ماجرای آشنایی احمد نجفی با احمدینژاد
احمد نجفی بازیگر سینما و تلویزیون میگوید که به صورت تصادفی با محمود احمدینژاد آشنا شده و در دوره اول ریاست جمهوری او هیچ سنخیت و نزدیکی با احمدی نژاد نداشته است.
کد خبر :
۱۵۵۹
بازدید :
۵۲۳۲
احمد نجفی بازیگر سینما و تلویزیون میگوید که به صورت تصادفی با محمود احمدینژاد آشنا شده و در دوره اول ریاست جمهوری او هیچ سنخیت و نزدیکی با احمدی نژاد نداشته است.
او که یکی از چهرههای هنری نزدیک به دولت محمود احمدینژاد بود، در گفتوگویی ماجرای آشنایی با رئیس دولتهای نهم و دهم را بازگو کرده است.
نجفی به تماشاگران امروز گفته: «يك روز براي پروژه كارآگاه علوي روبه روي وزارت امور خارجه كار ميكرديم. يعني وزارت امور خارجه ساختمان شهرباني سابق را خريده بود و در آن تعميرات ميكردند و ما هم نماي ساختمان را ميخواستيم. از آقاي متكي خواهش كردم اجازه بدهند در يكي از طبقات و زيرزمين كار كنيم، ايشان هم محبت كرد و خودش هم آمد افتتاح كرد. خوشش هم آمده بود و ول هم نميكرد.»
او که یکی از چهرههای هنری نزدیک به دولت محمود احمدینژاد بود، در گفتوگویی ماجرای آشنایی با رئیس دولتهای نهم و دهم را بازگو کرده است.
نجفی به تماشاگران امروز گفته: «يك روز براي پروژه كارآگاه علوي روبه روي وزارت امور خارجه كار ميكرديم. يعني وزارت امور خارجه ساختمان شهرباني سابق را خريده بود و در آن تعميرات ميكردند و ما هم نماي ساختمان را ميخواستيم. از آقاي متكي خواهش كردم اجازه بدهند در يكي از طبقات و زيرزمين كار كنيم، ايشان هم محبت كرد و خودش هم آمد افتتاح كرد. خوشش هم آمده بود و ول هم نميكرد.»
او ادامه داده: «يك روز آنجا كار ميكرديم يك باره شلوغ شد. آن روز چاوز از عربستان با آقاي احمدينژاد آمده بودند. مراسم كه تمام شد من با لباس صحنه پريدم جلو؛ خود چاوز تعجب كرد از تيپ من، يك عده ريختند آقا نرو، ولي آقاي احمدينژاد گفت راه بدهيد ايشان تشريف بياورند. هنوز چاوز سوار ماشين نشده بود. به ايشان گفتم بچهها اينجا كار ميكنند، بيا يك خسته نباشيد بگو! قبل از آن هم بچهها گفتند نرو فايده ندارد، من گفتم ميگويم. تا گفتم، آقاي احمدينژاد با وجود این كه 24 ساعت بود نخوابيده بود و از عربستان مستقيم آمده بودند، آمد سر صحنه و حرف زد و به بچهها خسته نباشيد گفت.»
تجفی گفته: «خواست برود گفتم اين همه قراردادهاي همكاري ميبندند يك قرارداد رویش، سالي يك سينمايي يا يك سريال، با همين كشورهايي كه ميشناسيم، آمريكا نخواستيم، با بوليوي، ونزوئلا، روسيه و... ببنديد كه ما جهاني شويم. اصلاً به من هم ندهيد. به كارگردانهاي ديگر بدهيد. همانجا با چاوز هم قرار همكاري در ساخت يك سريال را گذاشتيم.»
به گفته نجفی، «احمدی نژاد گفت اينها را بنويس. اينطور نميشود شما يك چيز بگويي من يادم برود. بايد يك شورا تشكيل شود. اصلاً بايد به سينما نگاه تازهاي شود. يك سال و نيم بعد دكتر حسيني به من زنگ زد گفت شما به عنوان يكي از اعضاي شوراي عالي سينما انتخاب شدهاي نظرت چيست؟ گفتم من را ميشناسي و نظرياتم را ميشناسي! اگر واقعاً براي سينماست من ميآيم، همه حرف هايم را ميزنم، ابايي هم ندارم اما اگر براي شو است، من نميآيم، گفت خيلي هم جدي است.»
او در پاسخ به این پرسش که بعد از آن آقاي احمدينژاد را كجا ديديد؟ گفته: «در همان شوراي عالي سينما.»
«نجفی به این پرسش که غير از سينما صحبت ديگري هم با ايشان داشتيد؟ هم اینگونه پاسخ داده: «آن روزي كه بعد از انتخابات گردهمایی داشتند من رفتم آنجا. رسما به ايشان گفتم جلوي اين جمعيت ميگويم خرمشهر نه آب دارد و نه برق، قول بدهيد اينها را انجام دهيد.»
گردهمایی که نجفی از آن یاد کرده، همان گردهمایی است که احمدینژاد در آن از کلمات «خس و خاشاک» برای نام بردن از مخالفانش استفاده کرد. او میگوید: «من آنجا بودم ولي نميدانستم در دلش چه ميگذرد و چه ميخواهد بگويد. اتفاقاً چون وزرا دورش بودند نميخواستم جلو بروم و پشت سرش بودم. يك آقاي نجفي رئيس امنيت ايشان بود كه با من هم هيچ نسبتي ندارد ولي من را ميشناخت، دو سه تا از وزرا را كنار زد و من را گذاشت كنار ايشان. من دوباره آمدم پايين. اين بار آقاي الهام را پس زد گفت شما بيا اينجا. همان موقع از ايشان (احمدینژاد) قول گرفتم كه به خرمشهر رسيدگي كند و با من دست داد. زماني هم كه میخواست آب شهر را افتتاح كند از نهاد به من زنگ زدند، خودم با پول خودم رفتم خرمشهر براي افتتاح.»
۰