تقوای انديشه پرسش است

نوشتن درباره فلسفه كار ساده‌اي نيست، در واقع كار خيلي دشواري است، اما تا جايي كه به فلسفه مربوط مي‌شود، سخت‌ترين كار نيست. سخت‌ترين كار آن است كه يك نوشته ربطي به فلسفه داشته باشد و ساده هم باشد، يعني از نظر عموم قابل فهم باشد. فكر مي‌كنم كارل پوپر است كه جايي گفته سخت‌ترين كار در فلسفه ساده نويسي است كه البته اگر آن را وارونه كنيم مي‌شود، ساده‌ترين كار باز در فلسفه دشوار نويسي و مبهم گويي است. حتي بسياري از فيلسوفان بزرگ هم از پس اين كار يعني نوشتن درباره فلسفه به زبان ساده، بر نمي‌آيند.

کد خبر : ۷۳۳۰
بازدید : ۲۶۸۶
محسن آزموده؛ نوشتن درباره فلسفه كار ساده‌اي نيست، در واقع كار خيلي دشواري است، اما تا جايي كه به فلسفه مربوط مي‌شود، سخت‌ترين كار نيست. سخت‌ترين كار آن است كه يك نوشته ربطي به فلسفه داشته باشد و ساده هم باشد، يعني از نظر عموم قابل فهم باشد. فكر مي‌كنم كارل پوپر است كه جايي گفته سخت‌ترين كار در فلسفه ساده نويسي است كه البته اگر آن را وارونه كنيم مي‌شود، ساده‌ترين كار باز در فلسفه دشوار نويسي و مبهم گويي است. حتي بسياري از فيلسوفان بزرگ هم از پس اين كار يعني نوشتن درباره فلسفه به زبان ساده، بر نمي‌آيند.

بگذريم كه خيلي‌هاي‌شان از اساس مخالف اين كار هستند و كسي را كه در اين وادي خطر كند، به هزار و يك انگ مثل ابتذال و دستمالي كردن مفاهيم والا و سطحي كردن ايده‌هاي عميق و... متهم مي‌كنند. استدلال اين دسته آن است فلسفه مرد كهن مي‌خواهد و كسي كه مي‌خواهد به آن گام بگذارد، بايد پي كوره‌راه‌هاي پيچاپيچ جنگلي و دود چراغ و... را به تن خود بمالد. از قضا همين برج عاج‌نشيني و دور از دسترس كردن فلسفه است كه باعث شده در عرف، فلسفه و فلسفه ورزي به مغلق‌گويي و پيچيده نويسي و حرف‌هاي سخت و دشوار معروف شود و به هر كس كه حرف بي‌ربط مي‌زند بگويند دارد فلسفه مي‌بافد!

با اين همه بوده‌اند فلاسفه يا فلسفه دان‌هايي كه به ساده نويسي خطر كرده‌اند. شناخته شده‌ترين آنها از ميان فيلسوفان كه حالا ديگر به چهره‌اي كلاسيك بدل شده، برتراند راسل است، فيلسوف مشهور انگليسي كه بسياري از ايرانيان فلسفه غرب را با تاريخ فلسفه او آغاز كرده‌اند، به خصوص كه اين كتاب توسط مترجمي كاركشته و نامدار ترجمه شده است: نجف دريابندري. كتاب راسل البته براي دانش‌آموزان دوره‌هاي پاياني متوسطه نوشته شده است، با نثري شيوا و دقيق چنان كه از اديبي قهار مثل لرد راسل انتظار مي‌رود. در ميان فلسفه‌دان‌ها هم بدون ترديد معروف‌ترين چهره برايان مگي است، فيلسوف، سياستمدار، شاعر و نويسنده مشهور بريتانيايي كه در همان كشورهاي غربي نيز به عامه‌فهم كردن فلسفه مشهور است و خوشبختانه سه تا از بهترين كتاب‌هايش توسط بعضي از شناخته شده‌ترين مترجمان ايراني به فارسي ترجمه شده است: مردان انديشه و فلاسفه بزرگ هر دو توسط شناخته شده‌ترين مترجم فلسفي به زبان فارسي يعني عزت‌الله فولادوند و سرگذشت فلسفه توسط مترجم توانمند و استاد زبان و ادبيات فارسي يعني حسن كامشاد.

از همين اشاره به اين اسم‌ها مي‌توان فهميد كه نوشتن از فلسفه به زبان ساده كار هر كسي نيست. همه كساني كه تا اينجا از آنها ياد شد، استاداني بنام و شناخته شده بودند و هر كدام در حوزه خود (فلسفه ورزي، فلسفه داني و ترجمه) در بالاترين سطح بودند. يعني باز مي‌گرديم به همان حرف اول سخن كه فلسفي نويسي به زبان ساده به يك تعبير خرمن كوفتن است. همين جاست كه ممكن است اين پرسش هم مطرح شود كه اساسا چرا بايد فلسفه را به زبان ساده نوشت؟ اصلا چه كاري است؟‌ يك پاسخ دانشجوي فلسفه به اين سوال آن است كه به اين دليل ساده كه همگان با فلسفه درگير هستند و پرسش‌هاي فلسفي مسائلي نيستند كه مختص آدم‌هايي خاص باشند. اصلا اگر به تاريخ فلسفه هم نگاه كنيد، مي‌بينيد كه فلسفه از همان آغاز يعني در كوچه‌هاي آتن با پرسشگري‌هاي بهلول وار سقراط آغاز شد. آدمي مزاحم كه مگس وار گرد شهروندان عاقل و بالغ شهر مي‌چرخيد و بديهي‌ترين مسائل را از آنها مي‌پرسيد: عدالت يعني چه؟ حقيقت چيست؟ دروغ كدام است؟ معيار كار خوب و بد چيست؟ عشق چيست؟ و... در آن روزگار البته هنوز آكادمي افلاطون (شاگرد سقراط) هم بنا نشده بود و سقراط دقيقا در كوچه و خيابان فلسفه ورزي مي‌كرد. فكر هم نمي‌كرد كه آنچه مي‌پرسد مختص آدم‌هاي خاصي است يا بايد به زبان ويژه‌اي طرح شود.

ما هم در اين باكس كوچك همين هدف را داريم، البته با تقديم احترام به ساحت بزرگان فلسفه. مي‌خواهيم در حد يك دانشجوي كوچك فلسفه نشان دهيم كه فلسفه به همين مسائل كوچك و هرروزه زندگي مي‌انديشد. به دغدغه‌ها و اضطراب‌هايي كه هر روزه داريم، به درگيري‌هاي ذهني كه باعث شده مناسبات‌مان با خودمان و ديگران و به‌طور كلي جهان مان مختل شود. اينكه مبناي بي‌عدالتي چيست؟ اينكه چرا نبايد جزمي انديشيد؟ اينكه چرا تاريخ مهم است؟ اينكه آيا معرفت و دانش فضيلت است يا خير؟‌ و... اينها مسائلي به ظاهر بديهي هستند، اما چند هزار سال است كه فيلسوفان به اين سوال‌ها مي‌انديشند و هنوز پاسخي قطعي نيافته‌اند. نه اينكه هيچ پاسخي نباشد، نه. در پي هر پاسخي پرسش‌هايي تازه سر بر مي‌آورند. كار فلسفه همين پرسشگري است، دقيق حرف زدن است و نور انداختن به زواياي تاريك ذهن و جان انسان. در اين يادداشت‌ها مي‌كوشيم همين كار را كنيم. پرسش كنيم و پاسخ دهيم و پرسش‌هاي نو. فلسفه ورزي يك شرط اساسي دارد: خودبسندگي انديشه و اتكا به حقيقت و ولاغير. فروتني در فلسفه اين نيست كه افلاطون اين را گفت يا كانت آن را. تقواي انديشه، پرسش است.
۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید