مرد ۳۵ میلیاردی سینمای ایران
راز موفقیت منوچهر هادی در گیشه از زبان خودش؛ از این کارگردان پرسیدیم فرمول ترکاندن گیشه چیست؛ چطور در کمتر از سه سال دو فیلمش وارد باشگاه ۱۰ میلیاردیها شده است.
کد خبر :
۵۳۵۷۴
بازدید :
۲۷۷۰
هانیه درویش l راز موفقیت منوچهر هادی در گیشه از زبان خودش؛ از این کارگردان پرسیدیم فرمول ترکاندن گیشه چیست؛ چطور در کمتر از سه سال دو فیلمش وارد باشگاه ۱۰ میلیاردیها شده است.
دو فیلم بیش از ۳۵ میلیارد تومان. رقم چشمگیری است نه؟ منوچهر هادی سال ۹۵ با «من سالوادور نیستم» وارد باشگاه ۱۰ میلیاردیهای سینمای ایرانی شد و سال ۹۶ با «آینه بغل» > اولی ۱۵ میلیارد و ۷۰۶ میلیون تومان فروخت و در رتبه دوم جدول فروش ایستاد و دومی ۱۸ میلیارد و ۷۸۰ میلیون تومان فروش داشته و در جایگاه سوم جدول قرار گرفته است. منوچهر هادی امسال «کارگر ساده نیازمندیم» را هم روی پرده داشت که جزء کم فروشهای سال لقب گرفت. با او در این باره و همچنین راز موفقیت فیلم هایش در گیشه پرسیدیم.
دو فیلم بیش از ۳۵ میلیارد تومان. رقم چشمگیری است نه؟ منوچهر هادی سال ۹۵ با «من سالوادور نیستم» وارد باشگاه ۱۰ میلیاردیهای سینمای ایرانی شد و سال ۹۶ با «آینه بغل» > اولی ۱۵ میلیارد و ۷۰۶ میلیون تومان فروخت و در رتبه دوم جدول فروش ایستاد و دومی ۱۸ میلیارد و ۷۸۰ میلیون تومان فروش داشته و در جایگاه سوم جدول قرار گرفته است. منوچهر هادی امسال «کارگر ساده نیازمندیم» را هم روی پرده داشت که جزء کم فروشهای سال لقب گرفت. با او در این باره و همچنین راز موفقیت فیلم هایش در گیشه پرسیدیم.
فیلم موفق از نظر شما چه فیلمی است؟
فیلم چه هنری باشد و برای فستیوال ساخته شده باشد و چه کمدی و تجاری باشد باید مبتنی بر اندیشه باشد، مخاطب را در نظر بگیرد و سرگرمی ایجاد کند.
فیلمهای زیادی از این ویژگیها برخوردار هستند، اما همه آنها در گیشه موفق نیستند. فرمول ساخت فیلم ۱۰ میلیاردی چیست؟
فیلم هنری و فیلم تجاری، هرکدام فاکتورهایی دارند و مهم این است که مجموعه فاکتورها درست کنار هم چیده شوند. کارگردان باید توانایی انتخابهای هوشمندانه داشته باشد. انتخاب فیلمبردار، انتخاب قصه و انتخاب بازیگر مجموعهای است که باعث میشود یک فیلم موفق شود.
در ۱۰ فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران، دو فیلم «من سالوادور نیستم» در سال ۹۵ و «آینه بغل» در سال ۹۶ را شما ساخته اید. سهم اصلی موفقیتشان کدام فاکتورهایی است که نام بردید؟
هر دوی این فیلمها فیلم تجاری هستند و چیزی که در یک فیلم تجاری مهم است اول از همه یک فیلمنامه درست است و بعد کارگردانی که بتواند آن فیلم کمدی یا فضایی که مبتنی بر طنازی کاراکترها، دیالوگها و بخشهای مختلف فیلم است را هدایت کند.
اما در موفقیت فیلمهای شما حضور پررنگ سوپراستارها را نمیتوان نادیده گرفت. سوپراستارها را چه کسی انتخاب میکند؟
فیلم چه هنری باشد و برای فستیوال ساخته شده باشد و چه کمدی و تجاری باشد باید مبتنی بر اندیشه باشد، مخاطب را در نظر بگیرد و سرگرمی ایجاد کند.
فیلمهای زیادی از این ویژگیها برخوردار هستند، اما همه آنها در گیشه موفق نیستند. فرمول ساخت فیلم ۱۰ میلیاردی چیست؟
فیلم هنری و فیلم تجاری، هرکدام فاکتورهایی دارند و مهم این است که مجموعه فاکتورها درست کنار هم چیده شوند. کارگردان باید توانایی انتخابهای هوشمندانه داشته باشد. انتخاب فیلمبردار، انتخاب قصه و انتخاب بازیگر مجموعهای است که باعث میشود یک فیلم موفق شود.
در ۱۰ فیلم پرفروش تاریخ سینمای ایران، دو فیلم «من سالوادور نیستم» در سال ۹۵ و «آینه بغل» در سال ۹۶ را شما ساخته اید. سهم اصلی موفقیتشان کدام فاکتورهایی است که نام بردید؟
هر دوی این فیلمها فیلم تجاری هستند و چیزی که در یک فیلم تجاری مهم است اول از همه یک فیلمنامه درست است و بعد کارگردانی که بتواند آن فیلم کمدی یا فضایی که مبتنی بر طنازی کاراکترها، دیالوگها و بخشهای مختلف فیلم است را هدایت کند.
اما در موفقیت فیلمهای شما حضور پررنگ سوپراستارها را نمیتوان نادیده گرفت. سوپراستارها را چه کسی انتخاب میکند؟
این انتخابهای دست کارگردان است که فیلم را در مسیر درست پیش میبرد. مثلا در «من سالوادور نیستم» شرط من با تهیه کننده حضور رضا عطاران بود. هر کارگردانی باشد ممکن است سهم خودش را بیشتر کند و بگوید نه، رضا عطاران فیلم «آبنبات چوبی» اش یک میلیارد و ۵۰۰ فروخت. «دراکولایش» که خودش نویسنده، کارگردان و بازیگر بود ۴ میلیارد فروخت، ولی فیلم من بالای ۱۶ میلیارد فروخت.
در اصل انتخاب رضا عطاران برای موفقیت موثر بود. من در «سالوادور نیستم» کارگردانی ام را انجام دادم؛ همان کاری که در «کارگر ساده نیازمندیم» انجام دادم. شاید کارم در «سالوادور» خیلی هم سادهتر بود، اما آن را برای مخاطب عام ساخته بودم و کارگر ساده را در بخش هنری و برای حظور در فستیوالهای داخلی و خارجی میخواستم.
سوپراستاری، چون محمدرضا گلزار با همین نگاه برای آینه بغل انتخاب شد؟
در «آینه بغل» ترکیب رضا گلزار و جواد عزتی واقعا برایم مهم بود و رویش اصرار داشتم. جواد عزتی هم زمان سر فیلم «هزارپا» بود و اساسا ما نمیتوانستیم او را در این فیلم داشته باشیم، اما سکانسها و آفیشهای روز و شب مان را براساس برنامه جواد عزتی تنظیم کردیم. ترکیب رضا گلزار و جواد عزتی خیلی به فروش فیلم کمک میکرد. با وجود این که حساسیتهای را روی قصه و فیلمبرداری و... داشتیم انتخاب بازیگرها برایم در درجه بالایی از اهمیت قرار داشت.
این حساسیت را روی فیلم کارگر ساده نداشتید؟
راستش از جنس آن فیلم بیش از آنچه فروختیم انتظاری هم نداشتیم. کل فروشمان از آن فیلم حدود ۵۰۰ میلیون تومان بود. یعنی فروش یک روز «آینه بغل». «کارگر ساده نیازمندیم» یک فیلم شخصی بود که درونش دغدغهها و مسائل اجتماعی را هم مطرح میکرد. برای فروشش آنچنان خوشبین نبودیم، اما فکر جایزه جشنوارهها را میکردیم که البته این اتفاق هم نیفتاد.
به طور کلی مجموعهای از عوامل مثل حضور سوپراستارها، قصه، کارگردانی، و ژانر فیلم در فروش فیلمها تاثیرگذار است. شما سهم هر یک از اینها را چقدر میدانید؟
وقتی اساسا بخواهیم کار تجاری و کمدی بسازیم که از ابتدا به فروش و تعداد مخاطبانش فکر میکنید قطعا حضور سوپراستار مهم است، اما باز هم سهم الو مختص فیلمنامه و متن است. فیلمنامه خوب و حضور سوپراستار هم قطعا نصیب کارگردانی میشود که کارش را بلد است. سوپراستارها در اصل با هر کارگردانی کار نمیکنند.
در اصل انتخاب رضا عطاران برای موفقیت موثر بود. من در «سالوادور نیستم» کارگردانی ام را انجام دادم؛ همان کاری که در «کارگر ساده نیازمندیم» انجام دادم. شاید کارم در «سالوادور» خیلی هم سادهتر بود، اما آن را برای مخاطب عام ساخته بودم و کارگر ساده را در بخش هنری و برای حظور در فستیوالهای داخلی و خارجی میخواستم.
سوپراستاری، چون محمدرضا گلزار با همین نگاه برای آینه بغل انتخاب شد؟
در «آینه بغل» ترکیب رضا گلزار و جواد عزتی واقعا برایم مهم بود و رویش اصرار داشتم. جواد عزتی هم زمان سر فیلم «هزارپا» بود و اساسا ما نمیتوانستیم او را در این فیلم داشته باشیم، اما سکانسها و آفیشهای روز و شب مان را براساس برنامه جواد عزتی تنظیم کردیم. ترکیب رضا گلزار و جواد عزتی خیلی به فروش فیلم کمک میکرد. با وجود این که حساسیتهای را روی قصه و فیلمبرداری و... داشتیم انتخاب بازیگرها برایم در درجه بالایی از اهمیت قرار داشت.
این حساسیت را روی فیلم کارگر ساده نداشتید؟
راستش از جنس آن فیلم بیش از آنچه فروختیم انتظاری هم نداشتیم. کل فروشمان از آن فیلم حدود ۵۰۰ میلیون تومان بود. یعنی فروش یک روز «آینه بغل». «کارگر ساده نیازمندیم» یک فیلم شخصی بود که درونش دغدغهها و مسائل اجتماعی را هم مطرح میکرد. برای فروشش آنچنان خوشبین نبودیم، اما فکر جایزه جشنوارهها را میکردیم که البته این اتفاق هم نیفتاد.
به طور کلی مجموعهای از عوامل مثل حضور سوپراستارها، قصه، کارگردانی، و ژانر فیلم در فروش فیلمها تاثیرگذار است. شما سهم هر یک از اینها را چقدر میدانید؟
وقتی اساسا بخواهیم کار تجاری و کمدی بسازیم که از ابتدا به فروش و تعداد مخاطبانش فکر میکنید قطعا حضور سوپراستار مهم است، اما باز هم سهم الو مختص فیلمنامه و متن است. فیلمنامه خوب و حضور سوپراستار هم قطعا نصیب کارگردانی میشود که کارش را بلد است. سوپراستارها در اصل با هر کارگردانی کار نمیکنند.
این افراد هفتهای سه- چهار پیشنهاد کاری دارند، اما در طول سال سه یا نهایت چهار فیلم زا آنها دیده میشود. میتوان گفت: برای آنها هم هیچ چیز به اندازه فیلمنامه و بعد کارگردان مهم نیست. برایشان مهم است با کی دارند کار میکنند؛ بنابراین نقش کارگردان هم در یک فیلم بسیار مهم است. کارگردانی که موقعیتها را خوب بفهمند، بازیگران مناسبی انتخاب کند و اگر در مرحله فیلمنامه تغییری لازم است، تغییر را اعمال کند.
در فیلمهای قبلیتر تان مثل زندگی جای دیگری است یا یکی میخواهد باهات حرف بزنه، گیشه برایتان مطرح نبود؟
چرا مطرح بود، اما هیچ وقت آن کار را با فیلمهای تجاری آن زمان مقایسه نمیکردم. معمولا مخاطب عام حوصله فیلم هنری ندارد. مخاطب عام میخواهد فیلم ببیند که سرگرم شود. مخاطب امروز فیلمی میخواهد که لحظات شادی برایش رقم بخورد. این کار را فیلم کمدی انجام میدهد.
در فیلمهای قبلیتر تان مثل زندگی جای دیگری است یا یکی میخواهد باهات حرف بزنه، گیشه برایتان مطرح نبود؟
چرا مطرح بود، اما هیچ وقت آن کار را با فیلمهای تجاری آن زمان مقایسه نمیکردم. معمولا مخاطب عام حوصله فیلم هنری ندارد. مخاطب عام میخواهد فیلم ببیند که سرگرم شود. مخاطب امروز فیلمی میخواهد که لحظات شادی برایش رقم بخورد. این کار را فیلم کمدی انجام میدهد.
ما در آن فیلمها هم قطعا به گیشه فکر میکردیم، ولی اساسا مافیای پخش و سینمادارها که ترجیحشان فیلمهای کمدی است تا هنری هم در فروش کم بی تاثیر نبودند. البته سینمادارها حق دارند، چون فیلم کمدی مخاطب بیشتری دارد.
ولی خیلی از تهیه کننده و کارگردانها به اکران آینه بغل معترض بودند و میگفتند فیلم خارج از نوبت اکران شده.
فیلم آینه بغل در پنج یا شش هفته اول ۱۸۰ سالن داشت. بدون هیچ پارتی بازی و مافیا. فیلم میفروخت و سینماداران خودشان میخواستند آینه بغل روی پرده باشد. خیلی از شهرستانها فقط یک سینما دارند و آن سینمادار ترجیحش این است که فیلم بفروش اکران کند.
فکر میکنید بتوانید فیلم اجتماعی بسازید که همپای آینه بغل بفروشد؟
الان اگر قرار باشد فیلم اجتماعی بسازم مطمئنا فیلمی میسازم که فروش بالایی داشته باشد. دیگر تقریبا فاکتورهایی که برای فروش فیلم اجتماعی لازم است دستم آمده. مثلا ابد و یک روز هم بار اجتماعی و هم جنبههای سرگرمی را که مخاطب عام میخواهد دارد. به همین دلیل موفق است و فروش بالایی دارد.
از این که انگ کارگردان تجاری ساز بهتان بخورد، ناراحت نمیشوید؟
من بعد از سالوادور، کارگر ساده را ساختم. بعد زا آینه بغل هم حتما فیلم هنری و اجتماعی میسازم. در این بین سریال ملودرام «عاشقانه» را ساختم که اصلا کمدی نبود. من در همه ژانرها تجربه کسب کردم. همین حالا هم مشغول ساخت سریالی هستم که به شدت رئالیستی است. پس انگ کمدی ساز نمیتواند به من بخورد شاید یکی دو فیلم کمدی دیگر بسازم برای اینکه آینده خودم را به لحاظ مالی تامین کنم، اما نه هر فیلم و به هر قیمتی.
نه با هر فیلم و به هر قیمتی، یعنی چی؟
یعنی من هم از سالوادور دفاع میکنم و هم از آینه بغل. آینه بغل یک فیلم صد در صد اجتماعی است. فیلمی که تقابل قشر فرادست و فرودست را در قالب طنز به تصویر میکشد. هدف من ساختن فیلم کمدی پر از رقص و آواز بدون هیچ گونه هدف و پیام خاصی نیست.
• در بخشی از گفت و گو نظر هادی درباره بازی همسرش، یکتا ناصر را جویا شدیم. این هم از جوابی که شنیدیم: «یکتا ذاتی بازیگری میکند و این خیلی مهم است. شاید تا حالا موقعیت برایش مهیا نشده که بتواند در فیلم اصغر فرهادی بازی کند، اما در فیلمهای خود من توانایی هایش را نشان داده.»
فیلم بعدی هادی چیست و پیشنهادها را بر چه اساسی میپذیرد؟
ولی خیلی از تهیه کننده و کارگردانها به اکران آینه بغل معترض بودند و میگفتند فیلم خارج از نوبت اکران شده.
فیلم آینه بغل در پنج یا شش هفته اول ۱۸۰ سالن داشت. بدون هیچ پارتی بازی و مافیا. فیلم میفروخت و سینماداران خودشان میخواستند آینه بغل روی پرده باشد. خیلی از شهرستانها فقط یک سینما دارند و آن سینمادار ترجیحش این است که فیلم بفروش اکران کند.
فکر میکنید بتوانید فیلم اجتماعی بسازید که همپای آینه بغل بفروشد؟
الان اگر قرار باشد فیلم اجتماعی بسازم مطمئنا فیلمی میسازم که فروش بالایی داشته باشد. دیگر تقریبا فاکتورهایی که برای فروش فیلم اجتماعی لازم است دستم آمده. مثلا ابد و یک روز هم بار اجتماعی و هم جنبههای سرگرمی را که مخاطب عام میخواهد دارد. به همین دلیل موفق است و فروش بالایی دارد.
از این که انگ کارگردان تجاری ساز بهتان بخورد، ناراحت نمیشوید؟
من بعد از سالوادور، کارگر ساده را ساختم. بعد زا آینه بغل هم حتما فیلم هنری و اجتماعی میسازم. در این بین سریال ملودرام «عاشقانه» را ساختم که اصلا کمدی نبود. من در همه ژانرها تجربه کسب کردم. همین حالا هم مشغول ساخت سریالی هستم که به شدت رئالیستی است. پس انگ کمدی ساز نمیتواند به من بخورد شاید یکی دو فیلم کمدی دیگر بسازم برای اینکه آینده خودم را به لحاظ مالی تامین کنم، اما نه هر فیلم و به هر قیمتی.
نه با هر فیلم و به هر قیمتی، یعنی چی؟
یعنی من هم از سالوادور دفاع میکنم و هم از آینه بغل. آینه بغل یک فیلم صد در صد اجتماعی است. فیلمی که تقابل قشر فرادست و فرودست را در قالب طنز به تصویر میکشد. هدف من ساختن فیلم کمدی پر از رقص و آواز بدون هیچ گونه هدف و پیام خاصی نیست.
• در بخشی از گفت و گو نظر هادی درباره بازی همسرش، یکتا ناصر را جویا شدیم. این هم از جوابی که شنیدیم: «یکتا ذاتی بازیگری میکند و این خیلی مهم است. شاید تا حالا موقعیت برایش مهیا نشده که بتواند در فیلم اصغر فرهادی بازی کند، اما در فیلمهای خود من توانایی هایش را نشان داده.»
فیلم بعدی هادی چیست و پیشنهادها را بر چه اساسی میپذیرد؟
منوچهر هادی نه تنها در این مصاحبه تاکید میکند نمیخواهد در ژانر کمدی بماند که پیشتر در عمل نشان داده بعد از یک فیلم کمدی سراغ کاری جدی میرود. با این حال قرار است از این قانون عدول کند. گفته هایش در مسیر آینده فیلمسازی را بخوانید:
استثنائا احتمال دارد کار بعدی ام کمدی باشد، چون ۵۰ درصد کار را خودم میخواهم سرمایه گذاری کنم. اما تهیه کننده فیلمم باید نفر اول ایران در تهیه کنندگی باشد که مذاکرات هم تا حدودی انجام شده. در اصل من و بهترین تهیه کننده ایران با هم باید فیلم بعدی مان را بسازیم، ولی چون هم میخواهم فیلم خوب بسازم که در کلاس کار «آینه بغل» و حتی بهتر باشد و هم این که تا آخر عمرم دغدغه مالی نداشته باشم میخواهم ۵۰ درصد کار را خودم سرمایه گذاری کنم.
استثنائا احتمال دارد کار بعدی ام کمدی باشد، چون ۵۰ درصد کار را خودم میخواهم سرمایه گذاری کنم. اما تهیه کننده فیلمم باید نفر اول ایران در تهیه کنندگی باشد که مذاکرات هم تا حدودی انجام شده. در اصل من و بهترین تهیه کننده ایران با هم باید فیلم بعدی مان را بسازیم، ولی چون هم میخواهم فیلم خوب بسازم که در کلاس کار «آینه بغل» و حتی بهتر باشد و هم این که تا آخر عمرم دغدغه مالی نداشته باشم میخواهم ۵۰ درصد کار را خودم سرمایه گذاری کنم.
اساسا من معتقدم بخش عمدهای از هنر باید در ذات فیلمساز و هنرمند باشد. همه اینها اکتسابی و آموختنی نیست. هم اکنون روزی نیست که برای من طرح و فیلمنامه کمدی فرستاده نشود و به نسبت کارگردانهای دیگر پولهای نجومی به من پیشنهاد میشود، اما من خودم را به پول نمیفروشم. اگر دو کار کمدی بسازم، ولی یکی از آنها نفروشد من باختم. به همین دلیل اگر فیلم بعدی من کمدی باشد باید در حدی باشد که از آینه بغل بیشتر بفروشد.
بعد از فروش خیره کننده آینه بغل بالای ۵۰ پیشنهاد داشتم که ۱۰، ۱۵ نفرشان از دوستان صمیمی ام بودند، اما انتخاب درست برایم در اولویت است؛ چیزی که در فیلم بعدی ام مشخص است این است که فیلمنامه نویس آن حتما بابک کایدان است و حتما همسرم یکتا ناصر یکی از نقشهای اصلی را بازی میکند.
صفرهای چشم نواز
سال ۹۳ سینمای ایران صاحب یک عنوان جدید شد: باشگاه ۱۰ میلیاردی. در این سال فیلم «شهر موشها ۲» به کارگردانی مرضیه برومند ۱۱ میلیارد و ۳۴۰ میلیون تومان فروش کرد تا این گونه برای نخستین بار نه صفر برابر یک فیلم خودنمایی کند. یک سال بعد فیلم «محمد رسول الله (ص)» ساخته مجید مجیدی ۱۴ میلیارد را رد کرد و بالاخره در سال ۹۵ رسما باشگاه افتتاح شد. در این سال، شش فیلم بیش از ۱۰ میلیارد تومان فروش داشتند و حالا اگر فیلمی به عدد مذکور نمیرسید، شکست خورده محسوب میشد. در سالی که پشت سر گذاشتیم هم شاهد فیلمهای ۱۰ میلیاردی بودیم.
با این تفاوت که همگی کمدی هستند. دورنمای فیلمها نشان میدهد، در سال ۹۷ نیز چند فیلم به فروشی این چنین دست یابند. شاید بگویید ۱۰ میلیارد کف استاندارد فروش یک فیلم باشد؛ حرفتان کاملا درست است چرا که به موازات تورم هزینه ساخت فیلم چند برابر شده و اگر کمتر از رقم یادشده بفروشد، زیان ده به حساب میآید.
بعد از فروش خیره کننده آینه بغل بالای ۵۰ پیشنهاد داشتم که ۱۰، ۱۵ نفرشان از دوستان صمیمی ام بودند، اما انتخاب درست برایم در اولویت است؛ چیزی که در فیلم بعدی ام مشخص است این است که فیلمنامه نویس آن حتما بابک کایدان است و حتما همسرم یکتا ناصر یکی از نقشهای اصلی را بازی میکند.
صفرهای چشم نواز
سال ۹۳ سینمای ایران صاحب یک عنوان جدید شد: باشگاه ۱۰ میلیاردی. در این سال فیلم «شهر موشها ۲» به کارگردانی مرضیه برومند ۱۱ میلیارد و ۳۴۰ میلیون تومان فروش کرد تا این گونه برای نخستین بار نه صفر برابر یک فیلم خودنمایی کند. یک سال بعد فیلم «محمد رسول الله (ص)» ساخته مجید مجیدی ۱۴ میلیارد را رد کرد و بالاخره در سال ۹۵ رسما باشگاه افتتاح شد. در این سال، شش فیلم بیش از ۱۰ میلیارد تومان فروش داشتند و حالا اگر فیلمی به عدد مذکور نمیرسید، شکست خورده محسوب میشد. در سالی که پشت سر گذاشتیم هم شاهد فیلمهای ۱۰ میلیاردی بودیم.
با این تفاوت که همگی کمدی هستند. دورنمای فیلمها نشان میدهد، در سال ۹۷ نیز چند فیلم به فروشی این چنین دست یابند. شاید بگویید ۱۰ میلیارد کف استاندارد فروش یک فیلم باشد؛ حرفتان کاملا درست است چرا که به موازات تورم هزینه ساخت فیلم چند برابر شده و اگر کمتر از رقم یادشده بفروشد، زیان ده به حساب میآید.
از آن طرف قیمت بلیت سینماها هم افزایش داشته، به طوری که در سال ۹۶ قیمتها دو برابر سال ۹۳ بود؛ یعنی ۱۲ هزار تومان برای سینماهای درجه یک. با این حال اگر فروش فیلمها را با بلیت سال ۹۶ محاسبه کنیم، معدودی وارد باشگاه ۱۰ میلیاردی میشوند. این را گفتیم تا بدانیم فروش سینما در دو سال اخیر رشد چشمگیری داشته است.
منبع: هفته نامه همشهری جوان
۰