فیلمی که در زمان اکران سر و صدای زیادی به پا کرد. هنوز بعد از گذشت سی سال به نظر میرسد که «از کرخه تا راین» مهمترین فیلم سینمای ایران از دوران پساجنگ است. فیلمی تراژیک و فوق احساسی که هنوز هم میتوان به سکانسهای آن به عنوان یک فیلم کالت و بعضی دیالوگهایش استناد کرد.
۷. سجاده آتش
- سال اکران: ۱۳۷۲
- کارگردان: احمد مرادپور
- بازیگران: رضا ایرانمنش، علی بوریان، حبیبالله حداد، عطاءاله سلمانیان، سیدجواد هاشمی، اسرافیل علمداری
- خلاصه داستان: هنگام عملیات کربلای پنج رزمندگان دو گردان مالک و حبیب با ماشین نظامی دشمن درگیر میشوند. شرایط نابرابر این نبرد و خصوصیات خاص مهدی و عباس (فرماندهان بسیجی) حالات و اتفاقاتی، خارج از انتظارات و پیشبینیهای معمول جنگها را سبب میشوند.
«سجاده آتش» یکی از کالتترین فیلمهای دفاع مقدس است که احمد مرادپور یکی از قدیمیترین تدوینگران سینمای ایران در دهه شصت، آن را بر اساس یکی از اتفاقهای مهم در عملیات کربلای ۵ ساخت. این فیلم یکی از آثار مطرح ژانر دفاع مقدس و مربوط به جنگ ایران و عراق است که سکانسهای ماندگاری را به حافظه تصویری سینمای دفاع مقدس اضافه کرده است. «سجاده آتش» بهخوبی توانست با نشان دادن ابعاد انسانی جنگ، فداکاریهای رزمندگان و تأثیرات جنگ بر روح و روان آنها، مخاطبان را تحت تأثیر قرار دهد.
این فیلم بهخوبی نشان میدهد که چگونه عشق به خانواده و وطن، انگیزهای برای مقاومت در برابر شرایط سخت جنگ میشود. «سجاده آتش» بهعنوان یکی از فیلمهای موفق در حوزه سینمای جنگ توانست داستانی تأثیرگذار و انسانی از جنگ را به تصویر بکشد. در کنار نمایش صحنههای جنگی، فیلم به عواطف و احساسات شخصیتها توجه ویژهای دارد و نشان میدهد که جنگ تنها نبرد فیزیکی نیست، بلکه نبردی عمیق در درون انسانها هم هست.
۶. هور در آتش
- سال اکران:۱۳۷۰
- کارگردان: عزیزالله حمیدنژاد
- بازیگران: مهدی فقیه، مهدی قلیپور، محمدرضا رحمانی، محمدرضا مهدوی، علیرضا یزدانخواه، محمد گوهری، حسین یاری
- خلاصه داستان: رحمت به خط مقدم منتقل شده و بابا عقیل به علت کهولت سن پشت جبهه مانده تا در انبار نان خدمت کند. بابا عقیل موقع مراجعت برای رحمت پیغام میفرستد تا او را ملاقات کند، اما با شروع حمله دشمن رحمت فرصت پیدا نمیکند که به پشت جبهه حرکت کند. بابا عقیل تصمیم میگیرد به خط مقدم برود.
«هور در آتش» ساخته عزیزالله حمیدنژاد روایتی عاشقانه از حضور پدر برای یافتن نام و اثری از فرزند رزمندهاش را به تصویر میکشد که در آخر نشانهها به رستگاری پدر نیز منجر میشود. فیلم فضایی شاعرانه در میان خط مقدم جنگ دارد و حضور معنوی بابا عقیل در میان رزمندگان به یکی از تصاویر ماندگار سینمای دفاع مقدس تبدیل شده است.
۵. باشو غریبه کوچک
- سال اکران: ۱۳۶۸
- کارگردان: بهرام بیضایی
- بازیگران: سوسن تسلیمی، عدنان عفراویان، پرویز پورحسینی، فرّخلقا هوشمند، اکبر دودکار، رضا هوشمند
- امتیاز IMDb به فیلم: ۸ از ۱۰
- خلاصه داستان: در یک بمباران در جنوب ایران در جریان جنگ ایران و عراق، پسری به نام باشو، که ویرانیِ خانه و خانوادهاش را به چشم دیده، خود را پشت یک باری میاندازد و خوابش میبرد و هنگامی که چشم میگشاید به جایی جنگلی در شمال ایران رسیده است. او به شالیزار زنی به نام نایی پناه میبرد که با دو فرزندش در غیاب شوهرش زندگی و کار میکند. نایی به باشو پناه میدهد و این سرآغاز رابطهای بسیار عمیق و انسانی بین این دو میشود.
«باشو غریبه کوچک» یکی از بهترین فیلمهای ایرانی بهخصوص در سینمای جنگ و به خاطر جهانشمول بودنش شاید حتی بتوان گفت یکی از بهترین فیلمهای جنگی سینماست. فیلمی جنگی متعلق به دوران پساجنگ از فیلمسازی که کارش ساخت فیلم جنگی نیست اما بهترین فیلم جنگی سینمای ایران را ساخته است. این فیلم با پیام جهانوطنیاش با موضوعات انسانی، فرهنگی و اجتماعی عمیق سروکار دارد و یکی از احساسیترین جنبههای جنگ را به نمایش میگذارد.
باشو یک پسر نوجوان عربزبان اهل جنوب ایران است که به دلیل بمبارانهای جنگ ایران و عراق از خانواده و سرزمینش جدا شده و به شمال ایران پناه میآورد. در شمال، او به خانه زنی به نام نایی (با بازی سوسن تسلیمی) پناه میبرد. نایی، زنی شمالی و اهل روستا، با وجود تفاوتهای زبانی و فرهنگی، باشو را میپذیرد و سعی میکند او را در زندگی خود جای دهد.
این فیلم به بررسی رابطه میان باشو و نایی و تلاش آنها برای غلبه بر موانع فرهنگی و زبانی میپردازد. نایی که خود زن مستقلی است و در غیاب همسرش (که در جنگ است) زندگیاش را مدیریت میکند، به تدریج با باشو ارتباط برقرار میکند و او را بهعنوان فرزند خود میپذیرد.
«باشو غریبه کوچک» به موضوعات مهمی مثل تأثیرات جنگ بر کودکان، تنوع فرهنگی و تفاوتهای زبانی در ایران، همبستگی انسانی در برابر مشکلات و چالشها و مقاومت و ایستادگی در برابر ناملایمات میپردازد. این فیلم نمایانگر همزیستی و تعامل فرهنگی بین مناطق مختلف ایران است و به قدرت ارتباط انسانی فراتر از مرزهای زبانی و جغرافیایی اشاره دارد. «باشو» موفق شد تحسین منتقدان داخلی و خارجی را به دست آورد و در جشنوارههای مختلفی مورد توجه قرار گیرد.
این فیلم به دلیل روایت انساندوستانه و هنری خود، یکی از آثار ماندگار در سینمای ایران محسوب میشود و به خوبی نشان میدهد که چگونه در شرایط سخت جنگی، انسانها میتوانند از طریق محبت، درک و همدلی، موانع فرهنگی و زبانی را کنار بگذارند. کارگردانی بهرام بیضایی و بازیهای تاثیرگذار سوسن تسلیمی و عدنان عفراویان از نقاط قوت این فیلم است که به تحسین گسترده آن منجر شده است.
«باشو غریبه کوچک» یکی از نمونههای برجسته سینمای ایران است که موفق به ایجاد ارتباطی عمیق با تماشاگران شد و همزمان با جنگ ایران و عراق، پیامهای صلح و همبستگی انسانی را به نمایش گذاشت. فیلم البته بعد از چند سال توقیف اجازه اکران دریافت کرد.
بیضایی در گفتوگویی با ماهنامه فیلم درباره چگونگی شکلگیری ایده اولیه فیلم میگوید که در سالهای جنگ ایران و عراق، هرگاه به شمال کشور سفر میکرده و پناهندگان و مهاجران جنگی را که از جنوب کشور بدانجا مهاجرت کرده بودند، میدیده؛ از خود میپرسیده که اولین جنوبی که به شمال آمده، چه احساسی داشته، چه افکاری در ذهن او گذشته، چگونه حرفهایش را به دیگران منتقل کرده و چطور با آن محیط سازش پیدا کردهاست؟ همین موضوع دستمایه ساخت فیلم باشو غریبه کوچک شد و ایده مهاجرت یک پسر از جنوب کشور و زندگی او در شمال کشور تبدیل به یک درام جذاب و دیدنی شد که هنوز هم صحنههای آن در خاطر مخاطب ماندگار است.
۴. مهاجر
- سال اکران: ۱۳۶۸
- کارگردان: ابراهیم حاتمیکیا
- بازیگران: علیرضا خاتمی، سید ابراهیم اصغرزاده، علیرضا حیدری، اصغر نقیزاده، غلامرضا علیاکبری، علیرضا زاهدی، فرید امیری، علیرضا مهدوی
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۹ از ۱۰
- خلاصه داستان: یک هواپیمای بدون سرنشین مهاجر که از روی زمین کنترل میشود، برای انجام عملیاتی شناسایی در پشت خطوط دشمن به کار گرفته شده است. بهدلیل برد محدود دستگاه کنترل، خلبانان در دو ایستگاه مقابل، رودرروی هم و در خطوط دشمن مستقر میشوند. خلبانی که به خطوط دشمن نفوذ کرده، در حالی که با دشمن درگیر میشود، با مهارت عملیات شناسایی را انجام میدهد و هواپیما را در هوا تحویل خلبان دوم میدهد. در حالی که خود در آخرین لحظات کشته میشود.
«مهاجر» فیلم شخصی ابراهیم حاتمیکیا از تجربه حضورش در جبهههای جنگ، یکی از مهمترین آثار این فیلمسار و نشاندهنده علاقه او به بازتاب جنبههای انسانی و روانی جنگ است. حاتمیکیا بعد از «دیدهبان» با «مهاجر» به فیلمسازی جدی در حوزه جنگ تبدیل شد. فیلم داستان رزمندگانی ایرانی را که در طول جنگ ایران و عراق عملیات هدایت هواپیماهای بدون سرنشین (پهپاد) را بر عهده دارند، روایت میکند.
این هواپیماها که در فیلم به نام «مهاجر» شناخته میشوند، برای شناسایی خطوط دشمن استفاده میشوند. دو رزمنده ایرانی در یکی از این مأموریتها درگیر میشوند و از آنجا که این مأموریتها خطرناکاند، هر بار احتمال بازگشت آنها کمتر میشود. با پیشرفت داستان، مسائل روحی و روانی رزمندگان در کنار وفاداری به وظیفه و مأموریتهای نظامی برجسته میشود.
«مهاجر» به عنوان یک فیلم جنگی خودش را فقط به نبردهای فیزیکی در میدان جنگ محدود نمیکند، بلکه به عواطف، ترسها و دغدغههای رزمندگانی که در شرایط سخت جنگی قرار دارند هم میپردازد. ابراهیم حاتمیکیا با این فیلم، بخشی از تجربیات شخصی خود و خاطرات جنگ را به تصویر میکشد و بهنوعی روحیه مقاومت و فداکاری رزمندگان ایرانی را به نمایش میگذارد.
این فیلم به دلیل قصهگویی عمیق و کارگردانی قوی حاتمیکیا توجه منتقدان و مخاطبان زیادی را به خود جلب کرده و جایگاه مهمی در سینمای ایران بهخصوص سینمای دفاع مقدس دارد. «مهاجر» به دلیل استفاده از جلوههای ویژه بصری و توجه به جزئیات جنگی، یک نمونه خوب از سینمای جنگی ایران به شمار میرود. همچنین توجه به هواپیماهای بدون سرنشین و نقش آنها در جنگ، موضوعی نو و متفاوت در آن دوران بود که حاتمیکیا برای دومین فیلم بلندش روی آن دست گذاشت.
۳. دیدهبان
- سال اکران: ۱۳۶۷
- کارگردان: ابراهیم حاتمیکیار
- بازیگران: اسماعیل سلطانیان، حسین کیانی، غلامرضا علی اکبری
- امتیاز IMDb به فیلم: ۶.۲ از ۱۰
- خلاصه داستان: ارتباط خط کمین با نیروهای خودی توسط دشمن قطع شده و احتمال سقوط منطقه بسیار زیاد است. مقابله و مقاومت نیروها در مقابل دشمن نیازمند حضور دیدهبان جهت هدایت آتش سنگین است. عارفی برای پیوستن به خط کمین و دیدهبانی باید از مسیری عبور کند که زیر آتش شدید دشمن عراقی قرار دارد.
ابراهیم حاتمیکیا با دو فیلم اول خود تحسین شد. «دیدهبان» که اولین فیلم اوست، از این لحاظ مهم است که مثل فیلمهای جنگی متعارف آن دوره شعاری نبود. این فیلم که تدوینگرش محسن مخملباف بوده، روایت احوالات رزمندهای ست که به خاطر شرایط دشوار جنگی مجبور است زیر آتش شدید دشمن دیدهبانی بدهد.
«دیدهبان» اولین فیلم دفاع مقدس ایرانی بود که در جشنوارههای جهانی به نمایش درآمد و جزو قدیمی ترین فیلمهای جنگی ایرانی به حساب میآید. همچنین از معدود فیلمهای ایرانی است که پس از گذشت سی سال دوباره مرمت شد و نسخه مرمتشدهاش سال ۱۳۹۸ به نمایش درآمد.
۲. کانی مانگا
- سال اکران: ۱۳۶۶
- کارگردان: سیفالله داد
- بازیگران: فرامرز قریبیان، علی ثابتفر، عبدالرضا اکبری، کاظم افرندنیا، رضا رویگری، منصور والامقام
- خلاصه داستان: یک هواپیمای عراقی در منطقه کانی مانگا واقع در کردستان ایران سقوط میکند و خلبان آن که جان سالم بدر برده و فرار میکند. گروهی تکاور زیر نظر سروان یاوری مأمور میشوند تا خلبان را به اسارت درآورند. یکی از گروههای مسلح مخالف جمهوری اسلامی به سرکردگی کاک هوشنگ وارد کارزار میشود تا خلبان را نجات بدهد. تکاوران با اعضای گروه مسلح درگیر میشوند و خلبان عراقی را دستگیر میکنند. هلیکوپترهای عراقی برای مقابله به منطقه اعزام میشوند و با هلیکوپترهای ایرانی نبرد هوایی را آغاز میکنند.
دومین فیلم سیفالله داد متعلق به دورهای است که سینما هنوز مخاطب به سالن میکشاند و فیلم جنگی به طور ویژه این قابلیت را داشت که چنین کند. «کانی مانگا» توانست با رکورد هجده سال اکران، در مجموع با جذب هفت میلیون و ۵۸۱ هزار مخاطب یکی از پرمخاطبترین فیلمهای سینمای ایران لقب بگیرد.
«کانی مانگا» یکی از آثار مهم سینمای دفاع مقدس است که به جای آنکه مثل تمام فیلمهای جنگی در جنوب کشور بگذرد در مناطق مرزی غرب کشور میگذرد. فیلم از لحاظ جلوههای بصری و ساختار کارگردانی یکی از فیلمهای پیشرو در حوزه سینمای دفاع مقدس است که میتوان آن را الگوی خوبی برای فیلمهای جنگی دانست.
۱. عقابها
- سال اکران: ۱۳۶۳
- کارگردان: ساموئل خاچیکیان
- بازیگران: سعید راد، جمشید هاشمپور، زری برومند، شهاب عسگری، رضا رویگری
- امتیاز IMDb به فیلم: ۵.۶ از ۱۰
- خلاصه داستان: در جنگ ایران و عراق یک هواپیمای نیروی هوایی ارتش ایران، پس از انجام مأموریتی در خاک عراق مورد حمله عراقیها قرار میگیرد و در کردستان عراق سقوط میکند. نیروهای نظامی عراقی در پی دستگیری و اسارت خلبان هواپیما هستند که یک تکاور ارتش که برای مأموریتی در خاک عراق با لباس مبدل کردی حضور دارد، اقدام به نجات خلبان میکند. حالا این دو باید به همراه هم از دست نیروهای عراقی فرار کنند.
«عقابها» بعد از گذشت چهار دهه هنوز هم پرمخاطبترین فیلم سینمای ایران است. این فیلم از نخستین و جدیترین فیلمها درباره جنگ ایران و عراق است که با بیست و یک سال اکران، رکورد طولانیترین اکران سینمای ایران را دارد و پرمخاطبترین فیلم تاریخ سینمای ایران در طی سالهای اکران خود در سالنهای سینماست.
«عقابها» بر اساس رویداد واقعی نجات خلبان نیروی هوایی ایران به نام یدالله شریفیراد به وسیله کردهای عراقی و انتقال او به ایران ساخته شده است. این فیلم نشان میدهد که ژانر دفاع مقدس اگر قهرمان خوب خلق کند میتواند مخاطب را به سالنهای سینما بکشاند. البته از فیلمسازی مثل ساموئل خاچیکیان بعد از سالها تجربه در ساخت آثار دلهره و جنایی جز این هم نمیتوان انتظار داشت. او اوایل انقلاب با ترکیب حضور ستارگانی چون جمشید هاشمپور و سعید راد فیلمی ساخت که هنوز هم تماشایش هیجانبرانگیز است.
منبع: خبرآنلاین