تصاویر؛ 15 فیلم اکشن ژاپنی برتر تمام دوران
بین سالهای 1909 تا 1928، کارگردانی به نام ماکینو شوزو با ساخت فیلمهای متعدد، شکل تازهای از آثار تاریخی به نام جیدایگِکی (درامهای دورهای ژاپنی) را محبوب کرد. دربارهی فیلمهای جیدایگِکی حرف میزنیم چون این ژانر در میانهی دههی 1940 به لطف آکیرا کوروساوا به اوج تازهای رسید. برای بسیاری از تماشاگران غربی، کوروساوا دروازهی ورود به سینمای ژاپن است. این کارگردان افسانهای اکشن را چنان در دل حماسههای تاریخیاش جای داد که از آن زمان تا امروز الهامبخش فیلمسازان سراسر دنیا شده است.
وقتی از مردم دربارهی فیلم اکشن ژاپنی مورد علاقهشان سوال میشود، معمولا یاد قصههای یاکوزایی پر از انتقام و حماسههای خونین سامورایی میافتند. البته حق هم دارند چون هر دو ستونهای اصلی این ژانرند. ژاپن یکی از قدیمیترین صنعتهای سینما را دارد و اولین بار در سال 1896 بود که دستگاه کینتوسکوپ (اولین دستگاه نمایش تصاویر متحرک) ادیسون وارد این کشور شد.
بین سالهای 1909 تا 1928، کارگردانی به نام ماکینو شوزو با ساخت فیلمهای متعدد، شکل تازهای از آثار تاریخی به نام جیدایگِکی (درامهای دورهای ژاپنی) را محبوب کرد. دربارهی فیلمهای جیدایگِکی حرف میزنیم چون این ژانر در میانهی دههی 1940 به لطف آکیرا کوروساوا به اوج تازهای رسید. برای بسیاری از تماشاگران غربی، کوروساوا دروازهی ورود به سینمای ژاپن است. این کارگردان افسانهای اکشن را چنان در دل حماسههای تاریخیاش جای داد که از آن زمان تا امروز الهامبخش فیلمسازان سراسر دنیا شده است.
البته کوروساوا فقط نوک کوه یخِ سینمای اکشن ژاپن است. چیزی که در این فیلمها مجذوبمان میکند، آغشتگی عمیقشان به فرهنگ ژاپنی است. فیلمسازان برای بعضی صحنهها وقت میگذارند، روی فضا و زیبایی تمرکز میکنند. لحظههای صمیمی خانوادگی در اتاقهای با پوشش تاتامی میبینیم و شخصیتهایی را دنبال میکنیم که در سکوت، زیر تونلهایی از شکوفهی گیلاس قدم میزنند.
کنار زدن آرامِ آستین کیمونو، در کنار خشونت پرشورِ صحنههای نبرد قرار میگیرد و قهرمانان ما برای عدالت و شرافت میجنگند. در نهایت، دو مضمون غالب در این ژانر همیشه حول سنت و انسانیت میچرخد. با ادامه مطلب همراه باشید تا با 15 فیلم اکشن ژاپنی از کلاسیکهای جیدایگِکی گرفته تا آثاری که در دل دنیای تبهکاران میگذرد آشنا شوید.
15. هفت سامورایی (Seven Samurai)

- محصول: 1954
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: تاکاشی شیمورا، توشیرو میفونه، سوجین کامییاما
- امتیاز راتن تومیتوز: 100 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.6 از 10
نمیشود از فیلم اکشن ژاپنی حرف زد و از شاهکار آکیرا کوروساوا یعنی هفت سامورایی اسمی نبرد. این اثر عظیم ژاپنی تقریبا یک فیلم بینقص است که سه ساعتونیم بیننده را میخکوب نگه میدارد. در آغاز با رونینِ کارکُشتهای به نام کامبهئی (تاکاشی شیمورا) آشنا میشویم که برای کمک به روستایی بیدفاع فراخوانده میشود تا آنها را از یورش راهزنها نجات دهد. از اینجا به بعد، کامبهئی شش سامورایی دیگر را گرد هم میآورد و گروهی ناهمگون را تشکیل میدهد که کنار هم برای جنگ آماده میشوند و در همین مسیر، به روستاییان هم برای نبرد آموزش میدهند.
نبرد نهاییِ فیلم که زیر باران موسمی اتفاق میافتد و شدت این درگیری را دوچندان میکند، سحرکننده است. میان این همه آشوب، کوروساوا خوب میدانست که استفاده از یک دوربین و گرفتن چند زاویهی مختلف، تداوم و یکدستی صحنهها را به هم میریزد. برای همین دست به ابتکاری تازه زد که استفاده از لنزهای بلند و چند دوربین همزمان بود تا عمق و لایهبندی تصویر را بالا ببرد. نتیجه، ترکیبی چشمنواز و کاملا سینمایی با صحنههایی است که در چندین لایه ساخته شده و هر قاب مثل یک تابلو زنده پیش چشم مخاطب مینشیند.
از نگاه روایت، بیشتر دیالوگهای هفت سامورایی سادهاند، اما مضمونِ همبستگی هنوز هم طنین دارد. این داستانِ دو گروه است که ناچار میشوند کنار هم بایستند. ساموراییهای گرسنه در ازای غذا قبول میکنند بجنگند و روستاییان که هنوز به این یاران تازه اعتماد ندارند چارهای جز همراهی با آنها ندارند. همانطور که کامبهئی خردمندانه میگوید: «جنگ همین است: با محافظت از دیگران، خودتان را نجات میدهید.»
14. آوارهی توکیو (Tokyo Drifter)

- محصول: 1966
- کارگردان: سیجون سوزوکی
- بازیگران: تتسویا واتاری، چیکو ماتسوبارا، هیدیاکی نیتانی
- امتیاز راتن تومیتوز: –
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.1 از 10
بعید است فیلمی از لحاظ بصری درخشانتر از آوارهی توکیو محصول سال 1966 پیدا کنید. این فیلم یاکوزاییِ لذتبخش، رها و دیوانهوار ساختهی سیجون سوزوکی با انفجارهای رنگ، سوررئالیسم و حتی مونتاژهای موزیکال سالها جلوتر از زمان خود بود. آوارهی توکیو گاهی بیشتر شبیه نمایشی از سبک فیلمسازی است تا یک داستانِ پُرمحتوا، اما وقتی همهچیز اینقدر جذاب و چشمنواز به نظر میرسد، واقعا نمیشود سوزوکی را سرزنش کرد.
داستان در ظاهر ساده است. تتسو (تتسویا واتاری) و رئیس یاکوزای او تصمیم گرفتهاند توبه کنند و از دنیای خلاف بیرون بیایند. اما وقتی یک باند رقیب میخواهد تتسو را جذب کند، او رد میکند و همین، رئیس آن گروه را به خشم میآورد. حالا قهرمان ما در حال فرار از یک آدمکش است و آوارهی شهر و بیابان میشود و در این مسیر، هر اوباشی را که سر راهش سبز شود، از میان برمیدارد.
مشخص است که سوزوکی از ساخت این فیلم یاکوزایی سرشار از جسارت واقعا لذت برد. از کلوپهایی با نورهای بنفش گرفته تا زد و خوردی به سبک وسترن در سالنهای کافه که شاید شلوغترین دعوایی باشد که تا به حال دیدهاید طراحی صحنهها بسیار چشمگیر است. سوزوکی صحنهها را مثل یاکوزاهای واقعی به تصویر میکشد و اجازه میدهد گانگسترهایش از دیوار، کف زمین یا هر جایی که انگشتشان روی ماشه میرود، شلیک کنند.
اما واقعا تتسو با کت و شلوار آبی، اعتمادبهنفس بالا و مدام سوت زدن در حالی که راهش را برای از میان برداشتن چند اوباش باز میکند بهترین بخش این فیلم اکشن ژاپنی است.
13. یوجیمبو (Yojimbo)

- محصول: 1961
- کارگردان: آکیرا کوروساوا
- بازیگران: توشیرو میفونه، تاتسویا ناکادای، تانیه کیتابایاشی
- امتیاز راتن تومیتوز: 96 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8.2 از 10
آکیرا کوروساوا در طول دوران حرفهای خود بیش از 30 فیلم ساخت، اما هیچکدام به اندازهی شاهکار سامورایی 1961 او یعنی یوجیمبو سودآور نبود. کوروساوا عاشق وسترنها بود و تاثیر جان فورد را میتوان در قهرمان تنها و سرگردانی که به شهری وارد میشود و نظم را بازمیگرداند، به وضوح دید. در ژاپن دهه 1860، یک رونین سرگردان به نام سانجورو (توشیرو میفونه) به یک روستا میرسد.
دو گروه رقیب برای کنترل روستا درگیرند و این جامعه کوچک آرزوی آرامش دارد. سانجورو که ظاهرا بیاخلاق به نظر میرسد، از تماشای اوضاع سرگرم میشود و تصمیم میگیرد با هر دو گروه بازی کند. از آنجا به بعد، او با شمشیر خود عدالت را اجرا و روستا را پاکسازی میکند. صحنههای اکشن در یوجیمبو مثل یک ضیافت تماشایی است. کوروساوا همه چیز را بیش از حد جدی نمیگیرد و عمدا افکتهای صوتی اغراقشده مثل صدای تقتق فک در برخورد یا صدای رد شدن شمشیر از گوشت بدن آدمها اضافه میکند.
یوجیمبو هم مثل تمام فیلمهای کوروساوا یک مضمون جاودانه دارد. در پایان فیلم، سانجورو با آرامش میگوید: «حالا این شهر آرام خواهد بود.» جملهای که به ما یادآوری میکند تنها راه ریشهکن کردن فساد اجتماعی، حذف کامل آن است.
12. ابراز عشق (Love Exposure)

- محصول: 2009
- کارگردان: سیون سونو
- بازیگران: تاکاهیرو ناشیجیما، هیکاری میتسوشیما، ساکورا آندو
- امتیاز راتن تومیتوز: 90 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8 از 10
فیلمهای چهار ساعته کمی پیدا میشوند که به هیجان ابراز عشق ساخته سیون سونو برسند. خلاصه کردن این اکشن-کمدی پر پیچوخم کار سختی است، چون گاهی شبیه یک داستان بیمنطق به نظر میرسد. با این حال، به شکلی عجیب، وسعت فیلم جواب میدهد و پایان احساسی آن مخاطب را به گریه میاندازد. نوجوانی به نام یو (تاکاهیرو ناشیجیما) پر از آشوب است که مرگ غیرمنتظره مادرش، او و پدر کاتولیکش تتسو (آتسورو واتابه) را مجبور میکند پس از این فاجعه زندگیشان را دوباره بسازند.
پدر یو بالاخره راه خودش را پیش میگیرد، اما وقتی عشقی تازه قلبش را میشکند، در خشم فرو میرود. تتسو سرکوب احساساتش را سر پسرش خالی و او را مجبور میکند هر روز به گناهانش اعتراف کند. البته یو 17 ساله چیز زیادی برای اعتراف ندارد، پس برای جبران عمدا گناه میکند. به مرور، یو به یک عکاس تبدیل میشود، اما نه یک عکاس معمولی. در این هنر تمرین میکند و دوربینش را مثل نانچیکو در ورزش کونگفو به کار میگیرد.
یو پس از باختن در یک شرطبندی و پوشیدن لباس زنانه، عاشق دختری به نام یوکو (هیکاری میتسوشیما) میشود. با اینکه از شغل جدیدش احساس گناه میکند، نمیتواند از کشش غریزی و ناگهانیاش نسبت به این اشتیاق سرکوبنشده چشمپوشی کند. فیلم اکشن ژاپنی ابراز عشق از این داستان دیوانهوار برای پرداختن به موضوعات دشواری استفاده میکند. چیزهایی مثل اصول مذهبی سختگیرانه، سو استفاده جنسی، آسیبهای خانوادگی و پدرسالاری قدرتمند ژاپن.
با تمام اینها، سونو به ما نشان میدهد که هرچقدر هم گناهانمان دردناک و هولناک باشند عشق بر همه چیز پیروز است.
11. ایچی قاتل (Ichi the Killer)

- محصول: 2001
- کارگردان: تاکاشی میکه
- بازیگران: تادانابو آسانو، شینیا تسوکاموتو، جون کونیمورا
- امتیاز راتن تومیتوز: 63 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.9 از 10
ایچی قاتل یکی از خشنترین فیلمهای اکشنی است که پس از اکران در سال 2001 در چندین کشور ممنوع شد. منتقدان آن را زنستیز، حاوی مضامین بهرهکشی و بیرحمانه خواندند، اما فیلمساز، تاکاشی میکه، یک نکتهی هوشمندانه دارد. او هیچ موضع اخلاقی نسبت به اتفاقات روی پرده نمیگیرد. در عوض، میکه تماشاگر را وادار میکند که دربارهی نگرش خود نسبت به این داستان وحشیانه فکر کند.
ایچی قاتل که بر اساس مانگایی به همین نام ساخته شده است ما را با یک مامور یاکوزای دیوانه به نام کاکیهارا (تادانابو آسانو) آشنا میکند. کاکیهارا بعد از از دست دادن رئیسش، در گردابی از آشوب فرو میرود و به دنبال تنها کسی میگردد که تاکنون با مهربانی به او نگاه کرده است. جالب اینجاست که این خلافکار، قهرمان ماست نه شخصیت ایچی که نام فیلم را یدک میکشد. ایچی (نائو اوموری) توسط رییسش جیجی (شینیا تسوکاموتو)، به شدت شکنجه روانی و به سلاحی بدون هویت تبدیل شده است.
وقتی کاکیهارا متوجه میشود ایچی ممکن است رئیسش را کشته باشد، با او وارد یک بازی بیرحمانه موش و گربه میشود. میکه با ایچی قاتل، به ما اعلام میکند که همه ما ناظرانی کنجکاو هستیم. خشونت فیلم بیحد و مرز است، اما همین خشونت است که ما را به این بوم وحشی جذب میکند.
10. بانوی خونبرف (Lady Snowblood)

- محصول: 1973
- کارگردان: توشیا فوجیتا
- بازیگران: میکو کاجی، میوکو آکازا، آکمی نگیشی
- امتیاز راتن تومیتوز: 100 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.6 از 10
اگر طرفدار فیلمهای بیل را بکش (Kill Bill) هستید، حتما نام بانوی خونبرف را شنیدهاید. کوئنتین تارانتینو به شدت از این جیدایگکی ارزشمند الهام گرفت تا جایی که مبارزهی نمادین عروس (اوما تورمن) و اُ رن ایشی (لوسی لیو) در بیل را بکش: بخش اول تقریبا تکبهتک از این فیلم محصول سال 1973 اقتباس شده است. در ژاپن اواخر قرن نوزدهم، این کلاسیک انتقامی ما را با دختری به نام یوکی (میکو کاجی) همراه میکند که به دنبال انتقام مرگ خانوادهاش است و لیست اهدافش را یکییکی از خط میزند، درست مثل عروس در بیل را بکش.
یوکی از کودکی با تنها هدف انتقام بزرگ شده است. حتی صحنههایی هم از گذشته او و زمانی که هشت ساله بود و از همانجا تبدیل به ماشینی برای کشتن شد، نشان داده میشود. در بزرگسالی، قهرمان ما زیبا اما آرام است و شمشیری را که در دستهی چترش پنهان کرده با خود حمل میکند. اکشن در بانوی خونبرف هم خشونتآمیز است و هم زیبا. در پسزمینهی زمستانی پوشیده از برف، سیلاب خون درخشانتر و چشمنوازتر جلوه میکند.
9. نبرد سلطنتی (Battle Royale)

- محصول: 2000
- کارگردان: کینجی فوکاساکو
- بازیگران: تاتسویا فوجیوارا، آکی مائدا، تارو یاماموتو
- امتیاز راتن تومیتوز: 90 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.5 از 10
داستان کلاسیک دیستوپیایی نبرد سلطنتی شباهت زیادی به مجموعه محبوب بازیهای گرسنگی (Hunger Games) دارد. اما باور کنید، این جواهر محصول سال 2000 بسیار هیجانانگیزتر و خشونتآمیزتر است. فیلم در زمان اکرانش بهقدری شوکهکننده بود که بسیاری نگران بودند نوجوانان را به خشونت واقعی تشویق کند. با این حال، کارگردان کینجی فوکاساکو با اطمینان معتقد بود که پیام نبرد سلطنتی میتواند به جوانان ژاپنی کمک کند و نسخهای ویرایششده را برای تماشاگران بالای 15 سال به سینماها فرستاد.
در آیندهای نه چندان دور، دولت ستمگر ژاپن قانون نبرد سلطنتی را تصویب میکند. این قانون به آنها اجازه میدهد هر سال 42 دانشآموز از کلاس نهم را انتخاب کرده و به جزیرهای دورافتاده بفرستند. پس از رسیدن به جزیره، هر دانشآموز یک سلاح تصادفی دریافت میکند و گردنبندی به گردن دارد که اگر بخواهد فرار یا تقلب کند، منفجر میشود. تنها راه زنده ماندن، کشتن یکدیگر است.
نبرد سلطنتی فراتر از یک فیلم اکشن ژاپنی است و بهعنوان یک نقد اجتماعی مهم نیز مطرح میشود. این فیلم شکاف میان دو نسل را نشان میدهد. قهرمانان جوان ما گم شدهاند و هیچ الگوی قابل اعتمادی برای کمک ندارند. معلمشان کیتانو (تاکشی کیتانو)، در چشم دانشآموزان قابل احترام نیست و یکی از شخصیتهای اصلی با نام نانهارا (تسویا فوجیوارا)، پدرش را بهطرز تراژیکی از دست داده است. این نوجوانان بهدلخواه از کنترل خارج نشدهاند بلکه آنها محصول یک تربیت اقتدارگرایانه هستند.
8. نشانشده برای کشتن (Branded to Kill)

- محصول: 1967
- کارگردان: سیجون سوزوکی
- بازیگران: جو شیشیدو، کوجی نانبارا، آنو ماری
- امتیاز راتن تومیتوز: 100 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.2 از 10
فیلم نشانشده برای کشتن با الهام از موج نوی فرانسه و گنجاندن لحظاتی از سوررئالیسم خالص به سبک لوییس بونوئل، سیجون سوزوکی را به جایگاه بالایی در میان کارگردانان ژانر یاکوزا رساند. داستان فیلم درباره یک آدمکش به نام گورو هانادا (جو شیشیدو) است که عادتها و علایق عجیبی مثل بو کردن برنج بخارپز دارد. او در یکی از ماموریتهایش و وقتی یک پروانه روی لوله تفنگش مینشیند و باعث میشود هدفش را از دست بدهد شکست میخورد.
بهواسطهی این اتفاق درجهاش از او گرفته میشود و باید از یک آدمکش دیگر فرار کند. با صحنههای اکشن پرسرعت، تصاویر نمادین و لحظات پرشور، سوزوکی در طول 90 دقیقه فیلم همهی هنر و ابتکارش را برای تماشاگر به نمایش میگذارد. با اینکه فیلم نشانشده برای کشتن بیتردید جذاب است، اما دنبال کردن آن میتواند دشوار باشد. سوزوکی سبک داستانگویی نوآر آمریکایی را میپسندید و آن را به این بی مووی محبوب اضافه کرد، طوری که تماشاگر مجبور است روایت غیرخطی فیلم را دنبال کند که شامل زاویههای دوربین غیرمتعارف نیز میشود.
متاسفانه این سبک باعث شد شرکت تولید فیلم از او ناراضی شود. رئیس شرکت، کیوساکو هوری اعلام کرد: «ما نیازی به کارگردانی نداریم که فیلم بسازد و هیچکس آن را نفهمد.» سوزوکی سالها روی لبه تیغ بود و متاسفانه نشانشده برای کشتن آخرین میخ تابوت حرفهاش با این شرکت فیلمسازی شد.
7. آکیرا (Akira)

- محصول: 1988
- کارگردان: کاتسوهیرو اوتومو
- صداپیشهها: میتسو ایواتا، نوزومی ساساکی، مامی کویاما
- امتیاز راتن تومیتوز: 91 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 8 از 10
نمیشود دربارهی فیلمهای اکشن ژاپنی صحبت کرد و شاهکار 1988 کاتسوهیرو اوتومو، آکیرا را نادیده گرفت. این کلاسیک سایبرپانک که یکی از مهمترین انیمههای تاریخ محسوب میشود، تاثیری جهانی بر فیلمسازان گذاشته است. داستان در نئو توکیوی دیستوپیایی سال 2019 میگذرد؛ شهری که 30 سال قبل بر اثر انفجار روانی آکیرا ویران شده بود. حالا با جنگهای باندی و اعتراضات خیابانی، اوضاع وخیمتر شده و نئو توکیو وقتی در معرض خطر واقعی قرار میگیرد که عضو باند موتورسواران، تتسوو (نوزومو ساساکی)، قدرتهای روانی مشابه آکیرا پیدا میکند.
شوتارو (با بازی میتسوو ایواتا) دوست سابق تتسوو شوکه و مضطرب، مجبور است با دولت فاسد و گروههای شورشی همکاری کند تا از نابودی شهر جلوگیری شود. آکیرا تا امروز هنوز جذابیتش را حفظ کرده است. میزان اضطرابی که حتی در بازدیدهای بعدی تجربه میکنید، بینظیر است. پر از تصاویر دیوانهوار و کریه و وحشتناک است که تماشای این انیمه افسانهای را به تجربهای نفسگیر و هیجانانگیز تبدیل میکند. آکیرا فوقالعاده است و با اینکه بارها و بارها مورد تقلید و منبع الهام واقع شده است، هیچ نمونه مشابهی ندارد.
6. نبردهای بدون افتخار و انسانیت (Battles Without Honor and Humanity)

- محصول: 1973
- کارگردان: فینجی فوکاساکو
- بازیگران: بونتا سوگاوارا، ماتسوکاتا هیروکی، نوبو کانکو
- امتیاز راتن تومیتوز: 90 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.4 از 10
یک سال پس از اینکه فرانسیس فورد کاپولا با پدرخوانده (The Godfather) در سال 1972 تماشاگران را مسحور کرد، ژاپن نسخهی خود از حماسهی گستردهی گانگستری را با عنوان نبردهای بدون افتخار و انسانیت منتشر کرد. این حماسه هم درست مثل پدرخوانده چندین قسمت دارد، اما فریب نخورید این داستانها شوالیهوار نیستند. تا اواخر دهه 1960، فیلمهای اکشن ژاپنی یاکوزاها را بهعنوان مردانی با کدهای اخلاقی سخت نشان میدادند.
اما دههی جدید، تولد جیتسوروکو ایگا بود؛ فیلمهایی که جنگهای خشن باندها را بر اساس رویدادهای واقعی به تصویر میکشیدند. اولین قسمت از مجموعهی نبردهای بدون افتخار و انسانیت نمونهی کاملی از فیلمهای جیتسوروکو ایگا است. با اولین نما که ابر قارچی هیروشیمای ویرانشده را نشان میدهد، سریع متوجه میشویم که در این فیلم خبری از انسانیت نیست. ما داستان کهنهسربازی به نام شوزو (بونتا سوگاوارا) را دنبال میکنیم که در میان جنایت سازمانیافته ترقی میکند.
در طول مسیر، شوزو در میان ترورها و زد و خوردهای باندی حرکت میکند و همزمان دربارهی اتحادها و وفاداریهایش سوال میپرسد. با فیلمبرداری پرهیاهو و سبک مستندسازانه، این فیلم نیاز به توجه کامل شما دارد. کارگردان کینجی فوکاساکو شما را بلافاصله در دل آشوب کامل فرو میبرد و اگر نتوانید اوضاع را درک کنید، دیگر کاری نمیشود کرد. اگر دنبال اکشنی پیوسته، خونین و تاریک هستید، نبردهای بدون افتخار و انسانیت همان چیزی است که میخواهید.
5. شمشیر عذاب (The Sword of Doom)

- محصول: 1966
- کارگردان: کیهاچی اوکاموتو
- بازیگران: تاتسویا ناکادای، یوزو کایاما، میچیو آراتاما
- امتیاز راتن تومیتوز: 80 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.9 از 10
کیهاچی اوکاموتو با انتشار شمشیر عذاب در سال 1966، از کلیشههای معمول جیدایگِکی فاصله گرفت و ما را با بیاخلاقترین ضدقهرمان تاریخ فیلمهای سامورایی آشنا کرد. اوکاموتو خشونتی غیرقابل جبران را ارائه میدهد که میتوان آن را ضدیت کامل با حماسههای نجیبانهی آکیرا کوروساوا دانست. یک سامورایی به نام ریونوسوکه (با بازی تسویا ناکادی) با چشمانی بیروح و لبخندی ترسناک در واپسین روزهای حکومت شوگونات ژاپن، مسیر خونینی از مرگ به جا میگذارد.
با افزایش انتقامها و انباشته شدن اجساد، ریونوسوکه دیوانه میشود. در ابتدای فیلم، پیرمردی بودایی را میبینیم که دعا میکند بمیرد و تنها چند ثانیه بعد، ریونوسوکه آرزوی او را برآورده میسازد. در ژاپن، عنوان این کلاسیک اکشن به گذرگاه بودیست بزرگ ترجمه شده که به لایههای معنوی فیلم اشاره دارد. در نماى پایانی میبینیم ریونوسوکه کاملا به موجودی وحشی و ناامید تبدیل شده است. اوکاموتو به ما نشان میدهد که برای انسانی اینچنین فاسد، هیچ مجازاتی وجود ندارد و او در چرخهی خشونت و سامسارای خود گرفتار است.
4. مبارز خیابانی (The Street Fighter)

- محصول: 1974
- کارگردان: شینگهیرو اوزاوا
- بازیگران: سونی چیبا، یوتاکا ناکاجیما، اتسوکو شیهومی
- امتیاز راتن تومیتوز: 81 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 6.9 از 10
فیلم مبارز خیابانی محصول سال 1974 آنقدر افسانهای است که کپکام بازی آرکید معروفش را به نام آن ساخت. این فیلم به کارگردانی شینگهیرو اوزاوا دو دنباله و چندین اسپینآف به همراه داشت، اما نسخهی اصلی هنوز بهترین است. مبارز خیابانی با صحنههایی مثل کندن چشمها، خرد شدن جمجمهها و حتی بریدن نواحی خصوصی اولین فیلمی بود که به خاطر خشونتش در آمریکا رتبه ایکس گرفت.
همانطور که شعار فیلم هشدار میدهد: «اگر باید بجنگی، کثیف بجنگ.» در این فیلم با یک استاد هنرهای رزمی به نام تاکوما تسوروجی (سانی چیبا) آشنا میشویم که اتفاقا مزدور هم هست. هم مافیا و هم یاکوزا از او میخواهند سارای (یوتاکا ناکاجیما)، دختر یک میلیاردر مرده را بدزدد. وقتی این باندهای کثیف از پرداخت دستمزد تسوروجی خودداری میکنند، او تصمیم میگیرد از دختر محافظت کند و در همین حال با هر کسی که سر راهش قرار میگیرد میجنگد.
چیبا پاسخ ژاپن به بروس لی بود و هیچ شکی نیست که این فیلم موفق، جایگاه او را بهعنوان یک غول هنرهای رزمی تثبیت کرد. وقتی مبارز خیابانی را برای اولین بار ببینید، از میزان عجیب و غریب بودن صحنههای مبارزه شگفتزده خواهید شد. صحنههایی با حرکات کاملا هماهنگ که با حالات چهرهی خندهدار چیبا ترکیب شدهاند، شما را وادار میکند از خلاقیت سازندهاش شگفتزده شوید.
3. چرا در جهنم بازی نمیکنی؟ (Why Don’t You Play in Hell?)

- محصول: 2013
- کارگردان: سیان سونو
- بازیگران: جون کونیمورا، شینیچی تسوتسومی، فومی نیکایدو
- امتیاز راتن تومیتوز: 83 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.1 از 10
اگر دنبال فیلمهای واقعا عجیب اما پر از اکشن هستید، سیان سونو همیشه چیزی برای ارائه دارد. او با شخصیتهای کارتونی، انفجارهای رنگ و خشونت خلاقانهاش، به چهرهای کالت در سینمای مدرن ژاپن تبدیل شده است. فیلم چرا در جهنم بازی نمیکنی؟ محصول سال 2013، نقطهی ورود عالی برای کسانی است که با آثار سونو آشنا نیستند، چون او در این فیلم از سبکهای تجربیترش فاصله میگیرد و بیشتر به دل کمدی میزند.
این فیلم یک کارگردان نوجوانِ جاهطلب و گروه فیلمسازی کم سنوسال اما پرشورش را دنبال میکند که خودشان را اف بامبرز (F* Bombers**) مینامند و بیوقفه در تلاشند مهارتهای فیلمبرداری چریکی و جنگجویانهشان را تقویت کنند. هیراتا با شور و ایمان به خدای سینما دعا میکند و میگوید حاضر است برای ساختن یک فیلم بزرگ جان بدهد. ده سال بعد، او را میبینیم که هنوز در تقلا برای رسیدن به این رویاست اما این بار، ماجرا عجیبتر میشود.
اف بامبرز ناگهان وسط یک نبرد واقعی یاکوزایی گیر میافتند و یکی از باندها از آنها میخواهد که خشونت واقعی را جلوی دوربین ثبت کنند. اینگونه است که رویای سینمایی هیراتا در مسیری بهشدت خونین، پرآشوب و در عین حال خندهدار به تحقق نزدیک میشود. شوخیها و ارجاعات سینمایی در این فیلم لحظهای قطع نمیشوند. سونو با الهام از کوئنتین تارانتینو و تاکشی میکه اثری ساخته که تماشایش واقعا لذتبخش است.
فیلم یک ادای احترام پرشور و دیوانهوار به تمام فیلمسازانِ جنگجو و درماندهای است که با رویاهای بزرگ و بودجههای کوچک دست و پنجه نرم میکنند. فیلم چرا در جهنم بازی نمیکنی؟ در نهایت یک عاشقانه خشن برای خودِ سینما و فیلمی درباره آدمهایی است که حاضرند برای ساختن یک صحنه عالی، تا مرز مرگ هم پیش بروند و آنقدر این کار را با شوق انجام میدهند که نمیتوان دوستشان نداشت.
2. 13 آدمکش (13 Assassins)

- محصول: 2010
- کارگردان: تاکاشی میکه
- بازیگران: کوجی یاکوشو، تاکایوکی یامادا، یوسوکه ایسیا
- امتیاز راتن تومیتوز: 95 ز 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.5 از 10
قبل از تماشای فیلم 13 آدمکش لازم است این را بدانید که بهعنوان یک اثر اکشن شروع بسیار کندی دارد. اما فقط کافی است کمی صبر کنید و حوصله به خرج بدهید چون خیلی زود وارد یکی از زیباترین و گیراترین صحنههای نبردِ تاریخ سینما میشوید. این فیلم که بازسازی اثر دیگری محصول سال 1963 است، توسط تاکشی میکه ساخته شده و او در پرده آخر، با همان خشونتِ آشنایش، فیلم را به اوج میرساند. نتیجه؟ تجربهای هیجانانگیز، خونآلود و چنان پرقدرت است که انگار تمام حواس مخاطب را درگیر میکند. یک انفجار تمامعیارِ اکشن.
در ژاپنِ دوران شوگون، لرد ناریتسوگو ماتسودایرا (گورو ایناگاگی) در راه رسیدن به قدرت، جنایتهایی میکند که حتی تصورش هم لرزه به تن آدم میاندازد. او بیرحمانه بر مردم میتازد و قصد دارد تاج و تخت را از آنِ خود کند. اما خوشبختانه، یک مقام دولتی دست به کار میشود و گروهی از زُبدهترین ساموراییها را برای نابودی او اجیر میکند. ماموریتی مرگبار، سرنوشتساز و کاملا در قد و قامت یک حماسه سامورایی.
اگر نگوییم این قصه کمی شبیه هفت سامورایی کوروساواست، کملطفی کردهایم اما واقعیت این است که پدرِ تمام جیدایگِکیها هرگز تا این حد خشن و وقیح نبود. لرد ناریتسوگو تجسّم شر و یک هیولا به شکل انسان است. راستش را بخواهید، فقط میکه میتوانست چنین کاراکتر سادیستی و هولناکی بسازد. شاید 13 آدمکش به اندازه شاهکار ترسناک میکه، یعنی آزمون بازیگری (Audition) ستایش نشده باشد، اما بیتردید فیلمی است چشمگیر، پر از آدرنالین و کاملا مناسب هر کسی که عاشق اکشن حسابی باشد.
1. سوناتین (Sonatine)

- محصول: 1993
- کارگردان: تاکشی کیتانو
- بازیگران: تتسو واتانابه، آیا ککومای، رن اسوگی
- امتیاز راتن تومیتوز: 93 از 100
- امتیاز IMDb به فیلم: 7.4 از 10
تاکشی کیتانو هرچند فیلمهای فوقالعادهای ساخته است، اما بیشتر بهعنوان یکی از محبوبترین کمدینهای ژاپن شناخته میشود. شاید همین پیشزمینه کمدی است که به سوناتین حالوهوایی سبک، شوخطبع و شگفتانگیز میدهد. این فیلم یاکوزایی شبیه اثری است که انگار هاروکی موراکامی و اسکورسیزی با هم خلق کرده باشند؛ فیلمی آرام، درونگرا و هستیگرایانه که بیشتر از انفجار و خونریزی، روی روابط آدمها تمرکز دارد.
البته این به معنی نبود خشونت نیست اما وقتی کیتانو سراغ خونریزی میرود، آن را بیحس، سرد و جداافتاده نشان میدهد و همین فاصله، صحنهها را تکاندهندهتر و غیرمنتظرهتر میکند. کیتانو در سوناتین نقش یک یاکوزای میانسال و خسته به نام آنیکی موراکاوا را بازی میکند که مدام فکر میکند وقتش رسیده از این دنیای خشن کنار بکشد. اما وقتی روسایش او را همراه گروهی از نوچههای جوان به اوکیناوا میفرستند تا یک باند رقیب را حذف کند، همهچیز از کنترل خارج میشود.
پس از یک کمین خونین، موراکاوا به خیانت همراهانش مشکوک میشود. او و آدمهایش تصمیم میگیرند مدتی در یک ویلای ساحلی پنهان شوند تا بفهمند چه خبر است. در این فاصله، مثل چند نوجوان بیکار روزشان را با بازی و نمایش و رفتارهای معمولیِ انسانی میگذرانند که معمولا از یک گروه یاکوزا انتظار نداریم. اما وقتی یکییکی شروع به حذف شدن میکنند، موراکاوا از مردی آرام و بیحوصله به ماشین کُشتار تبدیل میشود و درست همان انفجاری که در سکوت منتظرش بودیم اتفاق میافتد.
سوناتین یک فیلم اکشن ژاپنی پر از احساس و از همانهایی است که کیتانو به شخصیتهایی عمقی میدهد که در دست هر کارگردان دیگری ممکن بود کاملا بیاهمیت و یکبارمصرف شوند. صحنههای آرام فیلم حالوهوایی شاعرانه دارند و درست وقتی در این ریتم نرم غرق میشویم، آن خشونت ناگهانی و بیاحساس مثل ضربهای محکم ما را به واقعیت تلخ برمیگرداند.
منبع: مجله مایکت