نقد و بررسی سریال «بازماندگان»: معمایی جنایی، مهیج و نفس‌گیر

نقد و بررسی سریال «بازماندگان»: معمایی جنایی، مهیج و نفس‌گیر

اقتباس سریالی «بازماندگان» از رمان جنایی پرفروش استرالیایی، داستان پیچیده‌ای از غم، گناه و رازهای مدفون در جامعه‌ای کوچک ارائه می‌دهد.

کد خبر : ۲۴۶۴۶۲
بازدید : ۸

سریال«بازماندگان»  فراتر از یک سریال معمای جنایی معمولی است؛ اثری که با تمرکز بر درد مادران داغدار و تأثیرات ویرانگر احساس گناه، نگاهی عمیق به روان‌شناسی انسان و نحوه مواجهه جوامع کوچک با فاجعه‌های گذشته می‌اندازد.

به گزارش فرارو به نقل از گاردین، این اقتباس از رمان جنایی پرفروش استرالیایی مملو از پیچ و تاب‌ها، چرخش‌های غیرمنتظره و سرنخ‌های گمراه‌کننده است. تمرکز آن بر غم وحشتناک مادران داغدار، آن را از سایر آثار مشابه متمایز می‌کند. «بازماندگان» اقتباسی شش قسمتی از رمان جنایی پرفروش جین هارپر با همین نام است که توسط تونی آیرز تهیه شده است. آیرز همان کسی است که ده سال پیش همین کار را برای رمان «سیلی»  اثر کریستوس تسیولکاس انجام داد.

سیلی اثری است که خانواده‌هایی را به تصویر می‌کشید که تحت فشار یک لحظه از دست دادن کنترل متلاشی می‌شدند. او همچنین در سال ۲۰۲۰ مشارکت در خلق سریال «بی‌تابعیت» داشت که درباره زندگی‌هایی بود که در مرکز بازداشت مهاجران استرالیا در هم تنیده می‌شدند. این نویسنده‌ای است که از به تصویر کشیدن دردی که انسان‌ها می‌توانند بر یکدیگر وارد کنند، هراس ندارد. «بازماندگان» از نظر فنی یک معمای قتل است، اما موضوع اصلی آن غم و اندوه و احساس گناه وحشتناک است.

آیرز در مصاحبه‌ای تبلیغاتی اشاره کرد که اکنون جرأت آغاز آرام «سیلی»  مانند گذشته را ندارد؛  آن سریال با یکی از شخصیت‌ها شروع می‌شد که روزی به ظاهر عادی را آغاز می‌کرد، روزی که تا پایان آن هیچ چیز آسان نخواهد بود. فشار برای جذب فوری و قوی مخاطب به قدری زیاد است که نمی‌توان آن را نادیده گرفت. بر همین اساس، سریال بازماندگان  در شب را با نوجوانی شروع می‌کنیم که در حال غرق شدن در غارهای طوفان‌زده خلیج محلی خود است. قایقی با خدمه‌ای متشکل از برادر بزرگ‌تر او و دوستش از تاریکی بیرون می‌آید، اما در آخرین لحظه واژگون می‌شود. صحنه به مراسم تدفین تغییر می‌کند. کیران (ند مورگان) نجات یافته است اما برادرش فین (رمی کید) و دوست و همکار قایق‌ران فین، توبی (تالون هوپر) کشته شده‌اند.

سپس به زمان حال، پانزده سال پس از این فاجعه، می‌رسیم. کیران (که در نقش بزرگسال توسط چارلی ویکرز بازی می‌شود) پس از سال‌ها تبعید همراه با همسرش میا (یرین ها) و نوزاد تازه‌متولدشان که اولین نوه والدینش محسوب می‌شود، به خلیج اول داستان بازمی‌گردد. پدرش برایان (دیمین گارویی) اکنون در مراحل اولیه زوال عقل قرار دارد و او را با فین اشتباه می‌گیرد. هوا بیش از پیش مملو از ارواح است. مادرش وریتی (رابین مالکام) در فلش‌بک دیده می‌شود که کیران جوان را در تختخواب بیمارستان به خاطر مرگ برادرش سرزنش می‌کند، اما در زمان حال خود را به مراقبت از برایان مشغول کرده و اظهارات کنایه‌آمیز تهاجمی درباره مهارت‌های والدینی کیران و میا می‌کند.

در شهری کوچک راه فراری وجود ندارد. همه می‌دانند او کیست، همه نظری درباره میزان مقصر بودن او دارند، و هیچ‌کس به اندازه صاحب میخانه محلی که متعلق به پدر توبی، جولیان (مارتین ساکس) است، این احساس را ندارد. خشم و اندوه او عفونت کرده و به پسری که توبی پشت سر گذاشت، لیام (جولیان ویکس)، منتقل شده است. تقریباً آسودگی‌بخش است که جسدی در ساحل پیدا می‌شود تا همه را منحرف کند. اما این جسد متعلق به برونته (شانون بری) است، زن جوانی از خارج شهر که درباره مرگ احتمالی سومین نفر در آن شب پانزده سال پیش تحقیق می‌کرد. غرق شدگی‌ها بر ناپدید شدن نوجوان گبی برچ (الویز راثفیلد) سایه انداخته بود و برونته با مادر او تریش (کاترین مک‌کلمنتس) کار می‌کرد که عملکردی به همان اندازه دل‌خراش مالکام ارائه می‌دهد تا علاقه به پرونده او را دوباره زنده کند.

برونته کشته شده و احتمالاً  مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود. قتل احتمالی گبی، جامعه را به جهنم تازه‌ای می‌کشاند و در عین حال خاطرات گذشته را زنده می‌کند. سرنخ‌ها جمع‌آوری می‌شوند، مظنونان در نظر گرفته، تعقیب، رد یا دستگیر می‌شوند، و امیدها، ناامیدی‌ها، سرنخ‌های گمراه‌کننده و امکانات جدید فراوان است زیرا کارآگاهان سعی می‌کنند زمان برونته در خلیج اولین را بازسازی کرده و کشف کنند که او ممکن است چه کسی را ناراحت کرده و چگونه.

 

در همین حال، ارتباطات پیچیده میان اهالی شهر تدریجاً آشکار می‌شوند و انگیزه‌های جدیدی ارائه می‌دهند و برخی دیگر را رد می‌کنند. اما ما همچنین می‌بینیم که چگونه منافع متضاد میان مردم و آسیب‌پذیری‌هایی که توسط طوفان باقی مانده، آنها را در برابر باج‌گیری از یکدیگر آسیب‌پذیر می‌کند. شهادت‌ها پس گرفته یا تغییر داده می‌شوند، شواهد پنهان می‌شوند و وضعیت به‌ویژه برای کیران و خانواده‌اش به‌طور فزاینده‌ای تاریک می‌شود.

سریال «بازماندگان» مطالعه‌ای است درباره اینکه چگونه غم خام و کینه عفونی همه چیز را منحرف می‌کند  و اینکه چگونه نجات یافتن از یک فاجعه به ندرت به معنای فرار بدون آسیب است. در مرکز آن درد خاص سه مادر، مادر فین، برونته و گبی، قرار دارند که از فرزندانشان محروم شده و برای همیشه تغییر کرده‌اند. رنج آنها تقریباً قابل لمس است و «بازماندگان» را به‌طور فراموش‌نشدنی از انبوه معماهای قتل متمایز می‌کند. این سریال با عمق روان‌شناختی خود و تصویرسازی دقیق از تأثیرات طولانی‌مدت فاجعه بر جوامع کوچک، تجربه‌ای فراتر از یک معمای جنایی معمولی ارائه می‌دهد. آیرز با مهارت خاصی لایه‌های پیچیده احساسات انسانی را کنار هم قرار داده و نشان می‌دهد که چگونه گذشته همیشه حاضر است و چگونه رازها و احساس گناه می‌توانند نسل‌ها را تحت تأثیر قرار دهند.

بازیگران این اثر، به‌ویژه رابین مالکام، کاترین مک‌کلمنتس و چارلی ویکرز، عملکردهای قابل تحسینی ارائه می‌دهند که عمق عاطفی داستان را به بهترین شکل منتقل می‌کنند. فضاسازی و تصویربرداری نیز به گونه‌ای است که حس کلاستروفوبیک و تنش موجود در این جامعه کوچک را به خوبی منتقل می‌کند.

«بازماندگان» اثری است که مخاطب را وادار می‌کند تا درباره ماهیت بخشش، مسئولیت و تأثیر تصمیمات بر زندگی دیگران تأمل کند. این سریال نشان می‌دهد که گاهی اوقات زنده ماندن سخت‌ترین کار است و بازماندگان یک فاجعه ممکن است سنگین‌ترین بار را بر دوش بکشند.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید