نقد فیلم Love hurts؛ عشق با چاشنی جکیچان و جانویک

این فیلم با بازی کی هوی کوآن در نقش یک قاتل سابق که اکنون به یک مشاور املاک تبدیل شده، همراه با بازیگرانی همچون آریانا دبوز، دانیل وو و مصطفی شاکر، سعی دارد رویکردی تازه به داستان بازگشت قهرمانانه یک قاتل ارائه دهد.
فیلم Love hurts یا همان «عشق دردناک» به کارگردانی جاناتان اوسبیو، اولین تجربه کارگردانی او در ژانر اکشن-کمدی است که تلاش میکند صحنههای مبارزه پرتنش را با عناصر عاشقانه و طنز ترکیب کند. این فیلم با بازی کی هوی کوآن در نقش یک قاتل سابق که اکنون به یک مشاور املاک تبدیل شده، همراه با بازیگرانی همچون آریانا دبوز، دانیل وو و مصطفی شاکر، سعی دارد رویکردی تازه به داستان بازگشت قهرمانانه یک قاتل ارائه دهد. اما در نهایت، فیلم با ناهماهنگی در لحن و توسعه نیافتگی روابط شخصیتها مواجه میشود و نتیجهای که به دست میآید بیشتر شبیه یک فیلم آشفته است تا یک اثر منسجم.
به نظر میرسد که هر فیلمی از استودیو 87North، پس از موفقیت «جان ویک»، یک چکلیست اجباری دارد: یک قهرمان کاریزماتیک اما اغلب دستکم گرفتهشده با گذشتهای تاریک: چک. قاتلانی که با حرکات بالهوار از خشم به سمت قهرمان هجوم میآورند: چک. نورپردازی نئونی درخشان: چک. اکشن خشن و قتلهای خونین و اغراقآمیز: چک و چک. ما به دنیای سینمایی مارول (MCU) به خاطر یکسانسازی فضای سینماییمان سخت گرفتهایم، اما شاید باید به کارخانهی تقلیدکنندگان «جان ویک» هم نگاهی بیندازیم — زیرا مشخص است که با «عشق دردناک»، آنها یک فرمول را به کمال رساندهاند، و تکرار این فرمول دیگر جواب نمیدهد.
اما بیایید یک چیز را روشن کنیم: تنها چیزی که «Love hurts» در آن اشتباه نکرده، بازی کی هوی کوآن است. کوآن، در اولین فیلم سینمایی نقش اولش پس از بردن جایزه اسکار برای نقش آفرینی تحسینبرانگیزش در «همه چیز همه جا یکباره»، در «عشق دردناک» واقعاً درخشان است. شادی طبیعی کوآن در شخصیتی که انگیزههایش در بهترین حالت نازک و سطحی است، میدرخشد.
تبدیل شدن او از یک قاتل خشن به یک مشاور املاک خوشبین و بیخیال، بیشتر با یک سبیل و چند حرکت رزمی سریع و چابک انجام میشود. فیلم «همه چیز همه جا یکباره»، که در ابتدا برای جکی چان طراحی شده بود، به شباهت کوآن به این اسطوره رزمی اشارههایی داشت، اما «Love hurts» واقعاً به آن ادای احترام میکند؛ نه تنها با برجستهکردن شباهتهای فیزیکی، بلکه با اجازه دادن به کوآن برای ترکیب مهارتهای کمدی فیزیکی با کاریزما و تواناییهای واقعیاش در اکشن.
بنابراین تماشای کوآن لذتبخش است، اما شما آرزو میکنید که چه میشد اگر او مجبور نبود با بازیگرانی که انرژی و شور زندگی این بازیگر را ندارند همراه شود. اما افسوس، یک بازیگر بزرگ نمیتواند فیلمی را که تقریباً در هر لحظه به طرز حیرتآوری ضعیف است، نجات دهد.
در نقطه مقابل کوآن، آریانا دبوز قرار دارد که بازیاش به اندازهی ممکن از یک برنده اسکار فاصله دارد. او در این فیلم به طرز هشداردهندهای بد بازی میکند و نقش زن مرموز و خطرناک داستان را آنقدر اغراقآمیز اجرا میکند که بیشتر شبیه یک شرور کارتونی به نظر میرسد. این یک مشکل بزرگ است، زیرا محور اصلی قوس احساسی فیلم به رابطهی کوآن و دبوز و شیمی بین آنها وابسته است. اما این نکته با فیلمنامه ضعیف و بازیهای شلخته تیم بازیگری روبرو کوان خراب شده.
در نتیجه هر زمان که این دو در یک صحنه قرار میگیرند، به نظر میرسد که در دو فیلم متفاوت بازی میکنند؛ کوآن در یک کمدی اکشن سبکوزن شبیه به جکی چان، و دبوز در یک پارودی دیزنی با حال و هوای لوس کمدی. اما حداقل اکشنهای فیلم به طور کلی خوب است. جاناتان اوسبیو، کارگردان تازهکار، از سابقهاش به عنوان هماهنگکننده بدلکاری استفاده میکند تا چند صحنه نبرد چرخشی و خشن خلق کند، که بیشتر آنها از توانایی طبیعی کوآن در کمدی فیزیکی و رفلکسهای سریع رزمی بهره میبرند.
در کل فیلم دوربین هرگز ثابت نیست، و فیلمبردار، بریجر نیلسون، چند شات غیرمعمول را به فیلم اضافه میکند، البته شاتهایی که کمی بیش از حد به CGI متکی هستند. اوسبیو حتی در برخی موارد مرزهای واقعیت را به روشهای جالبی آزمایش میکند، مثلاً با استفاده خلاقانه از یک شخصیت با بازوهای شمشیری. اما با وجود خشونت و خونریزی غافلگیرکنندهی «Love hurts»، یک حس بیوزنی در فیلم وجود دارد که هر صحنه خشن را تکراری میکند.
بنابراین، با وجود صحنههای اکشن عالی، این بخشها همیشه در خدمت داستان نیستند. فیلم در تعادل بین لحن طنزآمیز و خشونت مشکل دارد و این موضوع باعث میشود تشخیص اینکه چقدر باید جدی گرفته شود، سخت باشد. رویارویی نهایی، اگرچه از نظر بصری چشمگیر است، به دلیل توسعه نیافتگی روابط بین شخصیتهای اصلی، فاقد وزن احساسی لازم است.
شخصیتها میتوانند ببُرند و خرد کنند و هر تعداد استخوان را بشکنند، آن هم با طراحی صوتی اغراقآمیز که بیش از حد کار میکند، اما وقتی هر ضربه شبیه به قبلیهاست، این صحنهها تأثیری ندارند. با وجود خونریزیهای زیاد، یک حس عجیب بیخونی در فیلم وجود دارد که حتی خشونت جانویکی فیلم را نیز خراب میکند. در نهایت، «Love hurts» بیشتر شبیه یک اتلاف است؛ اتلاف استعدادهای بازیگران، اتلاف یک پیشزمینهی امیدوارکننده، و اتلاف وقت ما. و این دردناکترین چیز در مورد این فیلم است.
در پایان باید گفت: «Love hurts» تلاشی بلندپروازانه برای ترکیب اکشن، کمدی و عاشقانه است، اما هرگز به تعادل مناسب دست نمییابد. نقاط قوت فیلم در صحنههای اکشن بهخوبی اجرا شده و عملکرد پرانرژی کی هوی کوآن نهفته است. با این حال، قوسهای شخصیتی توسعه نیافته، لحن ناهماهنگ و احساسات سطحی مانع از آن میشوند که این فیلم به عنوان یک اثر برجسته در ژانر اکشن-کمدی مطرح شود.
با یک فیلمنامه قویتر و کارگردانی متمرکزتر، اوسبیو میتوانست فیلمی ارائه دهد که به پتانسیل خود دست یابد. ولی در حال حاضر، این اثر سینمایی تجربهای ناامیدکننده از مدل سینمای پاپکورنی است؛ فیلمی که در تئوری نگاهی به درخشش دارد، اما در نهایت به میانمایگی و تکرار برخی فرمولها رضایت میدهد.
منبع: ویجیاتو