نان «خشک دوالکه» تا صبح در تنور میماند؛ خاطرات رقیه نانبند و هدیه خوشطعم بچهها
درمیان نان ها هم نان خشک دو الکه به دلیل خشک بودنش ماندگاری بیشتری داشت وبرای همین بعد از پختن نان اصلی در پایان کار، یک تنور را به نان دو الکه اختصاص میدادند. تنور را از زغال و آتش مانده خالی میکردند.
از میان نانهایی که در محدوده روستاهای غرب تهران پخته میشد «نان خشک دوالکه» خاص و متفاوت بود؛ نان معروفی که در میان اهالی طرفدار داشت.
تنورهای داغ و برقرار در روستاهای بخش کن، یعنی در محدوده روستاهای سولقان، سنگان، رندان ،کشار، کیگا و امامزاده داوود (ع)کم نبود و نان در خانهها پخته میشد.
درگذشته، نگهداری نان کار سادهای نبود. خانوادههای پرجمعیت باید نان بیشتری میپختند واساسا مقدار و تعداد نان برای خانوارها اهمیت داشت.
درمیان نان ها هم نان خشک دو الکه به دلیل خشک بودنش ماندگاری بیشتری داشت وبرای همین بعد از پختن نان اصلی در پایان کار، یک تنور را به نان دو الکه اختصاص میدادند. تنور را از زغال و آتش مانده خالی میکردند.
نان را دور تنور میچسباندند و چون تنور هنوز داغ بود درش را میپوشاندند. این نان تا صبح درتنور میماند. درنهایت نانی خشک که آردش را دوبارالک کرده بودند، آماده میشد.
نانروغنی و نان کوچیکه بچههای روستا
اگر پای خاطرات پیرزنهای محله کن بنشینید، محال است خاطرات نان و تنور را مرور نکنند. قدسیه حاجآقا بابا درباره نانهای معروف محله کن میگوید:«نانروغنی را همه دوست داشتند .بیشتر در مهمانیها و عروسیها دست به دست میشد، نانی که با شیر،کره و پودرقند آماده میشد. اما نان روزمره روستا نان تافتونی بود که شکل و اندازهاش با تافتونهای شهر فرق داشت. کوچکتر و حجیمتر بود. این نان در روستای کن و اکثر روستاهای حاشیه کوههای البرز پخته میشد.»
او از زنی به نام رقیه یاد میکند که در میان اهالی به نام «رقیه نان بند» معروف بود. او اکثر نان اهالی را به قول معروف در تنور میبست. فوتوفن خودش را داشت و نانهایش نمیسوخت و خوشطعم بود.
رقیه خانم بعد ازهربارنانبندی برای بچههایی که دور تنور مینشستند «نان کوچیکه» میپخت .نان گرد و کوچکی که موردعلاقه بچهها بود.
منبع: همشهری