۱۵ دانستنی جذاب در مورد استن لی خالق مارول
ظاهر مری جین هم هنوز فاش نشده بود. یعنی مرگ جین شماره ۲۵ مرد عنکبوتی شگفت انگیز برای اولین بار خلق شد، ولی دیتکو صورتش رو به خوانندهها نشون نداد. ولی به استن توضیح داده بود که قرار است خیلی خوشگل باشد. اما استن یادش رفته بود؛ بنابراین به جان رومیتا گفت: باید مری جین رو زشت بکشد! جان رومیتا هم که تخصصش در طراحی صورتهای زیباست، باهاش حرف زد و متقاعدش کرد مری جین باید خوشگل باشد!
کد خبر :
۶۴۴۶۵
بازدید :
۸۲۷۶
«استن لی» (Stan Lee) مشهور در سن ۹۵ سالگی درگذشت. مردی که بزرگترین اسطوره و نماد کمیک بوکهای ابرقهرمانی در جهان شناخته میشد. نام واقعی او «استنلی مارتین لیبره (Stanley Martin Lieber) بود، ولی برای خودش اسم مستعار Stan Lee را انتخاب کرده بود. او به همراه برخی از بهترین طراحان تاریخ تونست در دهه ۶۰ میلادی بسیاری از قهرمانان مارول را همچون مرد عنکبوتی، مرد آهنی، چهار شگفت انگیز دکتر استرنج، مردان ایکس: گروه آنجرز، هالک. در دوبل و ... خلق کند. اما گفته میشود بزرگترین دستاورد او برای دنیا کمیک این بود که برای اولین بار در تاریخ کاری کرد که شخصیتهای کمیک بوکی از حالت تک بعدی خارج شوند.
تا قبل از استن لی ، قهرمانان دنیای کمیک از حالتی تک بعدی رنج میبردند و انگار همگی یک شخصیت پردازی یکسان داشتند. اما استن لی با فاصله گرفتن از کلیشههای دنیای کمیک بوک، به آنها عمق و پیچیدگیهای شخصیتی داد و باعث شد تا خوانندگان دنیای کمیک باهاشون همذات پنداری کنند و بتونند خودشان را جای آنها بگذارند.
این مقاله اطلاعات جالبی درباره استن لی به شما میدهد.
این مقاله اطلاعات جالبی درباره استن لی به شما میدهد.
بیشتر بخوانید: استن لی بنیانگذار مارول درگذشت
استن لی در فیلمهای غیر از مارول هم حضور داشته!
همه میدانند که در همه فیلمهای مارول حضور افتخاری (cameo) داشت. دلیلش این است که قراردادی بسته بود که طبق آن هر استودیویی که از روی شخصیتهای مارول فیلم بسازد باید استن هم در آن باشد! ولی آیا میدانستید که استن لی در فیلمهای غیر مارولی هم بوده است؟ به طور مثال او در فیلم Mallrats که کوین اسمیت سال ۱۹۹۵ ساخت، حضور دارد. ضمنا سال ۲۰۰۴ در فیلم The Princess Diaries هم نقش کوتاهی داشت.
در این فیلم نقش یک مقام دولتی خارجی بلند پایه رو بازی میکند که حتی با «جولی اندروز» نیز هم صحبت میشود! میگویند این عجیبترین cameo استن لی هست. البته دلیلش هم این بوده که کارگردان این فیلم یعنی Garry Marshall از دوستان استن لی هاست.
۲- استن لی اجازه نداد مارول از اسم Excelsior استفاده کند
یکی از اصطلاحات مورد علاقه استن لی، Excelsior بود که در واقع شعار ایالت نیویورک هم هست و یک کلمه لاتین است که معنیش میشود "همیشه رو به بالا حرکت کن". استن لی خیلی از این کلمه در نوشتههای خودش برای مارول استفاده میکرد، چون بهش خیلی اعتقاد داشت.
۲- استن لی اجازه نداد مارول از اسم Excelsior استفاده کند
یکی از اصطلاحات مورد علاقه استن لی، Excelsior بود که در واقع شعار ایالت نیویورک هم هست و یک کلمه لاتین است که معنیش میشود "همیشه رو به بالا حرکت کن". استن لی خیلی از این کلمه در نوشتههای خودش برای مارول استفاده میکرد، چون بهش خیلی اعتقاد داشت.
اما زمانی که چند سال پیش کمپانی خودش یعنی Pow! Entertainment را تاسیس کرد، این کلمه را در انحصار خودش درآورد. حتی نام بیوگرافی استن هم Excelsior است. تا اینکه در یکی از کمیکهای مارول به نام Runaways گروهی از نوجوانان ابرقهرمان معرفی شدند که Excelsior نام داشتند. استن لی با این قضیه مشکل نداشت، ولی بعدش که مارول تصمیم گرفت کمیک اختصاصی آنا رو چاپ کند مجبور شد اسمشون رو به Loners تغییر بدهد، چون استن لی تهدید کرد از مارول شکایت میکند.
۳- استن و شوخی عجیب!
Marvel Fumetti Book دهه ۸۰ چاپ میشد و در آن به صورت عکس مطالبی درباره وضعیت و حال و هوای داخلی مارول چاپ میشد. در این مجله میدیدم که چطور نویسندگان و طراحان و کارکنان مارول با هم شوخی میکنند یا سر به سر هم میگذارند. استن لی یک روز به ناشر این مجله گفت که میخواد به صورت کاملا برهنه عکس بندازد!
۴- استن لی استفاده رنگ سبز را روی کاورهای مارول ممنوع کرده بود!
در دهه ۷۰ میلادی، «جیم شوتر» سردبیر ارشد مارول شد. او روی خیلی چیزها نظارت میکرد. آن موقع George Roussos مسئول رنگ آمیزی کاورهای مارول بود. گفته میشود آنا یک بار شدیدا باهم جر و بحث کردند، چون شوتر برای کاور شماره ۶۸ کمیک Master of Kung Fu اصرار داشت از رنگ سبز استفاده بشود، ولی George Roussos میگفت که استن لی استفاده از رنگ سبز رو روی کاور ممنوع کرده!
۳- استن و شوخی عجیب!
Marvel Fumetti Book دهه ۸۰ چاپ میشد و در آن به صورت عکس مطالبی درباره وضعیت و حال و هوای داخلی مارول چاپ میشد. در این مجله میدیدم که چطور نویسندگان و طراحان و کارکنان مارول با هم شوخی میکنند یا سر به سر هم میگذارند. استن لی یک روز به ناشر این مجله گفت که میخواد به صورت کاملا برهنه عکس بندازد!
۴- استن لی استفاده رنگ سبز را روی کاورهای مارول ممنوع کرده بود!
در دهه ۷۰ میلادی، «جیم شوتر» سردبیر ارشد مارول شد. او روی خیلی چیزها نظارت میکرد. آن موقع George Roussos مسئول رنگ آمیزی کاورهای مارول بود. گفته میشود آنا یک بار شدیدا باهم جر و بحث کردند، چون شوتر برای کاور شماره ۶۸ کمیک Master of Kung Fu اصرار داشت از رنگ سبز استفاده بشود، ولی George Roussos میگفت که استن لی استفاده از رنگ سبز رو روی کاور ممنوع کرده!
بعد از آن شوتر میخواهد که کاور کمیک مذکور به دو صورت جداگانه چاپ بشود، یکی با پس زمینه سبز و دیگری با پس زمینه زرد. بعد میبرد پیش استن لی و میگوید کدوم بهتر است؟ استن هم میگوید آن که سبزه! این نشان میدهد که استن چیزهایی میگفته و بعد خودش فراموش میکرده!
۵- استن به طور اتفاقی به آیرون من دماغ داد!
استن لی در طراحی تخصصی خاصی نداشت، ولی خیلی وقتها از طراحیها ایراد میگرفت و به قول معروف بهشان گیر میداد. البته خیلی وقتها هم طراحها اصلا به حرفش توجه نمیکردند و کار خودشان را میکردند. خیلی وقتها هم طراحها حرفش رو اشتباهی متوجه میشدند.
۵- استن به طور اتفاقی به آیرون من دماغ داد!
استن لی در طراحی تخصصی خاصی نداشت، ولی خیلی وقتها از طراحیها ایراد میگرفت و به قول معروف بهشان گیر میداد. البته خیلی وقتها هم طراحها اصلا به حرفش توجه نمیکردند و کار خودشان را میکردند. خیلی وقتها هم طراحها حرفش رو اشتباهی متوجه میشدند.
میگویند یه بار داشته از بغل طراح ایرون من رد میشده که بهش میگوید "نباید الان به دماغ رو ماسکش باشه؟ ".در واقع منظورش این بوده که چرا ماسکش اینقدره کوچیک است که برای دماغش جا نیست. ولی طراح فکر میکرده میگوید چرا روی ماسکش جای دماغ نیست؛ بنابراین از آن به بعد ماسک آیرون من در عالم کمیک دماغدار شد!
۶- استن لی استفاده از علامت تعجب را در کمیک ممنوع کرد!
اوایل دهه ۷۰ میلادی، استن لی معروفتر و شناخته شدهتر شد. او مدام به جاهای مختلف مثل جشنوارههای دنیای کمیک و کنفرانسها میرفت و سخنرانی میکرد. همون موقع هم آلن رنه بهش پیشنهاد نوشتن فیلمنامه داده بود؛ بنابراین ییک جورایی مغرور شده بود. این موقع بود که یه سری تصمیمات عجیب گرفت.
۶- استن لی استفاده از علامت تعجب را در کمیک ممنوع کرد!
اوایل دهه ۷۰ میلادی، استن لی معروفتر و شناخته شدهتر شد. او مدام به جاهای مختلف مثل جشنوارههای دنیای کمیک و کنفرانسها میرفت و سخنرانی میکرد. همون موقع هم آلن رنه بهش پیشنهاد نوشتن فیلمنامه داده بود؛ بنابراین ییک جورایی مغرور شده بود. این موقع بود که یه سری تصمیمات عجیب گرفت.
مثلا به نویسندههای مارول گفت: دیگه آخر هر جمله از علامت تعجب (!) استفاده نکنند، چون کار بچهگانهای هستش! البته نویسندهها بهش توجه نکردند. ولی خودش آن موقع هنوز داشت دو کمیک مینوشت: مرد عنکبوتی شگفت انگیز و چهار شگفت انگیز؛ بنابراین دستور داد که ادیتور تمام علامت تعجبها را از آن دو کمیک حذف کند.
بیچاره ادیتور هم گیج شد و بنابراین برای سه ماه اشتباهات عجیبی از نظر نشانه گذاری (punctuation) در این دو کمیک به چشم میخورد. چون ادیتور وقتی علامت تعجب را حذف میکرد، یادش میرفت که باید آخر جملات داخل حباب نقطه بذارد! ولی در هر حال بعدش استن لی بی خیال قضیه شد!
۷- استن لی برای «آلن رنه» فیلمنامه نوشت!
آلن رنه (Alan Resnais) کارگردان و فیلمنامه نویس مشهور فرانسوی بود که سال ۲۰۱۴ درگذشت. او سال ۱۹۵۵ یک فیلم مستند درباره اردوگاههای کار اجباری در زمان آلمان نازی ساخت به نام Nuit et Brouillard (شب و مه) که بسیار مورد تحسین واقع شد.
۷- استن لی برای «آلن رنه» فیلمنامه نوشت!
آلن رنه (Alan Resnais) کارگردان و فیلمنامه نویس مشهور فرانسوی بود که سال ۲۰۱۴ درگذشت. او سال ۱۹۵۵ یک فیلم مستند درباره اردوگاههای کار اجباری در زمان آلمان نازی ساخت به نام Nuit et Brouillard (شب و مه) که بسیار مورد تحسین واقع شد.
بعد از آن سعی کرد فیلمهای سینمایی بسازد و با Hiroshima mon amour به عنوان یکی از برترین فیلمسازهای موج نو سینمایی فرانسه شناخته شد.
سال ۱۹۶۱ و با فیلم L. ' Année derniere a. Marienbad (آخرین سال در مرین باند) هم خوش درخشید. جالبه که بدونید آلن رنه علیرغم موضوعات جدی فیلمهای خودش، عاشق کمیک بوک بود و حتی زمانی قصد داشت کتاب "جزیره سیاه" تن تن را به صورت فیلم دربیاورد. رنه وقتی در اوایل دهه ۷۰ میلادی به نیویورک سفر کرد با استن لی ملاقاتی داشت و به او گفت که از طریق خواندن کمیکهای مارول بوده که زبان انگلیسی یاد گرفته است. سپس تصمیم گرفتند با هم همکاری کنند و روی دو فیلمی کار کردند که هرگز ساخته نشدند. اولی "زندانی ها" (inmates) داشت که استن ایده اولیه اش رو نوشت. دومی هم "هیوا ساز" (The Monster Maker) بود که استن براش یک فیلمنامه کامل نوشت. میگویند وقتی استن شنید که پروژه کنسل شده آنقدر ناراحت شد که تصمیم گرفت دیگه هیچ وقت در آینده برای فیلمی فیلمنامه ننویسد.
۸- استن لی فقط خودش اجازه داشت سیلور سرفر رو بنویسد
«سیلور سرفر» شخصیتی بود که به اصرار «جک کربی» در شماره ۴۸ کمیک چهار شگفت انگیز خلق شد، چون کربی به نظرش رسید «گالاکتوس» بهتره که یک دستیار داشته باشد. بعد از آن بود که استن علاقه خاصی به این شخصیت پیدا کرد، چون به نظرش میتوانست از دید سیلور سرفر به مشکلات بشر و وضعیت انسانهای روی زمین بپردازد و داستانهای فلسفی بنویسد؛ بنابراین وقتی قرار شد که کمیک اختصاصی سیلور سرفر چاپ بشود، استن گفت: هیشکی به جز خودش حق ندارد آن رو بنویسد!
۸- استن لی فقط خودش اجازه داشت سیلور سرفر رو بنویسد
«سیلور سرفر» شخصیتی بود که به اصرار «جک کربی» در شماره ۴۸ کمیک چهار شگفت انگیز خلق شد، چون کربی به نظرش رسید «گالاکتوس» بهتره که یک دستیار داشته باشد. بعد از آن بود که استن علاقه خاصی به این شخصیت پیدا کرد، چون به نظرش میتوانست از دید سیلور سرفر به مشکلات بشر و وضعیت انسانهای روی زمین بپردازد و داستانهای فلسفی بنویسد؛ بنابراین وقتی قرار شد که کمیک اختصاصی سیلور سرفر چاپ بشود، استن گفت: هیشکی به جز خودش حق ندارد آن رو بنویسد!
میگویند کربی خیلی از این مساله ناراحت شده، چون ایدهای برای اریجین سیلور سرفر تو ذهنش داشته، ولی استن لی خودش براش اریجین نوشت. میگویند حتی در دهه ۸۰ میلادی هم اگه نویسنده شخصیتهای دیگر مارول میخواستند از سیلور سرفر به عنوان شخصیت مهمان استفاده کنند، باید از استن اجازه میگرفتند! اما رفته رفته است دیگه انگار براش مهم نبود کی کمیک سیلور سرفر رو مینویسه؛ بنابراین سال ۱۹۸۷، استیو انگلهارت نویسنده سری جدید این کاراکتر شد.
9- همسر استن لی بازیگر و صداپیشه انیمیشن بود
همسر استن لی، Joan نام داشت که بازیگر بود. استن لی عاشق همسرش بود و همیشه ازش تعریف میکرد. ضمنا همسرش صداپیشه شخصیت "مادام وب" در سریال "مرد عنکبوتی: مجموعه کارتونی" هم بود!
همسر استن لی، Joan نام داشت که بازیگر بود. استن لی عاشق همسرش بود و همیشه ازش تعریف میکرد. ضمنا همسرش صداپیشه شخصیت "مادام وب" در سریال "مرد عنکبوتی: مجموعه کارتونی" هم بود!
استن لی یک بار در جواب کسی که بهش گفته بود چرا داستان زندگیش رو نمینویسد، به شوخی گفته بود: " آخه کی میاد داستان مردی رو که ۶۰ ساله با یه زن زندگی میکند رو بخواند؟! آنا داستان کسی رو دوست دارند که بارها و بارها زن گرفته بشود! ". به علاوه شاید براتون جذاب باشه که بدانید استن لی هرگز بعد از ازدواج سلمانی نرفت، چون همیشه زنش موهاش رو کوتاه میکرد!
استن درباره مادرش هم گفته که اعتماد به نفس بالایی که دارد رو از مادرش به ارث برده. چون در کودکی هر کاری میکرده ازش تعریف میکرده. مثلا بچه که بوده با صدای بلند کتابهای «مارک تواین»، «آرتور کانن دویل» و «ادگار آلن پو» و .. را میخوانده و مادرش هم مدام میگفته: به به چه صدای قشنگی!
۱۰- استن لی باعث شد تا چیزی به نام "آری" در دنیای کمیک به وجود بیاد
همانطور که گفته شد استن لی آن اوایل خیلی سرش شلوغ بود و نمیرسید به طور دقیق و کامل همه داستانها را بنویسد؛ بنابراین روشی را اختراع کرد که بهش Marvel Method میگویند. یعنی خط کلی داستان به ذهنش میرسید. بعد با طراح جلسه میگذاشت و دوتایی داستان را شکل میدادند. آنوقت طراح میرفت و خودش داستان رو طراحی میکرد و به استن عودت میداد تا فقط به پانلها دیالوگ اضافه کند.
استن درباره مادرش هم گفته که اعتماد به نفس بالایی که دارد رو از مادرش به ارث برده. چون در کودکی هر کاری میکرده ازش تعریف میکرده. مثلا بچه که بوده با صدای بلند کتابهای «مارک تواین»، «آرتور کانن دویل» و «ادگار آلن پو» و .. را میخوانده و مادرش هم مدام میگفته: به به چه صدای قشنگی!
۱۰- استن لی باعث شد تا چیزی به نام "آری" در دنیای کمیک به وجود بیاد
همانطور که گفته شد استن لی آن اوایل خیلی سرش شلوغ بود و نمیرسید به طور دقیق و کامل همه داستانها را بنویسد؛ بنابراین روشی را اختراع کرد که بهش Marvel Method میگویند. یعنی خط کلی داستان به ذهنش میرسید. بعد با طراح جلسه میگذاشت و دوتایی داستان را شکل میدادند. آنوقت طراح میرفت و خودش داستان رو طراحی میکرد و به استن عودت میداد تا فقط به پانلها دیالوگ اضافه کند.
البته پس از مدتی از میزان مشاوره استن لی کاسته شد و کسانی مثل استیو دیتکو یا جک کربی بدون هیچ مشورتی با استن خودشان یه داستانی به ذهنشون میرسید و بعد طراحیش میکردند و فقط برای دیالوگ نویسی مزاحم استن میشدند! البته استن همچنان در برخی عناوین مارول سعی میکرد بیشتر به عنوان نویسنده وقت بگذارد.
مثلا برای کمیکی مثل Iron Man که ابتدا «دان هک» و بعد «جین کولان» طراحش بودن؛ بنابراین استن برای اینکه تو وقتش صرفه جویی کند سعی میکرد داستانهایی خلق کند که بشود تو چند شماره آن را کش داد! بعدش هم میداد دست طراح تا برود و مثلا در ۴ شماره آن را طراحی کند.
این مساله رفته رفته باعث شد مارول در خلق داستانهای چند قسمتی تخصص پیدا کند و در نتیجه چیزی به نام "آرک" (arc) در عالم کمیک به وجود بیاد که الان خیلی مرسوم است. این در حالیه تا قبل از آن دی سی خیلی به ندرت داستانی چاپ میکرد که در یک شماره تموم نشود. ولی بعد از مدتی دی سی هم از همین روش مارول استفاده کرد.
۱۱- استن لی یادش رفته بود که مری جین باید خوشگل باشه!
حافظه داغون استن چند باری روی کیکهای مرد عنکبوتی هم تاثیر گذاشته بود. البته اجازه بدید کمی توضیح بدم. از همون ابتدا استن لی و استیو دیتکو خالقین مرد عنکبوتی اینطور با هم همکاری میکردند: داستان و تمها را با هم مشورت میکردند. بعدش دیتکو میرفت و داستان را طراحی میکرد. آن وقت به استن میداد تا دیالوگ بهش اضافه کند. بعد از مدتی استن لی سرش آنقدر شلوغ شد که وقت نداشت درباره داستان به استیو مشاوره بدهد و بنابراین استیو از شماره ۲۵ مرد عنکبوتی شگفت انگیز، خودش هم داستان را شکل می داد و هم آن را طراحی میکرد.
۱۱- استن لی یادش رفته بود که مری جین باید خوشگل باشه!
حافظه داغون استن چند باری روی کیکهای مرد عنکبوتی هم تاثیر گذاشته بود. البته اجازه بدید کمی توضیح بدم. از همون ابتدا استن لی و استیو دیتکو خالقین مرد عنکبوتی اینطور با هم همکاری میکردند: داستان و تمها را با هم مشورت میکردند. بعدش دیتکو میرفت و داستان را طراحی میکرد. آن وقت به استن میداد تا دیالوگ بهش اضافه کند. بعد از مدتی استن لی سرش آنقدر شلوغ شد که وقت نداشت درباره داستان به استیو مشاوره بدهد و بنابراین استیو از شماره ۲۵ مرد عنکبوتی شگفت انگیز، خودش هم داستان را شکل می داد و هم آن را طراحی میکرد.
بعدش یه سری توضیحات پایین هر صفحه مینوشت و میداد دست استن تا بهشون دیالوگ اضافه کند. اما سال آخری که استیو دیتکو روک کمیک مرد عنکبوتی کار کرد. رابطه اش با استن سر هویت مخفی گرین گابلین شکر آب شده بود استن میگفت باید کسی زیر ماسک گرین گابلین باشد که پیتر آن رو قبلا دیده و به پیتر ربط دارد. مثل تورمن آزبورن. اما دیتکو اصرار داشت که زیر ماسک باید کسی باشئ که خواننده هیچ سابقه ذهنی ازش ندارند؛ بنابراین آنا با هم قهر بودن و استیو دیگه حتی آن توضیحات رو پایین صفحات نمینوشت.
در هر حال ... وقتی دیتکو از مارول رفت، جان رودیتا جایش را گرفت. ظاهر مری جین هم هنوز فاش نشده بود. یعنی مرگ جین شماره ۲۵ مرد عنکبوتی شگفت انگیز برای اولین بار خلق شد، ولی دیتکو صورتش رو به خوانندهها نشون نداد. ولی به استن توضیح داده بود که قرار است خیلی خوشگل باشد. اما استن یادش رفته بود؛ بنابراین به جان رومیتا گفت: باید مری جین رو زشت بکشد! جان رومیتا هم که تخصصش در طراحی صورتهای زیباست، باهاش حرف زد و متقاعدش کرد مری جین باید خوشگل باشد!
۱۲- استن لی گاهی اوقات اسم شخصیتهای مارول را یادش میرفت!
در اوایل دهه ۶۰ میلادی و زمانی که اطلس به مارول تغییر نام داده بود و مارول هم با قهرمانهای جدیدش کولاک کرده بود، استن لی تقریبا تمام کمیکهای مارول را مینوشت (برادرش «لرد» هم البته بهش کمک میکرد). بنابراین، چون خیلی سرش شلوغ بود گاهی اوقات جزئیات مربوط به شخصیتها را یادش میرفت. ضمن اینکه استن همیشه اعتراف کرده که حافظه خیلی داغونی دارد! میگویند به خاطر همین است که سعی میکرده تا از "جناس" (aliteration) استفاده کند (جناس یک صنعت ادبی است که در آن حرف اول اسامی یکسان است به همین خاطره که مثلا اسم اسپایدرمن Peter Parker یا اسم در دوبل Matt Murdock است و اسم دکتر استرنج Stephen Strange است و ... یعنی نام و نام خانوادگی شون با یک حرف یکسان شروع میشود.)
۱۲- استن لی گاهی اوقات اسم شخصیتهای مارول را یادش میرفت!
در اوایل دهه ۶۰ میلادی و زمانی که اطلس به مارول تغییر نام داده بود و مارول هم با قهرمانهای جدیدش کولاک کرده بود، استن لی تقریبا تمام کمیکهای مارول را مینوشت (برادرش «لرد» هم البته بهش کمک میکرد). بنابراین، چون خیلی سرش شلوغ بود گاهی اوقات جزئیات مربوط به شخصیتها را یادش میرفت. ضمن اینکه استن همیشه اعتراف کرده که حافظه خیلی داغونی دارد! میگویند به خاطر همین است که سعی میکرده تا از "جناس" (aliteration) استفاده کند (جناس یک صنعت ادبی است که در آن حرف اول اسامی یکسان است به همین خاطره که مثلا اسم اسپایدرمن Peter Parker یا اسم در دوبل Matt Murdock است و اسم دکتر استرنج Stephen Strange است و ... یعنی نام و نام خانوادگی شون با یک حرف یکسان شروع میشود.)
این ترفند به او کمک میکرده تا اسامی را بهتر به خاطر بسپرد. اما استن لی چند بار آن اوایل سوتی داد و اسم پیتر پارکر به اشتباه Pater Palmer و اسم بروس بنر را هم Bob Banner نوشت.
۱۳- استن لی در دهه ۵۰ میلادی تا مرز ترک دنیای کمیک رفت
در اوایل دهه ۵۰ میلادی انتشارات "اطلس" (که بعدا به نام مارول تغییر نام داد)، کمیک هایش را خودش توزیع میکرد. اما در سال ۱۹۵۶ «مارتین گودمن» (که صاحب اطلس بود) تصمیم گرفت که دیگه این کار را نکند. آن سال در ضمن فروش کمیک بوک بسیار افت کرد، چون سانسورهای شدیدی روی محتوای کمیک بوکها اعمال میباشد که بهش Comics Code میگفتند. بنابر این شرکتهای کمیک خودشان هم نمیدونستند که چه چاپ کتند که تابید بشود!
۱۳- استن لی در دهه ۵۰ میلادی تا مرز ترک دنیای کمیک رفت
در اوایل دهه ۵۰ میلادی انتشارات "اطلس" (که بعدا به نام مارول تغییر نام داد)، کمیک هایش را خودش توزیع میکرد. اما در سال ۱۹۵۶ «مارتین گودمن» (که صاحب اطلس بود) تصمیم گرفت که دیگه این کار را نکند. آن سال در ضمن فروش کمیک بوک بسیار افت کرد، چون سانسورهای شدیدی روی محتوای کمیک بوکها اعمال میباشد که بهش Comics Code میگفتند. بنابر این شرکتهای کمیک خودشان هم نمیدونستند که چه چاپ کتند که تابید بشود!
در هر حال اطلس مسئولیت توزیع کمیکهای خودش را به American News Company سپرد. ولی اندکی بعد دولت فدرال آمریکا از این شرکت به خاطر اینکه دکههای روزنامه فروشی زیادی دارد شکایت کرد، چون به نظرش همه چیز را در انحصار خودش در آورده بود.
بنابر این اطلس دیگه توزیع کنندهای برای کمکهای خودش نداشت. اوضاع مالی اطلس به شدت به هم ریخته بود و مارتین گودمن چارهای نداشت جز اینکه خیلیها را اخراج کند. استن لی هم یکی از آن افرادی بود که نزدیک بود نه تنها از اطلس بلکه از کل دنیای کمیک بره. ولی خوشبختانه مارتین گودمن با دی سی کامیکس قراداد بست تا از طریق شرکت توزیع کننده اش به نام Independent News Distributors بتواند کمیک هاش رو توزیع کند (البته دی سی با زرنگی تمام به مارول گفته بود در ماه فقط میتونه ۸ کمیک اش رو توزیع کند!).
در نتیجه استن لی در اطلس باقی ماند و تبدیل شد به ناظر نویسندگان و طراحان. ضمن اینکه به تدریج از سال ۱۹۵۸ به بعد با بازگشت جک کرسی به اطلس و آمدن طراحان تازه نفس و نابغهای مثل استیو دیتو، این شرکت تونست خودش را جمع و جور کند و برای انقلاب بزرگ مارول در ابتدای دهه ۶۰ میلادی زمینه چینی کند.
۱۴- استن لی در جنگ جهانی شرکت کرده بود
استن له در جنگ جهانی شرکت کرده اس. استن لی سال ۱۹۴۲ به ارتش آمریکا پیوست و در بخش ستاد پیام رسانی خدمت کرد. بنابر این بیشتر با تجهیزات مخابراتی و تلگراف کار داشت.
۱۴- استن لی در جنگ جهانی شرکت کرده بود
استن له در جنگ جهانی شرکت کرده اس. استن لی سال ۱۹۴۲ به ارتش آمریکا پیوست و در بخش ستاد پیام رسانی خدمت کرد. بنابر این بیشتر با تجهیزات مخابراتی و تلگراف کار داشت.
سپس به بخش آموزش فیلم منتقل شد و روی کتابچههای آموزشی و یا دفترهای کاریکاتور کار کرد. میگویند به او عنوان "نمایشنامه نویس" را در ارتش داده بودند. آن موقع فردی به نام «وینسنت فاگو» جای استن لی را در انتشارات تایملی گرفت تا استن از جنگ برگرده (تایملی نام قدیمی مارول است بعد به اطلس تغییر نام داد و در دهه ۶۰ میلادی بلاخره اسمش مارول شد).
۱۵- استن لی بود که باعث شد کاپیتان آمریکا سپر خودش رو پرتاب کند!
وقتی کاپیتان آمریکا برای اولین بار توسط «جو سایمون» و جک کربی که در سال ۱۹۴۰ خلق شد، سپرش سه گوش داشت (چون آنا سپرش رو از لباس یک قهرمان دیگه به نام Shield که قبل از کاپیتان آمریکا خلق شد بود، الهام گرفته بودند. این شخصیت را انتشارات ML خلق کرده بود).
۱۵- استن لی بود که باعث شد کاپیتان آمریکا سپر خودش رو پرتاب کند!
وقتی کاپیتان آمریکا برای اولین بار توسط «جو سایمون» و جک کربی که در سال ۱۹۴۰ خلق شد، سپرش سه گوش داشت (چون آنا سپرش رو از لباس یک قهرمان دیگه به نام Shield که قبل از کاپیتان آمریکا خلق شد بود، الهام گرفته بودند. این شخصیت را انتشارات ML خلق کرده بود).
اما در شماره دوم کمیک کاپیتان آمریکا، کربی و سایمون تصمیم گرفتند سپر کاپیتان آمریکا را به شکل گرد و دایره در بیاورند. از آن موقع تا الان هم این سپر این شکلی بوده. اما جالبه که در شمارههای ابتدایی Cap سپرش رو به سمت حریفان پرت نمیکرد و ازش فقط به عنوان محافظ استفاده میکرد. اما در شماره ۳ کمیک Captain America Comics، استن لی که آن موقع فقط ۱۹ سالش بود.
در داستان متنی به نام 'The Traitors | Revenge، نوشت که کاپیتان آمریکا سپرش رو به سمت دیگران پرت میکند؛ و بنابراین از آن موقع به بعد پرت کردن مسیر به یکی از ضربات خاص او تبدیل شد. در ضمن جالب است که بدانید این داستان، اولین داستانی بود که استن لی در دنیای کمیک نوشت.
منبع: spidey.ir
منبع: spidey.ir
مهدی ترابی مهربانی
۰