ادبیات بحران
ادبیات در مواجهه با بحران کرونا، دو نوع برخورد داشت؛ یک برخورد گفتمانی و یک برخورد غیرگفتمانی. در «برخورد گفتمانی» بر ضرورت خواندن آثاری که بهطور مشخص تداعیگر وضعیتهای بحرانی همچون بیماریهای فراگیردار بود و در «برخورد غیرگفتمانی» بر بیتوجهی و فراموشی بحران کرونا تأکید شد.
کد خبر :
۸۰۳۶۴
بازدید :
۴۹۶۵
دکتر بهمن نامورمطلق | وقتی رخداد یا ابر رخدادی همچون کرونا پیش میآید نهادها، حوزهها و رشتههای مختلف هر یک باید از زاویه دید خود به آن بپردازند. چنین رخدادهایی محکی است برای اینکه بررسی کنیم «دانشها» و «دانشگاهها»ی ما تا چه میزان در شرایط بحرانی کارآمد و پاسخگو هستند؟
پزشکی، ادبیات، فلسفه، جامعهشناسی، روانشناسی، هنر و... هریک چگونه به بحران ایجاد شده میپردازند و برای برونرفت و مواجهه با آن چه راهحلهایی ارائه میکنند؟ چراکه مردم با شیوع کرونا با ابعاد مختلفی از بحران؛ اعم از بحران جسمی، فکری، اجتماعی، اقتصادی، عاطفی، احساسی و... مواجه میشوند.
اما «ادبیات» چگونه میتواند در مواجهه با بحران کرونا راهگشا باشد؟ یکی از مهمترین کارها، سرگرم کردن مردم در زمان قرنطینه است تا فشار بر آنان کمتر شود. علاوه بر اینکه ادبیات میتواند بهعنوان یک پناهگاه عمل کند و تجربه نسلهای دیگر را که در شرایط مشابهی بودند در اختیار مردم بگذارد تا هوشیارتر شوند و بدانند چگونه باید با بحرانهای اینچنینی مواجه شوند.
بههمین دلیل بود که در زمان قرنطینه بسیاری به مطالعه روی آوردند و گروههای مرجع، از طریق رسانهها، کتابهایی را برای مطالعه معرفی کردند. برخی از اهالی ادبیات آثاری را معرفی کردند که بتواند مردم را از فضای کرونایی دور کند.
اما عدهای دیگر، برعکس معتقد بودند که اتفاقاً باید آمادگی بیشتری در مردم برای مواجهه با بحران کرونا ایجاد کنیم؛ پس بهتر است کتابهایی مرتبط با بیماریهای همهگیر به مردم پیشنهاد شود؛ کتابهایی، چون «طاعون» آلبر کامو، «عشق در سالهای وبا» گابریل گارسیا مارکز و...
ادبیات در مواجهه با بحران کرونا، دو نوع برخورد داشت؛ یک برخورد گفتمانی و یک برخورد غیرگفتمانی. در «برخورد گفتمانی» بر ضرورت خواندن آثاری که بهطور مشخص تداعیگر وضعیتهای بحرانی همچون بیماریهای فراگیردار بود و در «برخورد غیرگفتمانی» بر بیتوجهی و فراموشی بحران کرونا تأکید شد.
اما پرسش اصلی اینجا است که اگر بخواهیم کتابهای مرتبط با قرنطینه و بیماریهای واگیردار را معرفی کنیم، چند کتاب ایرانی میتوانیم برشماریم؟ واقعیت این است خلأ بزرگی که ما در عرصه ادبیات داریم، نبود آثاری پیرامون بحرانهای همهگیری، چون کرونا است.
جوامع آمادهتر جوامعی هستند که حافظه ادبی در خصوص بیماریهای واگیردار دارند. از این جهت میتوانیم دو نوع جامعه را از هم تفکیک کنیم؛ جوامعی که دارای حافظه ادبی پیرامون بیماریهای واگیر هستند و جوامعی که دائماً در حال به تصویر کشیدن جهان خیالیاند که ربطی به جهان واقعی ندارد.
جوامعی که در خصوص بیماریهای واگیردار از یک حافظه ادبی قوی برخوردارند، در مواجهه با کرونا نیز آمادگی بیشتری خواهند داشت؛ شخصیتهایی که در این رمانها و داستانها وجود دارند کمک میکنند تا افراد بتوانند با آنان همذاتپنداری کرده و ببینند رفتارشان شبیه رفتار قهرمان داستان است یا ضد قهرمان؟
داستانها به ما این امکان را میدهند که بتوانیم خود و دیگران را در موقعیتهای مختلف بهتر بشناسیم و در مواقع بحرانی مواجهه آگاهانهتری داشته باشیم. اکثر داستانها و متون ادبی که در زمینه ادبیات بحران و قرنطینه وجود دارد، متعلق به جوامع غربی و با ویژگیهای غربی است.
اما قهرمان داستان ایرانی و بومی در شرایط بحران و قرنطینه چه کسی است؟ قهرمان و ضد قهرمان کیست؟ واقعیت این است که متأسفانه ما نسخه بومی خودمان را از ادبیات بیماری، بحران و فاجعه نداریم که بخواهیم مردممان را به خواندن آنها تشویق کنیم و آنان هم بتوانند با آن قهرمانها، همذاتپنداری کنند.
خواندن آثار ادبی غیرایرانی بد نیست، اما نخواندن آثار ایرانی بد است. این خلأ را باید ادبا، شعرا و هنرمندان ما رفع کنند تا ما هم نسخههای خودمان را داشته باشیم. ما نسخه خودمان را در قرنطینههایمان نداشتیم، برای اینکه پدرانمان آثاری پیرامون «ادبیات بحران» برای ما به یادگار نگذاشتند.
امیدوارم که حداقل برای آیندگان، ما بتوانیم نسخههای بومی از ادبیات بحران و ادبیات بیماری داشته باشیم؛ کما اینکه نسخههای بومی، ما را از آثار جهانی هم بینیاز نخواهد کرد.
ما یک ادبیات متعهد داریم یک ادبیات غیرمتعهد. من خود به «ادبیات متعهد» باور دارم و معتقدم اگر ادبیات در شرایط بحرانی همچون بحران کرونا، به کمک مردم نیاید هیچ فایدهای ندارد. نه تنها ادبیات بلکه رشتههای گوناگون اگر در چنین شرایطی به داد مردم نرسند، به درد مردم نمیخورد. ما باید یکبار دیگر جهان معرفتی و صورتبندی معرفتی خود را در چگونگی مواجهه با بحرانها بازنگری کنیم و روی رشتهها و دانشهایی سرمایهگذاری کنیم که در مواقع بحران میتوانند به درد مردم بخورند.
از اینرو «ادبیات متعهد» ادبیاتی است که به مسائل، رنجها و دردهای مردم توجه دارد و خود را مسئول میداند و در بحرانها ورود میکند.
منبع: روزنامه ایران
۰