15 نکته جالب درباره انیمه شهر اشباح که احتمالا نمی‌دانستید

15 نکته جالب درباره انیمه شهر اشباح که احتمالا نمی‌دانستید

وقتی هایائو میازاکی در سال 2013 بازنشستگی خود را اعلام کرد، طرفداران فیلم‌های منحصربه‌فرد استودیو جیبلی مجبور شدند با این واقعیت کنار بیایند که دیگر اثر جدیدی از این مرد بااستعداد نخواهند دید. حتی افرادی که انیمه دوست ندارند هم شهر اشباح را دیده‌اند و از آن لذت برده‌اند. به راحتی می‌توان گفت که این انیمه یکی از بهترین آثار میازاکی است.

کد خبر : ۲۱۴۲۷۶
بازدید : ۵۵

هایائو میازاکی در دنیای انیمه یک اسطوره است. این مرد هنرمند در سال 2001 انیمیشن درخشانی به نام شهر اشباح (Spirited Away) را کارگردانی کرد. داستان این انیمه‌ی تماشایی درباره دختر کوچکی به نام چیهیرو است که پس از تبدیل شدن والدینش به خوک، وارد یک دنیای اسرارآمیز می‌شود.

این انیمه با تاکید بر موضوعاتی مثل هویت و پاداش صبور بودن یک ماجرای جذاب را روایت می‌کند. علاوه بر این انیمه شهر اشباح عمیقا به اهمیت و مفهوم مهربانی می‌پردازد. قهرمان کوچک داستان، چیهیرو باید از این دنیای جادویی و عجیب بگذرد آن هم در حالی که با چالش‌هایی مواجه می‌شود که شجاعت و اراده‌اش در بوته‌ی آزمایش قرار می‌گیرد.

وقتی هایائو میازاکی در سال 2013 بازنشستگی خود را اعلام کرد، طرفداران فیلم‌های منحصربه‌فرد استودیو جیبلی مجبور شدند با این واقعیت کنار بیایند که دیگر اثر جدیدی از این مرد بااستعداد نخواهند دید.

حتی افرادی که انیمه دوست ندارند هم شهر اشباح را دیده‌اند و از آن لذت برده‌اند. به راحتی می‌توان گفت که این انیمه یکی از بهترین آثار میازاکی است. با وجود اینکه بعد از اکران و محبوبیت شهر اشباح جزییات زیادی از آن فاش شده است، اما چند نکته جالب درباره این انیمه و تولید آن وجود دارد که بسیاری از آن بی‌اطلاعند. اطلاعاتی که اگر از طرفداران شهر اشباح باشید حتما برایتان جالب خواهد بود.

15. انیمه شهر اشباح در فهرست بهترین فیلم‌های قرن قرار دارد

89

در سال 2017، نیویورک تایمز شهر اشباح را دومین فیلم برتر قرن 21 تا آن زمان معرفی کرد و بی‌بی‌سی این فیلم را در چهارمین شماره از فهرست 100 فیلم برتر قرن 21 برشمرد و بالاترین رتبه انیمیشن در آن فهرست را به شهر اشباح اختصاص داد.

با وجود اینکه قرن 21 هنوز به پایان نرسیده است، این فیلم 81 سال بعد همچنان در صدر این فهرست‌ها باقی خواهد ماند. این فیلم به خاطر داستان‌پردازی و شخصیت‌های پیچیده، برای بینندگان در هر سنی با هر زبانی قابل درک است و شکاف فرهنگی را از بین می‌برد.

این فیلم به موضوعاتی مانند هویت، محیط‌ زیست و از دست دادن معصومیت می‌پردازد که از لنز کودکانه نشان داده می‌شود. میازاکی با این کار می‌خواست مخاطبان احساس دیده و شنیده شدن کنند، چون سعی داشت بازتابی از زندگی شخصی و ارزش‌های اجتماعی را به تصویر بکشد. موفقیت انیمه شهر اشباح برای دنیای انیمیشن تاریخی بود و ثابت کرد که این ژانر می‌تواند به رسمیت شناخته شود و تحسین منتقدان و جوایز زیادی به دست آورد.

14. انیمه شهر اشباح در چین بیشتر از انیمیشن داستان اسباب‌بازی 4 (Toy Story 4) فروخت

90

چین مقررات سختی برای رسانه‌های خارجی به‌ویژه فیلم‌های آمریکایی و ژاپنی وضع کرده است. اکران مجدد انیمه همسایه‌ من توتورو (My Neighbor Totoro) در دسامبر 2018 اولین باری بود که یکی از آثار میازاکی در سینماهای چین نمایش داده می‌شد. بازپخش اخیر انیمه شهر اشباح در سال 2019 با اکران داستان اسباب‌بازی 4 در چین همزمان شد و تا 21 ژوئن 2019، این انیمه بیش از 3 میلیون دلار و بیشتر از داستان اسباب‌بازی 4 در چین فروش داشت.

اهمیت فرهنگی و عملکرد بهتر انیمه شهر اشباح نسبت به داستان اسباب‌بازی 4 نشان‌دهنده حجم بیشتر و بهتر کاری است که میازاکی انجام داد. تاثیر انیمیشن داستان اسباب‌بازی ثابت شده است، اما شهر اشباح مخاطبان را با ترکیبی از نوستالژی و مفاهیم عمیق مجذوب خود می‌کند. این به مخاطبان می‌گوید که پذیرش رو به رشد فیلم‌های انیمیشن حتی فراتر از کشورهای مبدا آن‌ها است. این دستاورد همچنین نشان می‌دهد که چگونه فیلم‌های انیمیشن می‌توانند از مرزهای جغرافیایی فراتر بروند و برای مخاطبان بیشتری قابل‌ درک باشند.

13. انیمه میازاکی پر از ارجاعات پنهان است

91

طرفداران استودیو جیبلی همیشه برایشان سوال پیش می‌آید که آیا فیلم‌های میازاکی همگی در یک جهان مشترک اتفاق می‌افتند یا خیر. در حالی که میازاکی هرگز این موضوع را تایید یا تکذیب نکرده است، شهر اشباح پر از ارجاعات پنهان به دیگر آثار این انیماتور است.

در یک صحنه، چیهیرو به یک اتاق بازی برخورد می‌کند. یک نمای هوایی به تماشاگران بالشی را نشان می‌دهد که طرح جیجی، گربه سیاه انیمه سرویس تحویل کی‌کی (Kiki’s Delivery Service) رویش دیده می‌شود که یکی از بامزه‌ترین شخصیت‌های جیبلی نیز هست.

همچنین شباهت‌های چشمگیری بین صحنه‌ای که چیهیرو در کنار روح عظیم‌الجثه رادیش در آسانسور ایستاده است با صحنه‌ای در همسایه‌ من توتورو وجود دارد که یکی از شخصیت‌های اصلی را نشان می‌دهد که در کنار توتورو در یک ایستگاه اتوبوس زیر باران ایستاده است. در هر دو صحنه، دختران جوان به ارواح عظیم‌الجثه نگاه می‌کنند که به سختی متوجه حضور آن‌ها در کنارشان می‌شوند.

این ارجاعات پنهانی طرفداران را خوشحال می‌کند و لایه‌های عمیق‌تری به شهر اشباح می‌افزاید. همچنین حس تداوم را در آثار میازاکی بوجود می‌آورد، و باعث می‌شود اینطور به نظر برسد که تمام داستان‌ها در یک جهان واحد جریان دارند.

این عناصر به هم پیوسته به بینندگان کمک می‌کنند تا موضوعات مختلفی مانند روابط بین طبیعت و انسان و اهمیت خودشناسی را کشف کنند. مفهوم برخورد چیهیرو با ارواح مختلف شبیه به همسایه‌ من توتورو است، جایی که یک کودک با موجوداتی خارق‌العاده روبرو می‌شود.

12. هر شخصیت بر اساس کاراکترش نام‌گذاری شده است

92

طرفداران دوآتشه انیمه شهر اشباح از قبل می‌دانند که بسیاری از نام‌های شخصیت‌ها بازتابی از کاراکتر اصلی آن‌ها است. ترجمه نام کاماجی، مرد هشت‌دستی که اتاق دیگ بخار را اداره می‌کند، می‌شود پیرمرد دیگ بخار و نام کامل هاکو یعنی کواکو به معنای رودخانه است. به خاطر تغییرات زبانی در دوبله‌های غیرژاپنی فیلم، ممکن است بسیاری از طرفداران از سطح ظرافت استفاده‌شده در نام‌های دیگر آگاه نباشند. مثل توپ‌های کوچک سیاه اتاق دیگ بخار که سوسوواتاری نامیده می‌شوند و به معنای دوده‌های سرگردان است یا روح اوشیرا سامای که به معنای ارباب سفید بزرگ است.

این بخشی از سفر چیهیرو است، چون او نام خود را از دست می‌دهد و توسط یوبابا «سن» نامیده می‌شود. این نماد از دست دادن هویت اوست و تغییر نام یک نقطه عطف حیاتی برای دنیای شهر اشباح است. در نهایت، در داستان، چیهیرو یاد می‌گیرد که خود را بشناسد و نام واقعی‌اش را به یاد می‌آورد. فیلم این ایده را پیش می‌برد که نام‌ها قدرت دارند و اگر کسی نام خود را از دست بدهد، احساسش را هم از دست خواهد داد.

11. ریشه‌های افسانه‌های بومی در خلق شخصیت یوبابا

93

میازاکی معمولا از فرهنگ‌های مختلف برای ساخت شخصیت‌های سه‌بعدی و چندلایه الهام می‌گیرد و شخصیت منفی این فیلم یعنی یوبابا شباهت زیادی به ساحره‌ای آدم‌خوار از افسانه‌های بومی روسیه به نام بابا یاگا دارد. این ساحره کسانی را می‌خورد که دستوراتش را نادیده می‌گیرند. اگر بابا یاگا واقعا الهام‌بخش یوبابا بود، والدین چیهیرو ممکن بود در بشقاب شام او قرار بگیرند!

یوبابا با وجود طراحی عجیب و غریبش، یک ساحره معمولی است که از قدرت خود برای سودجویی استفاده می‌کند. تعاملات او با چیهیرو نشان‌دهنده مبارزه‌ای برای آزادی و هویت در دنیایی است که تحت سلطه موجودات قدرتمند قرار دارد. سفر قهرمان اصلی بیش از یک داستان برای بقا و درباره بازپس‌گیری نام و احساسش در محیط سرکوبگر یوبابا است. این فیلم نشان می‌دهد که شاید چهره‌هایی مانند یوبابا نماد نفرت باشند اما به‌ واسطه شرایط و خواسته‌های خود به این شکل درآمده‌اند.

10. فرزند یوبابا در واقع یکی از شخصیت‌های افسانه‌های بومی ژاپنی است

94

اینکه برای مخاطبان انیمه شهر اشباح سوال پیش نیامده که چگونه یک ساحره پیر و فرتوت می‌تواند بچه‌ای بزرگ‌تر از خودش به دنیا بیاورد خیلی عجیب است! اما پسر یوبابا، یعنی بو، در واقع با الهام از یک قهرمان عامیانه ژاپنی به نام کینتارو شکل گرفت. کینتارو که توسط یک یامائوبا یا ساحره کوهستانی در جنگل بزرگ شده است، از اندازه عظیم و قدرت فراوان خود برای مبارزه با هیولاها و خرس‌ها استفاده و به چوب‌برها کمک می‌کند. 

در افسانه‌های بومی، کینتارو از اندازه و قدرت خود برای محافظت از دیگران استفاده می‌کند. با این حال، در فیلم، بو کاملا وابسته به مادرش است. طبیعت بیش از حد محافظت‌کننده یوبابا استعاره‌ای است برای اینکه والدین چگونه می‌خواهند فرزندان خود را از بدترین واقعیت‌های جهان حفظ کنند.

9. صداپیشه چیهیرو واقعا یک کودک بود

95

صداپیشه چیهیرو بازیگر 14 ساله ژاپنی رومی هیراگی، اولین کودکی بود که میازاکی برای صداگذاری یکی از شخصیت‌های خود استفاده می‌کرد. این تصمیم شخصیت را بسیار واقعی‌تر کرد و جذابیت بیشتری را به ارمغان آورد. رومی همچنین نام بهترین دوست چیهیرو بود که یادداشت خداحافظی را به او داد که در ابتدای فیلم در ماشین نامش دیده می‌شد.

اجرای قابل‌توجه هیراگی برای داستان بسیار مهم است و میازاکی متخصص ضبط صدای مملو از احساس کودک است. تصمیم او برای انتخاب رومی همچنین چشم‌انداز او را برای قصه‌گویی نشان می‌دهد، چون او تلاش کرد تا تجربه یک کودک را در دنیایی اسرارآمیز به طور واقعی به تصویر بکشد.

8. دلیل تبدیل شدن والدین چیهیرو به خوک عمیق‌تر از چیزی است که به نظر می‌رسد

96

در همان اوایل انیمه شهر اشباح می‌بینیم که والدین چیهیرو به خوک تبدیل می‌شوند. در حالی که طرفداران معمولی فیلم فرض می‌کنند که این یک استعاره‌ی ساده و رایج برای نشان دادن نتایج طمع است، میازاکی در واقع استعاره‌ی خود را با کمی اهمیت تاریخی ارائه کرده است. در نامه‌ای از یک مخاطب که این صحنه را زیر سوال می‌برد، استودیو جیبلی تایید کرد که تبدیل شدن والدین به خوک قرار بود منعکس‌کننده شرایط مردم در دوران حباب اقتصادی ژاپن در دهه 1980 باشد.

این ارجاع احتمالا از نظر بینندگانی که در مورد تاریخ ژاپن اطلاعات زیادی ندارند دور مانده، اما این نکته به همین خاطر در فهرستمان قرار گرفته است. این ارجاع همچنین می‌تواند انتقادی از جامعه معاصر باشد زیرا به حباب اقتصادی ژاپن اشاره می‌کند. در این مدت، بسیاری از مردم به ثروت علاقه زیادی پیدا کردند که اغلب به قیمت روابط آن‌ها تمام می‌شد. با تبدیل والدین چیهیرو به خوک، میازاکی می‌خواهد آن را به عنوان نمادی از چگونگی تبدیل شدن مردم به حیوان نشان دهد که از طمع بیش از حد ناشی می‌شود.

7. صداپیشه مادر چیهیرو برای واقعی‌تر شدن صحنه حین ضبط غذا می‌خورد

97

میازاکی برای اینکه صدای واقعی مادر چیهیرو را هنگام صحبت کردن و خوردن غذا بگیرد، از یاسوکو ساواگوچی صداپیشه مادر خواست تا دیالوگ‌های خود را حین خوردن مرغ سوخاری بگوید. این تصمیم واقع‌گرایی بیشتری به صحنه اضافه کرد، اما همچنین به ماهیت غیررسمی والدینی که غذای مخصوص ارواح را مصرف می‌کردند هم پرداخت. با این حال، صداپیشگی لورن هالی بازیگر آمریکایی در نقش مادر چیهیرو به جذابیت نسخه ژاپنی نبود چون با خوردن یک سیب سعی در تکرار این صحنه داشت.

انتخاب‌های مختلف غذا برای نسخه‌های دوبله و اصلی، رویکردهای متفاوت را نشان می‌دهد. این به واقع‌گرایی فیلم و مضامین مصرف و پیامدهای اخلاقی آن می‌افزاید. این صحنه همچنین یک اشاره مستقیم به طمع و پرخوری است.

6. شخصیت چیهیرو از دنیای واقعی الهام گرفته شده بود

98

میازاکی برای خلق چیهیرو از دختر دوستش الهام گرفت. او در مصاحبه‌ای که در دسامبر 2001 در جشنواره انیمیشن پاریس انجام داد، گفت که این فیلم را زمانی ساخت که متوجه شد فیلم‌های کمی درباره دختران ده ساله وجود دارد. او با شخصیت چیهیرو می‌خواست به این دختران بگوید: «نگران نباش، همه چیز در نهایت خوب خواهد شد، آینده برایت روشن است.» کلماتی واقعا قدرتمند از مردی که هنر او مردم را در هر گوشه‌ای از جهان تحت تاثیر قرار می‌دهد.

منبع الهام میازاکی منجر به این شد که چیهیرو ویژگی‌هایی داشته باشد که واقعا در بسیاری از دختران جوان هم به چشم می‌خورد. منبع الهام اورجینال برای خلق یک شخصیت مهم است چون به مخاطبان اجازه می‌دهد تا راحت‌تر ارتباط برقرار کنند و خود را در آن ببینند. انیمه شهر اشباح همچنین به‌عنوان یک چراغ راهنما عمل می‌کند و به بینندگان جوان می‌گوید که در سفرشان تنها نیستند.

5. انیمه شهر اشباح بدون فیلمنامه ساخته شد

99

انیمه شهر اشباح نمونه کاملی از خلاقیت خودجوش است که می‌تواند منجر به خلق شاهکار شود، چون بدون فیلمنامه ساخته شد. برای یک فرآیند قصه‌گویی روان‌تر و متفاوت‌تر، این فیلم به صورت ارگانیک با کمک استوری‌برد ساخته شد. این روش ساخت فیلم به سازندگانش اجازه داد تا دنیای وسیعی از تخیل را جستجو کنند، که منجر به فیلمی شد که هم زنده و هم غیرقابل پیش‌بینی است. شخصیت‌های محبوب مانند چیهیرو، هاکو و یوبابا همگی نه تنها با دیالوگ بلکه با کمک تعاملاتشان با یکدیگر ساخته شدند که ماهیت پیچیده ترس‌ها و سختی‌های دوران کودکی را نشان می‌داد.

میازاکی با این روش اجازه داد داستان به طور طبیعی پیش برود و با موضوعات مهم رشد و آگاهی محیطی هم‌راستا شود. چنین روشی برای جذب مخاطبان سراسر جهان کاملا طبیعی است در حالی که این تصورات از پیش ساخته شده در مورد انیمیشن که صرفا برای کودکان است را به چالش می‌کشد. انیمه شهر اشباح نقشه راهی برای انیمیشن شد تا به هنری تبدیل شود که هم از نظر تجاری و هم از نظر انتقادی قادر به انتقال احساسات پیچیده باشد.

4. یک صحنه در این فیلم وجود دارد که از تجربه‌ای در دنیای واقعی الهام گرفته شده است

100

در انیمه شهر اشباح صحنه‌ای با روح بدبو وجود دارد که به لحظه‌ای قدرتمند در فیلم تبدیل می‌شود. با این حال، این صرفا محصول تخیل نبود، بلکه تجربه‌ی واقعی میازاکی بود. این صحنه از تلاش‌های شخصی او برای تمیز کردن یک رودخانه محلی الهام گرفته شده بود، جایی که او و چند نفر دیگر یک دوچرخه را از رودخانه بیرون کشیدند. کارگردان این صحنه را با پیامی عمیق در مورد تاثیر آلودگی بر طبیعت گنجانده است. هنگامی که چیهیرو با روح بدبو روبرو می‌شود، بلافاصله از کثافت آن منزجر می‌شود که می‌توان آن را استعاره‌ای برای چگونگی تاثیر آلودگی بر رودخانه‌ها و اکوسیستم‌ها دانست.

چیهیرو روح را تمیز می‌کند و خارهایی پیدا می‌کند که نماد زباله‌هایی است که انباشته شده و به سلامت رودخانه آسیب رسانده است. این هم صحنه عمیقی است چون در این لحظه سفر چیهیرو از ناآگاهی به آگاهی تبدیل می‌شود. میازاکی روح بدبو را به‌عنوان قربانی آلودگی و همچنین نمادی از قدرت طبیعت نشان می‌دهد. با این کار، کارگردان از بینندگان می‌خواهد که به پیامدهای اعمال خود بر محیط زیست بیشتر توجه کنند.

3. در انیمه شهر اشباح ارجاعات زیادی به افسانه‌های بومی ژاپنی وجود دارد

101

شهر اشباح عمیقا در افسانه‌های بومی ژاپنی ریشه دارد، از جمله چندین اشاره فرهنگی برای دادن عمق بیشتر به فیلم. مفهوم کامیکاکوشی موضوع اصلی فیلم و به معنای «دزدیده شدن توسط خدایان» است. این باور در گذشته و زمانی که یک زن یا کودک گم می‌شد برای مردم ژاپن توضیح قانع‌کننده‌ای بود. چیهیرو بخشی از این مفهوم است که پس از تبدیل شدن والدینش به خوک، خود را در دنیایی اسرارآمیز می‌یابد. شخصیت‌هایی مانند یوبابا و کاماجی مستقیما از افسانه‌های بومی ژاپنی الهام گرفته شده‌اند.

میازاکی دنیایی خلق می‌کند که عناصر اساطیر ژاپنی و باورهای شینتو را در خود دارد. وقتی از کامیکاکوشی استفاده می‌شود، نگرانی‌های عمیق‌تر اجتماعی را در مورد مضامین از دست دادن و گذار از کودکی به بلوغ نشان می‌دهد. حتی زمانی که چیهیرو از دنیای اسرارآمیز عبور می‌کند، سفر او سفر یک قهرمان است که در افسانه‌های بومی هم یافت می‌شود. این افزوده غنی بینندگان را به غرق شدن در میراث معنوی ژاپن دعوت می‌کند.

2. تمام انیمیشن شهر ارواح به صورت دستی کشیده شده است

102

این فیلم حتی از نظر انیمیشن هم برجسته است، چون حتی با وجود امکان استفاده از روش‌های دیجیتال عمدتا به صورت دستی کشیده شده است. عناصری از طریق تصاویر تولید شده توسط رایانه در این انیمه گنجانده شده است اما شهر اشباح غالبا از فرآیند زمان‌بر استفاده کرد، زیرا هر فریم به صورت دستی کشیده و رنگ‌آمیزی می‌شود. با وجود خسته‌کننده بودن این فرآیند، شخصیت‌ها با جزئیات پیچیده و احساسات واضح به تصویر کشیده شدند. این هنر انیماتور را برجسته و همچنین با مخاطب ارتباط برقرار می‌کند و جلوه‌های بصری خیره‌کننده‌ی اثر، ادراک فیلم‌های انیمیشن را در سطح جهانی دوباره تعریف کرده‌اند.

وقتی تصاویر کامپیوتری شروع به متداول شدن کردند، شهر اشباح ثابت کرد که انیمیشن دستی جادوی متفاوتی دارد و هنوز هم می‌تواند به نتایج زیبایی ختم شود. این فیلم تحسین زیادی کسب کرد و این شناخت کل ژانر انیمیشن را ارتقا داد. انیمه شهر اشباح هنوز هم به اندازه زمان اکرانش تاثیرگذار است و به‌عنوان الگویی برای آثار بعد از خود عمل می‌کند. انیمه شهر اشباح چیزهای مختلفی را برای ساختن یک فیلم فوق‌العاده با هم ترکیب و مخاطبان را مجذوب خود کرد و در نقطه درست آن‌ها را تحت تاثیر قرار داد.

1. موسیقی فیلم بی‌اندازه تاثیرگذار است

103

موسیقی متن انیمه شهر اشباح ساخته جو هیسایشی به چشم‌انداز شگفت‌انگیز فیلم افزود و تجربه‌ای را خلق کرد که بینندگان را عمیقا تحت تاثیر قرار داد. تمام موسیقی‌های متن این انیمه متنوع هستند و شامل طیف وسیعی از آهنگسازی‌ها می‌شوند، با این حال، قطعه «ایستگاه ششم» از بقیه برجسته‌تر است.

این موسیقی متن شامل صحنه محوری سفر چیهیرو با قطار در امتداد گستره وسیعی از آب است. این لحظه مهمی است زیرا گذار از دنیای انسان‌ها به دنیای ارواح را نشان می‌دهد. موسیقی با لایه‌هایی از پیانو و سازهای زهی پر می‌شود و احساسی از دلتنگی را برمی‌انگیزد که بازتابی از مبارزات درونی چیهیرو است.

هیسایشی تجربه‌ی شنیداری شگفت‌انگیزی خلق می‌کند که مکمل روایت بصری میازاکی است. موسیقی قابل ‌درک است چون احساسات مشترک انسانی را در خود جای داده است و می‌تواند مخاطبان را در یک تجربه واقعی با هم مرتبط کند. قطعه‌ی «یک روز تابستان» هم که در ابتدای فیلم استفاده می‌شود بسیار نوستالژیک است و مثل سفر چیهیرو معصومیت دوران کودکی را به تصویر می‌کشد. این موسیقی‌های متن به پیشرفت داستان کمک می‌کنند و اجازه می‌دهند ارتباط با شخصیت‌ها بسیار قوی‌تر شود.

منبع: مایکت

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید