(عکس) پرواز نخستین بالن در تهران؛ سرنوشت بالن‌ها چه شد؟

(عکس) پرواز نخستین بالن در تهران؛ سرنوشت بالن‌ها چه شد؟

ناصرالدین شاه هم درباره پرواز اولین بالن نوشته است: «روز شنبه (۸ ربیع‌الاول ۱۲۹۴ / ۱۸۷۷م) پنج ساعت به غروب مانده دو بالن از جلوخان مدرسه معلم‌خانه آسمان رفت، ما بعد از صحبت با وزراء در باغ رفتیم بالای شمس‌العماره، حرم هم پشت بام اندرون‌ها بودند. کل تهران هم از زن و مرد روی بام‌ها و کوچه‌ها و غیره بودند. بالن اولی قرمز رنگ بود، هوا رفت، اما کم وافتاد در باغ سپهسالار مرحوم، مردم هم رفتند، ما بودیم در بالای شمس‌العماره، سیاچی، امین السلطنه، عضد الملک، ادیب الملک، فرخ خان، باشی، وجیه و غیره بودند.

کد خبر : ۱۴۰۹۵۱
بازدید : ۱۸۵

بالن هوای گرم در سال ۱۲۹۴ قمری برای نخستین بار توسط اروپایی ها وارد تهران شد. این غولی که به آسمان می‌رفت برای تهرانی‌ها بسیار جالب، عجیب و هیجان انگیز بود.

به همین خاطر روزی که قرار شد این بالن به آسمان فرستاده شود، جمعیت بسیاری دورتادور آن حلقه بسته بودند و باتعجب گوشه و کنارش را برانداز می‌کردند.

قرار شد بالون از میدان مشق تهران به پرواز درآید.در کتاب «طهران قدیم» جعفر شهری نوشته شده: «چند تن خارجی از اتباع فرانسه در تهران ادعا می‌کنند که چیزی اختراع کرده‌اند که می‌توانند با آن به هوا پرواز کنند و قرار نمایش آن را برای روزی در میدان مشق می‌گذارند و مردم هم که این امر بعد از قصه شاهنامه و هوا رفتن کیکاوس که از دهان نقالها شنیده بودند، برایشان عجیب بوده برای تماشا هجوم می‌بردند تا هنگام عمل می‌رسد.

فرنگی‌ها چادر برزنتی بسیار بزرگی را بر سر حفره‌ای که قبلاً دستور حفر آن را داده و در آن کاه فراوان انباشته بودند گشوده، اطراف آن را با میخ ها و طناب های مخصوص به زمین محکم کرده در کاه‌ها آتش افکنده (کاه دود) می‌کنند و چون دود در زیر چادر جمع می‌شود، کم‌کم بالا آمده بزرگ و بزرگتر تا هیولا گرد شده و سرپا می‌شود.

آنگاه دهانه‌اش را به هم آورده سبدی به زیرش بسته، یک نفر در آن می‌رود و در یک لحظه طناب‌های آن را بریده، رهایش می‌کنند و بالن در مقابل دیدگان حیرت‌زده مردم، مسافر را برداشته به هوا می‌برد؛ اما هنوز چند دقیقه از صعود آن نمی‌گذرد که ترکیده، سرنگون شده سرنشین آن پخش زمین می‌شود و مردم که آرزوی چنین اتفاق و گوشمالی فرنگی را که می‌خواسته «سر از کارخانه خدا درآورد!» می‌کرده‌اند، غرق شادی و شعف گردیده این شعر را فی‌البداهه سروده دهن به دهن می‌کنند: «فرنگی آمد و بالون هوا رفت /نشست در توش و تا پیش خدا رفت / می‌خواس سر دربیاره از کار سبحون/ خدا زد تو سرش افتاد تو میدون»

56

ناصرالدین شاه هم درباره پرواز اولین بالن نوشته است: «روز شنبه (۸ ربیع‌الاول ۱۲۹۴ / ۱۸۷۷م) پنج ساعت به غروب مانده دو بالن از جلوخان مدرسه معلم‌خانه آسمان رفت، ما بعد از صحبت با وزراء در باغ رفتیم بالای شمس‌العماره، حرم هم پشت بام اندرون‌ها بودند. کل تهران هم از زن و مرد روی بام‌ها و کوچه‌ها و غیره بودند. بالن اولی قرمز رنگ بود، هوا رفت، اما کم وافتاد در باغ سپهسالار مرحوم، مردم هم رفتند، ما بودیم در بالای شمس‌العماره، سیاچی، امین السلطنه، عضد الملک، ادیب الملک، فرخ خان، باشی، وجیه و غیره بودند.

بعد بالن سفید بزرگ برش فرنگی باد شد، باز همه مردم دوباره جمع شدند در بام‌ها و غیره، این دفعه بالن بسیار خوب هوا رفت، نیم ساعت درست روی آسمان شهر ایستاده بود، دو هزار ذرع هم بلکه بیشتر هوا رفت. خیلی خیلی تماشا داد دو نفر با هم با این بالن بالا رفتند، بالاخره در باغ نظامیه یا باغ سپهسالار حالیه افتاد، بالن هم پاره شد. خلاصه خیلی خیلی تماشا داد. هیچ وقت همچه تماشا مردم نکرده بودند.»

55

منبع: همشهری

۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید