(تصاویر) 10 فرنچایز انیمیشنی برتر؛ از شرک تا داستان اسباببازی

چه در آمریکا و چه در سطح بینالملل، استودیوهای انیمیشنسازی اکنون بیش از هر زمان دیگری در حال پیشرفت هستند. فرنچایزهای انیمیشنی نه تنها کودکان را مجذوب میکنند بلکه بزرگترها را هم به جمع طرفدرانشان اضافه کردهاند و برای طیف وسیعی از تماشاگران، از بینندگان عمومی تا علاقهمندان به هنرهای زیبا جذابیت دارند. در ادامه 10 فرنچایز انیمیشنی جذاب و تماشایی را نام بردیم که هر کدام به دلیلی محبوبیت پیدا کردند.
سیاری از فیلمهای انیمیشنی موفق، آثار مستقلی بودند که به فرنچایزهای گستردهای تبدیل نشدند. تعداد کمی از این فیلمها که دنبالههای متعددی برایشان ساخته شد، معمولا نتوانستند مضامین متنوعی را به تصویر بکشند و مخاطبان از شوخیهای تکراری و داستانهای قابل پیشبینیشان خسته شدند. با این حال چند فرنچایز انیمیشنی هم میتوان مثال زد که کیفیت ثابتی را حفظ کردند و استودیوها متوجه این موضوع شدند که چه چیزی باعث دوامشان میشود.
چه در آمریکا و چه در سطح بینالملل، استودیوهای انیمیشنسازی اکنون بیش از هر زمان دیگری در حال پیشرفت هستند. فرنچایزهای انیمیشنی نه تنها کودکان را مجذوب میکنند بلکه بزرگترها را هم به جمع طرفدرانشان اضافه کردهاند و برای طیف وسیعی از تماشاگران، از بینندگان عمومی تا علاقهمندان به هنرهای زیبا جذابیت دارند. در ادامه 10 فرنچایز انیمیشنی جذاب و تماشایی را نام بردیم که هر کدام به دلیلی محبوبیت پیدا کردند.
10. فرنچایز انیمیشنی شگفتانگیزان (The Incredibles) در مقایسه با فیلم چهار شگفتانگیز (Fantastic Four) در زمینه نشان دادن خانوادههای ابرقهرمان بهتر عمل کرد
تا مدتها وقتی به یک خانواده ابرقهرمان چهار نفره فکر میکردیم، به جای فیلم چهار شگفتانگیز، خانواده انیمیشن شگفتانگیزان به ذهنمان میرسید. شگفتانگیزان اولین انیمیشن ابرقهرمانی موفق بود که توسط دیزنی و پیکسار ساخته شد. پایه و اساس انیمیشن شگفتانگیزان آنقدر قوی بود که به مدت ۱۴ سال پس از نسخه اصلی تقاضا برای ساخت دنباله آن ادامه داشت و اکنون قسمت سومش هم در حال ساخت است.
هر شخصیت در انیمیشن شگفتانگیزان در فیلم اول فرصتی برای درخشش دارد. فیلم دوم نوزادی به نام جک جک را معرفی میکند و به طور منحصربهفردی نقشهای جنسیتی آمریکایی را در مورد کار و زندگی خانوادگی تجزیه و تحلیل میکند. در حالی که شگفتانگیزان ۲ با همان استقبال جهانی فیلم اول مواجه نشد، اما به طور مستقیم به موضوعی جاهطلبانه و جنجالی پرداخت و زمینه را برای یک فیلم سوم امیدوارکننده فراهم کرد.
9. دنیای فیلمهای انیمیشنی دیسی (DC Animated Movie Universe)، تمام چیزی بود که طرفداران کمیک آرزو داشتند در اسنایدرورس ببینند
بسیاری از طرفداران کمیکبوکها در تعجبند که چرا فیلمهای لایو اکشن دیسی بیشتر از فیلمهای انیمیشنی آن الهام نمیگیرند. دنیای فیلمهای انیمیشنی دیسی یک فرنچایز وسیع است که شامل بیش از ۲۰ فیلم میشود و دو خط داستانی اصلی از کمیکها را پوشش میدهد؛ نیو ۵۲ (The New 52) و توماروروس (Tomorrowverse). دنیای فیلمهای انیمیشنی دیسی با اولین فیلم خود یعنی لیگ عدالت: پارادوکس فلشپوینت (Justice League: The Flashpoint Paradox) کیفیت خود را تثبیت کرد که بهطور قابلتوجهی بهترین فیلم انیمیشن دیسی تا به امروز به شمار میرود.
تعداد زیاد فیلمها به دنیای فیلمهای انیمیشنی دیسی زمان کافی برای توسعه بسیاری از شخصیتهایش داده است. نویسندگان این فیلمها به خوبی با دنیای کمیک آشنا هستند و نسخههای وفادار و واقعگرایانهای از تعامل شخصیتهایی مانند بتمن، گرین لنترن و سوپرمن را ارائه میدهند. در حالی که بیشتر فیلمها ارزش تماشا دارند، عناوین برجسته در این دنیای انیمیشنی شامل لیگ عدالت: جنگ (Justice League: War)، لیگ عدالت تاریک (Justice League Dark)، لیگ عدالت تاریک: نبرد آپوکالیپس (Justice League Dark: Apokolips War) و مرگ سوپرمن (The Death of Superman) هستند.
8. سهگانه افسانههای ایرلندی (Irish Folklore Trilogy) نشان داد که ایرلند پتانسیل زیادی برای سینمای انیمیشن دارد
استودیوی کارتون سالون ممکن است به خاطر انیمیشن نانآور (The Breadwinner) که داستان یک دختر افغان و خانوادهاش را روایت میکرد مشهور باشد، اما ابتدا با ایجاد یک سهگانه متمرکز بر افسانههای بومی ایرلندی به شهرت رسید. راز کلز (The Secret of Kells)، ترانه دریا (Song of the Sea) و گرگروها (Wolfwalkers) از نظر موضوعی و هنری به هم مرتبط هستند و فرهنگ زنده ایرلند را با مخاطبان سرتاسر جهان به اشتراک میگذارند.
سبک هنری جذاب سهگانه افسانههای ایرلندی ممکن است بینندگان را به این اشتباه بیندازد که پیچیدگی و عمق آن را دست کم بگیرند. این فیلمها به موضوعاتی میپردازند که کودکان ممکن است بهطور کامل درک نکنند و حتی بزرگترها نیز ممکن است نیاز به تامل در آنها داشته باشند. با این حال مساله قابل ستایش مهارت فوقالعادهای است که در پس رنگهای متنوع و زوایای شخصیتها و مناظر نهفته است. هر صحنه در هر سه فیلم بهگونهای است که به نظر یک نقاشی هنرمندانه میرسد که شایسته قرار گرفتن در موزه است.
7. پاندای کونگفوکار (Kung Fu Panda) سبک جدیدی از فرنچایز انیمیشنی اکشن را آغاز کرد
هیچ انتظاری وجود نداشت که انیمیشن پاندای کونگفوکار از همان اول به محبوبیت برسد. این فیلم بهعنوان یک ادای احترام به کونگفو و فرهنگ چینی، انیمیشن بسیار روان و مبارزات تند و تیز دارد که به وضوح توسط افرادی با درک عمیق از هنرهای رزمی چینی ساخته شده است.
فیلم اصلی پاندای کونگفوکار یک انیمیشن هنرمندانه است. با این حال، کیفیت آن در سه قسمت بعدی کاهش مییابد. فیلم دوم به موضوعات تاریک و ایدههای بلندپروازانه میپردازد، اما از اجرای ضعیف رنج میبرد. پاندای کونگفوکار 3 و 4 به شدت به شوخیهای کودکانه تکیه کردند، احتمالا در پاسخ به شکایات والدین درباره تاریک بودن فرنچایز. با وجود تمام این فراز و نشیبها، پاندای کونگفوکار بهطور کلی یک فرانچایز قوی باقی میماند، هرچند که قسمت اول از لحاظ کیفیت نسبت به بقیه برتری زیادی دارد.
6. فرنچایز انیمیشنی چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم (How to Train Your Dragon) ماجرای هیجانانگیزی برای تماشاگران خلق کرد
داستانهای قهرمانان ناشناخته در فیلمهای انیمیشنی، بهویژه آنهایی که برای کودکان ساخته شدهاند رایج هستند. در این میان، کمپانی دریمورکس با فیلم چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، فراتر از انتظار ظاهر شد. این فیلم دنیای وسیعی را خلق کرد که منجر به یک فرنچایز موفق و یک بازسازی لایو اکشن شد که به زودی اکران میشود. هرچند دنبالهها به اندازهی نسخهی اصلی موفق نبودند، اما سهگانهی چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم، یکی از قویترین سهگانههای انیمیشنی تمام دورانها باقی مانده است.
فرنچایز چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم با بررسی قهرمانی و مردانگی بهعنوان یک داستان بلوغ و هم یک تجربه اکشن مهیج عمل میکند. طراحی مبارزات بین اژدهایان فوقالعاده است، زیرا دریمورکس به خوبی سرعت و قدرت این موجودات افسانهای را به تصویر میکشد. تا پایان سهگانه، تمام جنبههای دنیای چگونه اژدهای خود را تربیت کنیم بررسی شده بود و احساسی به هیکاپ (شخصیت اصلی فرنچایز) داد که گویی یک استاد واقعی اژدهاست.
5. شرک (Shrek) یک فرنچایز انیمیشنی موفق با بینهایت اسپینآف است
در ظاهر، شرک یک فرنچایز قدیمی است. قسمتهای اول این مجموعه پر از شوخیهای دهه ۲۰۰۰ و بازیگران درخشانی است که در حال تعریف مجدد حرفه خود بودند، مانند ادی مورفی و مایک مایرز. با این حال، شرک در تمام فیلمهایش، کار فوقالعادهای در تجزیه و تحلیل معنای باور به خود انجام میدهد. حتی قابل توجهتر، توانایی آن در به تصویر کشیدن دوستی است، تا جایی که به نظر میرسد شرک و خر آنقدر به هم نزدیکند که هر دعوایی بین این دو دل مخاطب را میرنجاند.
آنچه واقعا فرنچایز شرک را به سطح دیگری میبرد، اسپینآف آن، گربه چکمهپوش (Puss in Boots)، به ویژه آخرین آرزو (The Last Wish) است. گربه چکمهپوش: آخرین آرزو نه تنها یک گام بزرگ در انیمیشن، طراحی رقص و کارگردانی هنری بود، بلکه مضامین بزرگسالانهتری هم داشت. گربه چکمهپوش: آخرین آرزو برداشت جالبی از معنای شجاع یا قهرمان بودن ارائه داد. گربه برای اولین بار با مرگ خود روبرو میشود و در طول فیلم باید یاد بگیرد که چگونه اجازه ندهد ترس از مرگ کنترل زندگیاش را به دست بگیرد.
4. پدینگتون (Paddington) یک فرنچایز خانوادگی بینقص است
فرنچایز پدینگتون اساسا دارای رتبه G (مناسب برای تمام سنین) است و همه تماشای آن را میپسندند. حتی زمانی که پدینگتون در قالب عروسکهای پارچهای و بهعنوان یک کالای تبلیغاتی عرضه میشود هم دوستداشتنی است. در کنار سایر محتواهای درجه G پدینگتون بهعنوان یک فرنچایز سرگرمکننده برجسته است.
شاهکار این مجموعه، پدینگتون ۲ است که شامل اجرای باورنکردنی هیو گرانت میشود. پیام فیلم حول محور تبدیل شدن به فردی بهتر است و پس از تماشای آن، دشوار است که احساس نکنیم الهام گرفتهایم کمی با دیگران مهربانتر باشیم. فرنچایز پدینگتون یادآوری زیبایی است که داستانهای ساده همچنان میتوانند تاثیر عاطفی عمیقی داشته باشند.
3. بازسازی اونگلیون (Rebuild of Evangelion) پیچشی متفاوت بر یک اثر کلاسیک ژاپنی ایجاد کرد
به جرات میتوان گفت که نئون جنسیس اونگلیون (Neon Genesis Evangelion) بهترین انیمه دهه ۹۰ بود. این سریال انیمیشنی پرطرفدار با یک انفجار به پایان رسید و فیلم پایان اونگلیون (End of Evangelion) به عنوان پایان رسمی سریال عمل کرد. دههها بعد، محبوبیت ایوانگلیون همچنان بالا است و تقاضا برای فیلمهای بیشتر با یک بازسازی برآورده شد.
فیلم اول این فرنچایز یعنی اونگلیون نسخه جدید سینمایی: جو (Evangelion: 1.0 You Are Not Alone) اساسا بازگویی بسیاری از نقاط داستانی سریال اصلی است. از آنجا، این فرنچایز شروع به تکامل به داستان منحصربهفرد خود میکند و تا فیلم سوم یعنی اونگلیون نسخه جدید سینمایی: کیو (Evangelion: 3.0 You Can Not Redo) به طور کامل از طرح اصلی منحرف میشود. بازسازی اونگلیون برتر از مجموعه انیمهاش نیست، اما قصد هم ندارد که باشد. این فیلم بهعنوان قطعه پشتیبان و مکمل درخشان برای یکی از بهترین انیمههای تمام دوران عمل میکند.
2. دنیای عنکبوتی (Spider-Verse) بهترین برداشت از کمیکها را ارائه میدهد
سونی محتوای لایو اکشن بیشماری از مرد عنکبوتی منتشر کرده است که بیشتر آنها با استقبال خوبی روبرو نشدند. چه کسی میدانست که سرمایهگذاری انیمیشنی آنها به یک موفقیت تجاری و منتقدانه تبدیل میشود؟ به درون دنیای عنکبوتی (Into the Spider-Verse) نه تنها داغترین فرنچایز انیمیشنی، بلکه احتمالا داغترین فرنچایز ابرقهرمانی نیز محسوب میشود.
به درون دنیای عنکبوتی یک اثر هنرمندانه است، با هزاران هنرمند که گرد هم آمدهاند تا برخی از خیرهکنندهترین تصاویر بصری را که تاکنون در یک فیلم انیمیشنی دیدهشده، خلق کنند. علاوه بر این، به درون دنیای عنکبوتی خندهدار، امروزی و ادای احترامی وفادارانه به کمیکهای مرد عنکبوتی است. از میان دنیای عنکبوتی (Across the Spider-Verse) کارگردانی هنری را به سطح دیگری میبرد و اقتباسهای شگفتانگیزی از جهانهای شخصیتهایی مانند گوئن عنکبوتی و پاویتر پرابهاکار یا مرد عنکبوتی هندی را به نمایش میگذارد.
1. داستان اسباببازی (Toy Story) فرنچایز انیمیشنی را به مسیر جدید سوق داد
بدون موفقیت داستان اسباببازی، شاید پیکسار امروز وجود نداشت. داستان اسباببازی نیروی محرکهای بود که استاندارد فیلمهای انیمیشنی را از دستی دو بعدی به دیجیتال سه بعدی تغییر داد. اگرچه نسخه اصلی آن در اواسط دهه ۹۰ منتشر شد، اما هنوز از نظر بصری خوب به نظر میرسد. فیلمهای بعدی داستان اسباببازی، به ویژه داستان اسباببازی ۴، جزئیات و وضوح باورنکردنی را به نمایش میگذارند. داستان اسباببازی فقط از نظر فنی چشمگیر نیست. کارگردانی هنری پشت اسباببازیها و فرضیه جهان، ارزش خلاقیت را برانگیخته است.
داستان اسباببازی یکی از معدود فرنچایزهایی است که اکثر مردم معتقدند فیلم بد ندارد. هر قسمت از داستان اسباببازی طرفداران قابل توجهی دارد که ادعا میکنند بهترین آن است. ماجرای داستان اسباببازی میتوانست با فیلم اول به پایان برسد، اما شگفتآور اینکه در هر قسمت عناصر ارزشمندی را برای بهترین فرنچایز انیمیشنی پیکسار با خود به همراه آورد.
منبع: مایکت