عشق مرگبار زن متأهل و معلم خصوصی
مرد جوانی که در پی یک عشق ممنوعه اقدام به قتل کرده بود، ٩ سال بعد از ارتکاب جرم بار دیگر پای میز محاکمه رفت و آزاد شد.
کد خبر :
۲۷۲۲۷
بازدید :
۱۳۰۴۳
مرد جوانی که در پی یک عشق ممنوعه اقدام به قتل کرده بود، ٩ سال بعد از ارتکاب جرم بار دیگر پای میز محاکمه رفت و آزاد شد.
به گزارش شرق، خانواده مردی به نام رامین، مهرماه سال ٨٦ به پلیس گزارش دادند که او گم شده است. آنها به مأموران گفتند رامین طبق معمول هرروز از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است.
همان روز پلیس جسد مردی را در جاده آبعلی پیدا کرد که بسیار شبیه به مشخصات رامین بود. جسد به پزشکیقانونی انتقال یافت و همسر رامین برای شناسایی به پزشکی قانونی دعوت شد.
او هویت جسد را مورد تأیید قرار داد و گفت جسد متعلق به شوهرش است، اما نمیداند چه اتفاقی افتاده. زن به پلیس گفت: من آرایشگرم و بیشتر روز را سر کار هستم. شوهرم طبق معمول برای کار از خانه خارج شد و دیگر برنگشت.
نمیدانم چه کسی این کار را کرده است، ما مشکلی با هم نداشتیم. این گفتهها در حالی بود که پزشکیقانونی علت مرگ را فشار بر عناصر حیاتی گردن عنوان کرد و تیم بررسی صحنه جرم نیز اعلام کردند محل قتل جایی بهجز مکانی بوده که جسد پیدا شده است.
بهاینترتیب ظن مأموران نسبت به همسر مقتول برانگیخته شد. این زن بعد از بازجوییها اعتراف کرد با همدستی مردی به نام فریدون شوهرش را به کام مرگ کشانده است، او گفت: فریدون معلم خصوصی بچههایم بود و به خانه ما رفتوآمد داشت.
اینطوری بود که رابطهای بین ما شکل گرفت و من عاشقش شدم، او نیز من را دوست داشت تا اینکه تصمیم گرفتیم رامین را از سر راه برداریم. من و رامین رابطه خوبی با هم نداشتیم و چندان برایم اهمیت نداشت. روز حادثه کلید خانه را به فریدون دادم، او هم با دوستانش وارد خانه شد و زمانی که شوهرم خوابیده بود، او را خفه کرد و کشت. بعد هم جسد را به خارج از خانه انتقال داد.
با توجه به این گفتهها بود که فریدون و همدستانش بازداشت شدند. مرد جوان به قتل اعتراف کرد و گفت: من از طرف زن جوان اغفال شدم نمیدانم چه شده بود که هرچه میگفت انجام میدادم.
آن روز هم برای اینکه دیگر نمیتوانستم از او دور باشم، تصمیم به اینکار گرفتم و رامین را کشتم. با صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهمان پای میز محاکمه رفتند.
سه ولیدم مقتول درخواست قصاص خود را مطرح کردند و فریدون به قصاص و متهمان دیگر به حبس محکوم شدند. در طول این سالها که فریدون در انتظار اجرای حکم قصاص بود، دو نفر از اولیایدم رضایت خود را اعلام کردند، اما مادر مقتول همچنان بر قصاص اصرار داشت.
تا اینکه فریدون از زندان نامهای خطاب به قضات صادرکننده رأی نوشت و خواستار تعیینتکلیف شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این درخواست برگزار شد. بعد از اینکه نماینده دادستان درخواست متهم را خواند و خواستار صدور رأی قانونی شد، متهم در جایگاه قرار گرفت. او توضیحاتی درباره قتل داد و گفت: من اشتباه بزرگی کردم و قبول دارم کاری که کردم، جبرانناپذیر است و اصلا نمیتوان گذشته را عوض کرد، اما از دادگاه درخواست دارم گفتههایم را قبول کند و بپذیرد که من واقعا توبه کرده و متنبه شدهام.
از روزی که رأی بر قصاص صادر شد، شب و روز ندارم و حالم خوب نیست، خیلی تلاش کردم تا توانستم رضایت فرزندان مقتول را بگیرم، اما مادر مقتول حاضر نیست اعلام رضایت کند و البته به او حق میدهم. رأی قصاص هم صادر شده و دیوانعالی کشور نیز آن را تأیید کرده است، اما ٩ سال است که بلاتکلیف در زندان بهسر میبرم درخواست دارم کمکم کنید. متهم گفت: در این مدت که زندان بودم، در کلاسهای اخلاق شرکت و قرآن را حفظ کردم، سپس به درخواست قضات، متهم سورههایی از قرآن را خواند و قول داد در صورت آزادی، راه صحیح زندگی را در پیش بگیرد.
با پایان جلسه رسیدگی، قاضی قربانزاده و قضات مستشارش رأی بر آزادی متهم با وثیقه صادر کردند.
به گزارش شرق، خانواده مردی به نام رامین، مهرماه سال ٨٦ به پلیس گزارش دادند که او گم شده است. آنها به مأموران گفتند رامین طبق معمول هرروز از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است.
همان روز پلیس جسد مردی را در جاده آبعلی پیدا کرد که بسیار شبیه به مشخصات رامین بود. جسد به پزشکیقانونی انتقال یافت و همسر رامین برای شناسایی به پزشکی قانونی دعوت شد.
او هویت جسد را مورد تأیید قرار داد و گفت جسد متعلق به شوهرش است، اما نمیداند چه اتفاقی افتاده. زن به پلیس گفت: من آرایشگرم و بیشتر روز را سر کار هستم. شوهرم طبق معمول برای کار از خانه خارج شد و دیگر برنگشت.
نمیدانم چه کسی این کار را کرده است، ما مشکلی با هم نداشتیم. این گفتهها در حالی بود که پزشکیقانونی علت مرگ را فشار بر عناصر حیاتی گردن عنوان کرد و تیم بررسی صحنه جرم نیز اعلام کردند محل قتل جایی بهجز مکانی بوده که جسد پیدا شده است.
بهاینترتیب ظن مأموران نسبت به همسر مقتول برانگیخته شد. این زن بعد از بازجوییها اعتراف کرد با همدستی مردی به نام فریدون شوهرش را به کام مرگ کشانده است، او گفت: فریدون معلم خصوصی بچههایم بود و به خانه ما رفتوآمد داشت.
اینطوری بود که رابطهای بین ما شکل گرفت و من عاشقش شدم، او نیز من را دوست داشت تا اینکه تصمیم گرفتیم رامین را از سر راه برداریم. من و رامین رابطه خوبی با هم نداشتیم و چندان برایم اهمیت نداشت. روز حادثه کلید خانه را به فریدون دادم، او هم با دوستانش وارد خانه شد و زمانی که شوهرم خوابیده بود، او را خفه کرد و کشت. بعد هم جسد را به خارج از خانه انتقال داد.
با توجه به این گفتهها بود که فریدون و همدستانش بازداشت شدند. مرد جوان به قتل اعتراف کرد و گفت: من از طرف زن جوان اغفال شدم نمیدانم چه شده بود که هرچه میگفت انجام میدادم.
آن روز هم برای اینکه دیگر نمیتوانستم از او دور باشم، تصمیم به اینکار گرفتم و رامین را کشتم. با صدور کیفرخواست، پرونده برای رسیدگی به شعبه ١٠ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و متهمان پای میز محاکمه رفتند.
سه ولیدم مقتول درخواست قصاص خود را مطرح کردند و فریدون به قصاص و متهمان دیگر به حبس محکوم شدند. در طول این سالها که فریدون در انتظار اجرای حکم قصاص بود، دو نفر از اولیایدم رضایت خود را اعلام کردند، اما مادر مقتول همچنان بر قصاص اصرار داشت.
تا اینکه فریدون از زندان نامهای خطاب به قضات صادرکننده رأی نوشت و خواستار تعیینتکلیف شد. روز گذشته جلسه رسیدگی به این درخواست برگزار شد. بعد از اینکه نماینده دادستان درخواست متهم را خواند و خواستار صدور رأی قانونی شد، متهم در جایگاه قرار گرفت. او توضیحاتی درباره قتل داد و گفت: من اشتباه بزرگی کردم و قبول دارم کاری که کردم، جبرانناپذیر است و اصلا نمیتوان گذشته را عوض کرد، اما از دادگاه درخواست دارم گفتههایم را قبول کند و بپذیرد که من واقعا توبه کرده و متنبه شدهام.
از روزی که رأی بر قصاص صادر شد، شب و روز ندارم و حالم خوب نیست، خیلی تلاش کردم تا توانستم رضایت فرزندان مقتول را بگیرم، اما مادر مقتول حاضر نیست اعلام رضایت کند و البته به او حق میدهم. رأی قصاص هم صادر شده و دیوانعالی کشور نیز آن را تأیید کرده است، اما ٩ سال است که بلاتکلیف در زندان بهسر میبرم درخواست دارم کمکم کنید. متهم گفت: در این مدت که زندان بودم، در کلاسهای اخلاق شرکت و قرآن را حفظ کردم، سپس به درخواست قضات، متهم سورههایی از قرآن را خواند و قول داد در صورت آزادی، راه صحیح زندگی را در پیش بگیرد.
با پایان جلسه رسیدگی، قاضی قربانزاده و قضات مستشارش رأی بر آزادی متهم با وثیقه صادر کردند.
برای ورود به کانال تلگرام فرادید کلیک کنید
۰