سیروس گرجستانی؛ فوتبالیستی که به اجبار بازیگر شد
مجبور شدم در آن دورانی که میکوبیدم، بروم تیم ملی برم، پی کار باشم تا پول درآورم. این شد که ورزش را کنار گذاشتم و در اداره تئاتر استخدام شدم.
کد خبر :
۸۲۲۵۰
بازدید :
۶۱۹۷
علی اکبر محمود زاده گرجستانی با نام هنری سیروس گرجستانی زاده ۲۵ اسفند ۱۳۲۳ خورشیدی بود. او درباره کودکی و خانواده اش گفته است: فکر کنم ۸ یا ۹ ساله بودم که به تهران آمدیم، منتها کلاس اول دبستان را در مدرسه عنصری یا اگر اشتباه نکنم، مدرسه رودکی شهر رشت گذراندم. مادرم میگفت: در ۱۳۲۳ خورشیدی به دنیا آمده ام، اما در شناسنامه ام تاریخ دیگری درج شده است.
او در جای دیگر از کودکی اش چنین روایت میکند: در آن زمان ویترین مغازههای لالهزار بسیار دیدنی بود، بنابراین همیشه به پدر اصرار میکردم که فرصت بیشتری برای دیدن مغازهها به من بدهد، یادم میآید یک کلاهفروشی بود که کلاههای خیلی شیکی داشت، برای مثال کلاهفروشی (محمدزاده) را کاملا به یاد دارم، داخل مغازه یک پیرمرد خوشپوشی بود که پشت میز مینشست که مرا مجذوب خود میکرد.
گرجستانی تا مقطع دیپلم تحصیل کرد و پس از آن مدرک درجه ۲ هنری، معادل لیسانس را از وزارت فرهنگ و هنر اخذ کرد.
فوتبال از جمله اصلیترین علاقه مندیهای سیروس گرجستانی بود. او از دوران نوجوانی وارد فوتبال شد و از دسته سوم به دسته اول آمد و در باشگاه شاهین (پرسپولیس) به مدت ۴ سال حضور داشت.
او در جای دیگر از کودکی اش چنین روایت میکند: در آن زمان ویترین مغازههای لالهزار بسیار دیدنی بود، بنابراین همیشه به پدر اصرار میکردم که فرصت بیشتری برای دیدن مغازهها به من بدهد، یادم میآید یک کلاهفروشی بود که کلاههای خیلی شیکی داشت، برای مثال کلاهفروشی (محمدزاده) را کاملا به یاد دارم، داخل مغازه یک پیرمرد خوشپوشی بود که پشت میز مینشست که مرا مجذوب خود میکرد.
گرجستانی تا مقطع دیپلم تحصیل کرد و پس از آن مدرک درجه ۲ هنری، معادل لیسانس را از وزارت فرهنگ و هنر اخذ کرد.
فوتبال از جمله اصلیترین علاقه مندیهای سیروس گرجستانی بود. او از دوران نوجوانی وارد فوتبال شد و از دسته سوم به دسته اول آمد و در باشگاه شاهین (پرسپولیس) به مدت ۴ سال حضور داشت.
سیروس گرجستانی در دوران اوج تیم شاهین در پست دفاع وسط برای این تیم بازی میکرده است. تیمی که بزرگانی مثل همایون بهزادی و حمیدشیرزادگان و بسیاری دیگر از ستارههای تاریخ فوتبال ایران را در خود داشت. ماجرا احتمالا مربوط به دهه چهل است: آن موقع که دبیرستان بودم، چهار سال تیم فوتبال شاهین سابق بودم.
خیلی کوبیدم، بروم تیم ملی. رفقای من مثل همایون بهزادی و حمید شیرزادگان رفتند، تیم ملی و من خیلی ناراحت بودم چرا نرفتم، ولی دیپلم که گرفتم حساب کردم، باید کار کنم. ما زیاد دارا نبودیم. پدرم ندار بود. باید از پس مخارج زندگی برمیآمدم. آن موقع باشگاهها پول نمیدادند.
مجبور شدم در آن دورانی که میکوبیدم، بروم تیم ملی برم، پی کار باشم تا پول درآورم. این شد که ورزش را کنار گذاشتم و در اداره تئاتر استخدام شدم.
زمانی که دانش آموز مقطع هفتم بود و حدودا ۱۴ سال داشت، پدر و مادرش از هم جدا شدند. گرجستانی وقتی ۲۴ ساله بود در نهایت توانست دیپلم بگیرد، اما فوتبال تمام وقت و زمان او را میگرفت و به همین دلیل از ورزش دل برید و مشغول کار شد.
در کارخانه آزمایش به عنوان انباردار مشغول شد تا اینکه بعد از گرفتن اولین درآمد به قصد احترام و تقدیم آن به پدرش، به دیدار او رفت. اما پدرش را نیافت و با وجود تلاشهای زیادی که انجام داد، هرگز پدرش را پیدا نکرد.
فیلم شناسی سیروس گرجستانی
سیروس گرجستانی در ۱۳۴۸ خورشیدی با هادی اسلامی در کارخانه آزمایش همکار بود که این ارتباط و دوستی یکسال بعد باعث شد با وی بازیگری در تئاتر را تجربه کند. به این ترتیب از نمایش سنگلج شروع کرد تا اینکه در ۱۳۵۱خورشیدی وارد اداره تئاتر شد و تئاتر سنگ و سرنا را بازی کرد.
گرجستانی در نهایت ۱۳۵۶ خورشیدی با سریال تلاش ساخته شعاعالدین مصطفیزاده جلوی دوربین رفت و پیش از انقلاب در ۲ فیلم سینمایی با نامهای بیست سال انتظار و مأمور دو جانبه ایفای نقش کرد.
او بعد از انقلاب و در ۱۳۵۸ خورشیدی با فیلم مجاهد پس از وقفهای کوتاه به عرصه بازیگری بازگشت. گرجستانی در همان سال در فیلم "چوپانان کویر" به کارگردانی حسین محجوب نیز ایفا نقش کرد. در ۲ سال پایانی دهه ۱۳۵۰خورشیدی او در چند فیلم سینمایی دیگر همچون گفت: هرسه نفرشان (۱۳۵۹) و آقای هیروگلیف (۱۳۵۹) ساخته غلامعلی عرفان نیز بازی کرد.
در دهه ۱۳۶۰ خورشیدی گرجستانی اوج گرفت و با کارگردانان بسیار مطرح سینما ایران از جمله کیومرث پوراحمد و رخشان بنی اعتماد همکاری داشت؛ تیغ و ابریشم به کارگردانی مسعود کیمیایی، تنور دیو به کارگردانی کیانوش عیاری، زرد قناری به کارگردانی رخشان بنی اعتماد، دوران سربی به کارگردانی خسرو معصومی، شکار خاموش به کارگردانی کیومرث پوراحمد و آپارتمان شماره ۱۳ به کارگردانی یدالله صمدی از جمله آثار او در این دهه هستند.
در دهه ۱۳۷۰خورشیدی نیز او با بزرگانی از جمله داوود میرباقری همکاری داشت و در ۲ فیلم مسافر ری و آدم برفی ایفای نقش کرد. همچنین در آن سالها در طوفان شن جواد شمقدری بازی کرد. در سال آخر این دهه گرجستانی در یکی بود یکی نبود به کارگردانی ایرج طهماسب حاضر شد.
گرجستانی در دهه ۱۳۸۰خورشیدی نیز در فیلمهای آکواریوم و شبکه به کارگردانی ایرج قادری هنرنمایی کرد. همچنین در شرط اول مسعود اطیابی نیز ایفاگر نقش کوتاهی بود.
او در آخرین دهه زندگی خود یعنی دهه ۱۳۹۰ خورشیدی نیز در سینما فعال بود. او برای رامبد جوان در قانون مورفی بازی کرد. همچنین در ما همه با هم هستیم کمال تبریزی همبازی بازیگران مطرحی، چون لیلا حاتمی و مهران مدیری شد. شاید مهمترین اثر سینمایی او در این دهه فیلم پرفروش نهنگ عنبر ساخته سامان مقدم باشد.
زمانی که دانش آموز مقطع هفتم بود و حدودا ۱۴ سال داشت، پدر و مادرش از هم جدا شدند. گرجستانی وقتی ۲۴ ساله بود در نهایت توانست دیپلم بگیرد، اما فوتبال تمام وقت و زمان او را میگرفت و به همین دلیل از ورزش دل برید و مشغول کار شد.
در کارخانه آزمایش به عنوان انباردار مشغول شد تا اینکه بعد از گرفتن اولین درآمد به قصد احترام و تقدیم آن به پدرش، به دیدار او رفت. اما پدرش را نیافت و با وجود تلاشهای زیادی که انجام داد، هرگز پدرش را پیدا نکرد.
فیلم شناسی سیروس گرجستانی
سیروس گرجستانی در ۱۳۴۸ خورشیدی با هادی اسلامی در کارخانه آزمایش همکار بود که این ارتباط و دوستی یکسال بعد باعث شد با وی بازیگری در تئاتر را تجربه کند. به این ترتیب از نمایش سنگلج شروع کرد تا اینکه در ۱۳۵۱خورشیدی وارد اداره تئاتر شد و تئاتر سنگ و سرنا را بازی کرد.
گرجستانی در نهایت ۱۳۵۶ خورشیدی با سریال تلاش ساخته شعاعالدین مصطفیزاده جلوی دوربین رفت و پیش از انقلاب در ۲ فیلم سینمایی با نامهای بیست سال انتظار و مأمور دو جانبه ایفای نقش کرد.
او بعد از انقلاب و در ۱۳۵۸ خورشیدی با فیلم مجاهد پس از وقفهای کوتاه به عرصه بازیگری بازگشت. گرجستانی در همان سال در فیلم "چوپانان کویر" به کارگردانی حسین محجوب نیز ایفا نقش کرد. در ۲ سال پایانی دهه ۱۳۵۰خورشیدی او در چند فیلم سینمایی دیگر همچون گفت: هرسه نفرشان (۱۳۵۹) و آقای هیروگلیف (۱۳۵۹) ساخته غلامعلی عرفان نیز بازی کرد.
در دهه ۱۳۶۰ خورشیدی گرجستانی اوج گرفت و با کارگردانان بسیار مطرح سینما ایران از جمله کیومرث پوراحمد و رخشان بنی اعتماد همکاری داشت؛ تیغ و ابریشم به کارگردانی مسعود کیمیایی، تنور دیو به کارگردانی کیانوش عیاری، زرد قناری به کارگردانی رخشان بنی اعتماد، دوران سربی به کارگردانی خسرو معصومی، شکار خاموش به کارگردانی کیومرث پوراحمد و آپارتمان شماره ۱۳ به کارگردانی یدالله صمدی از جمله آثار او در این دهه هستند.
در دهه ۱۳۷۰خورشیدی نیز او با بزرگانی از جمله داوود میرباقری همکاری داشت و در ۲ فیلم مسافر ری و آدم برفی ایفای نقش کرد. همچنین در آن سالها در طوفان شن جواد شمقدری بازی کرد. در سال آخر این دهه گرجستانی در یکی بود یکی نبود به کارگردانی ایرج طهماسب حاضر شد.
گرجستانی در دهه ۱۳۸۰خورشیدی نیز در فیلمهای آکواریوم و شبکه به کارگردانی ایرج قادری هنرنمایی کرد. همچنین در شرط اول مسعود اطیابی نیز ایفاگر نقش کوتاهی بود.
او در آخرین دهه زندگی خود یعنی دهه ۱۳۹۰ خورشیدی نیز در سینما فعال بود. او برای رامبد جوان در قانون مورفی بازی کرد. همچنین در ما همه با هم هستیم کمال تبریزی همبازی بازیگران مطرحی، چون لیلا حاتمی و مهران مدیری شد. شاید مهمترین اثر سینمایی او در این دهه فیلم پرفروش نهنگ عنبر ساخته سامان مقدم باشد.
سیروس گرجستانی و درخشش در تلویزیون
با وجود حضور در حدود ۵۰ فیلم سینمایی، اما شاید بیشتر محبوبیت سیروس گرجستانی به خاطر بازی در سریالها بوده است. او در تلویزیون با رضا عطاران و متهم گریخت حسابی محبوب شد.
سیروس گرجستانی در نقش هاشم در سریال «متهم گریخت» که درخشانترین اثر تلویزیونی وی محسوب میشود.
او از نوروز ۱۳۶۳ با مخمصه به خانههای مردم رفت در دل آنها ماند تا همین امروز و با سریال شاهرگ (که همچنان پخش آن ادامه دارد) همچنان در قلب مردم مانده است.
متهم گریخت، صاحب دلان، مأمور بدرقه، شاهگوش، دندون طلا، درخت دوستی، هشت بهشت، امام علی، همسران، هتل، پشت کنکوریها، گاو صندوق، زن بابا، خوش نشینها، کلاه پهلوی، سه دونگ سه دونگ، جاده چالوس، نوار زرد، آنام و دنگ و فنگ روزگار تنها بخشی از سریالهای او هستند.
شاه نقش سیروس گرجستانی در این سالها مربوط به سریال شهریار میشود. جایی که او نقش میانسالی تا پیری شهریار را بازی کرد. او در این باره گفته بود: "مرا برای این نقش انتخاب کردند و اولین گزینه بودم. من هم، چون این نقش برایم جذابیت داشت، آن را انتخاب کردم. شعرهای استاد را حفظ کردم. روی شخصیت او مطالعه داشتم و در کل سعی کردم به انحای مختلف او را بشناسم. "
وی در بخش دیگری اظهار کرده بود: "من گزینه اول و آخر برای ایفای نقش شهریار بودم. برای اینکه به استاد شهریار به لحاظ ظاهری نزدیک شوم، گریم سختی روی من انجام میشد. شهریار یکی از بزرگترین شعرای ایران است و به همین دلیل شخصیتش برای من جذاب بود. هر چه بیشتر درباره او مطالعه میکردم، بیشتر به او جذب میشدم.
کارگردان هم کاستهایی به من راجع به استاد داد که آنها را گوش کردم. جالب اینکه وقتی درباره استاد شهریار مطالعه کردم، متوجه شدم که او شباهت عجیبی به لحاظ فیزیکی، راه رفتن، نوع نگاه و گویش با پدر من دارد. اینگونه بود که بیشتر از قبل مجذوبش شدم.
با ایفای نقش شهریار، گویی نقش پدر خودم را بازی کردم. من از تهران برای بازی در نقش شهریار به تبریز رفته بودم و برخی از بازیگران هم آذری بودند. وقتی با الهام از پدرم یکسری کارها را انجام میدادم، برای آنها عجیب بود و میگفتند که شهریار هم دقیقاً همین کارها را انجام میداد. "
درگذشت سیروس گرجستانی
سیروس گرجستانی اوایل روز پنجشنبه ۱۲ تیر ۱۳۹۹خورشیدی بهعلت عارضه قلبی (سکته قلبی) در بیمارستان لواسانی تهران درگذشت.
مجموعه مستند «رخ» پرترهای از سینماگران و گفتگو با آنهاست که در شبکه مستند تولید شده است؛ هر قسمت از این مجموعه به یک سینماگر اختصاص داشت و هنرمندانی همچون علیرضا داودنژاد، سیروس الوند، حسن فتحی، مسعود جعفریجوزانی، همایون اسعدیان، بهروز افخمی، جمال شورجه، محمدحسین لطیفی، ثریا قاسمی، ابوالحسن داودی، سیدضیاءالدین دری و ... در آن حضور داشتند.
یکی از قسمتهای این مجموعه که به زندگی هنری و شخصی سیروس گرجستانی میپردازد، به کارگردانی سیاوش گرجستانی و تهیهکنندگی سیدمازیار هاشمی ساخته شده است که به مناسبت درگذشت او از شبکه مستندسیما پخش میشود.
در این اثر که برای نخستین بار به زندگی این هنرمند پرداخته، گرجستانی میگوید: «همه بازیگرها دوست دارن کار خوب انجام بدن. عجیبه که دیگه امروزه برای من کار خوب نیست.»
۰