(عکس) نزدیک ترین قلعه به دریای خزر را ببینید!
قلعه تاریخی لیسار در ۱۵ کیلومتری شمال تالش و در استان گیلان واقع شده است. برای دیدن این قلعه شگفت انگیز باید به روستای قلعه دوش بروید.
قلعه لیسار با نیم هکتار مساحتی که به خود اختصاص داده، روزگاری محل حکمرانی حاکمان مختلف و شاهد حوادث بسیاری بوده است. آخرین پادشاهانی که در این قلعه حکمرانی کردند، از سلسله سلجوقیان بودند.
حالا از آن قلعه مستحکم و نفوذناپذیر خرابهای بیشتر به جا نمانده است؛ اما هنوز بین بومیان منطقه درباره این قلعه بزرگ روایتهای عجیبی نقل میشود.
بعضی از آنها از چشمه شگفتانگیزی که زیر این قلعه وجود داشت میگویند و برخی هم از در بزرگی که هیچ کس توانایی باز کردنش را نداشت، حرف میزنند.
قلعه تاریخی لیسار در ۱۵ کیلومتری شمال تالش و در استان گیلان واقع شده است. برای دیدن این قلعه شگفت انگیز باید به روستای قلعه دوش بروید. وارد روستا که بشوید میتوانید برج و باروی قلعه لیسار را ببینید. این قلعه تا چند سال پیش پناهگاه امنی به حساب میآمد.
ساکنان سابق لیسار علاوه بر مستحکم بودن قلعه، امنیتشان را مدیون تپه ۹۰ متریای بودند که قلعه روی آن بنا شده است. این تپه بزرگ و مرتفع هنوز هم سرجایش است؛ با این تفاوت که از قلعه و دژ باشکوهش چیز زیادی باقی نمانده.
قلعه اسرارآمیز لیسار از دو بخش تشکیل شده است؛ بخش خارجی آن محوطه نسبتا وسیعی را در برگرفته و توسط دیوار قطوری از زمینهای اطرافش جدا شده است؛ «این دیوار خارجی که در حال حاضر چیز زیادی از آن باقی نمانده از سنگهای رودخانهای قرمز و نسبتا یک دست و ساروج ساخته شده است.»
از قلعه لیسار استفادههای مختلفی میشده و به خاطر موقعیت سوق الجیشیای که داشته، هم مقر حکومتی و حکمرانی بوده و هم چون مشرف به دریا بوده، نگهبانان قلعه به راحتی میتوانستند بر ساحل و دریا و کل منطقه تسلط داشته باشند.
دسترسی دشمنان هم به این قلعه کار راحتی نبود؛ چون به محض اینکه نگهبانان متوجه حضور دشمن میشدند، راه را بر آنها میبستند؛ «در اکثر قلعهها در مخفی وجود دارد و احتمال اینکه در قلعه لیسار هم در مخفی وجود داشته باشد، هست؛ اما برای پیدا کردن آن باید زمان بیشتری صرف شود.»
ارگ دو طبقه لیسار
بخش دوم این مکان تاریخی، خود قلعه یا ارگ داخلی است که باز به دو بخش مجزا تقسیم میشود و اگر خوب نگاه کنید، در هر طبقه میتوانید چهار اتاق با امکانات مختلف ببینید: «ارگ داخلی سازهای است که از آجرهای خشتی ۲۰ در ۲۰ سانتیمتر ساخته شده است. اگر وارد اتاقها شوید، میبینید که همه اتاقها به یک اندازه ساخته نشدهاند و ظاهرا ساکنان قلعه به فراخور نیازهایی که داشتند، اتاقها را میساختند.
اما اندازه بعضی اتاقها تقریبا به اندازه اتاقهای سه در چهار است.» در بعضی از اتاقها تنورهای پخت و ظروف مخصوص پخت غذا دیده میشود. طبقه اول مخصوص ساکنان بود و طبقه دوم محل استقرار نگهبانان و پادشاه.
یکی از جالبترین چیزهایی که در ارگ داخلی به چشم میخورد، کوره آجرپزی است. وجود این کوره پزخانه در داخل ارگ فقط یک دلیل میتواند داشته باشد؛ «بنا بر فرضیههایی که وجود دارد، احتمالش هست که از این کورهپزخانه برای پختن آجر در مواقع ضروری استفاده میشده.
وقتی دشمنان به قلعه حمله میکردند و بخشی از دیوارها را خراب میکردند، در چنین مواقعی معماران بلافاصله با موادی که در اختیار داشتند، آجرهای مورد نیازشان را میپختند و بخش تخریب شده را ترمیم میکردند.»
شبکه آبرسانی
اما مهمترین بخش این قلعه شگفت انگیز، شبکه آبرسانی آن است. در قسمت داخلی دیوارهای دژآبراهههای باریکی به شکل شبکه لوله کشی سفالی دیده میشود که با مهارت خاصی ساخته شدهاند؛ «آب مورد نیازقلعه لیسار از طریق دو آب انبار کوچک و بزرگ که در قلعه تعبیه شده، تامین میشده است.
آب انبار بزرگتر در بخش شمالی قلعه و آب انبار کوچکتر هم در جهت شرقی ساخته شده است.» آب انبار بزرگتر، سازهای بوده به طول حدود ۳۰ متر و عرض پنج متر که بیشترین حجم آب مصرفی ساکنان قلعه را در خود جای میداده است.
آب مصرفیای که از طریق بارشهای باران جمع میشده، از طریق لولههای سفالین که به شکل استوانه بودند، به آب انبارها منتقل میشد و ساکنان در مواقع لزوم مثل حمله دشمنانشان از آن استفاده میکردند.
سکهها و ظروف باستانی
در حفاریهایی که کاوشگران و باستان شناسان در دهه ۸۰ در قلعه لیسار انجام دادند، اشیای با ارزشی به دست آمد. یکی از این اشیای منحصربهفرد، ظروف سفالینهای هستند که رویشان نقوش مختلفی مثل اشکال هندسی، کاج، گلها و حیوانات به چشم میخورد. غیراز اینها، ظروف غذایی هم پیدا شدهاند که درونشان غذا بوده و روی زمین افتاده بودند.
کنار ظرفها هم پوست تخممرغ و استخوان وجود داشت؛ «دومین شیء با ارزش که در جریان حفاریها به دست آمده، یک قلمدان مسی نقرهکوب است که خطوطی روی آن دیده میشود. سومین یافته هم سکهای از جنس مس است که مربوط به دوره اتابکان آذربایجان و قرن ششم هجری است و در واقع این اتابکان آذربایجان، جزو نایب السلطنههای سلجوقی محسوب میشدند.»
این سکه متعلق به دومین اتابک آذربایجان معروف به جهان پهلوان محمد است که در دو روی آن جملاتی نوشته شده است؛ روی یک طرف آن این جمله به چشم میخورد، «المستظهی بنورالله» السلطان الاعظم طغرل و در طرف دیگر آن جمله «الملک المعظمه اتابک محمد اعظم» نوشته شده است.
«المستظهی بنورالله»، همان سی و سومین خلیفه حکومت عباسی و طغرل هم دست نشانده سلاطین سلجوقی بوده. این جهان پهلوان هم به نوعی جانشین طغرل و جزو فامیلهای سببی طغرل و سلجوقیان به حساب میآمده است.
آخرین شیئی که تا امروز در جریان کاوشها به دست آمده، یک پیکان آهنی کوتاه است. علاه بر اینها باستانشناسان با توجه به آثار سوختگیای که در کف بنا به جای مانده، به این نتیجه رسیدهاند که قلعه لیسار مورد هجوم نظامی قرار گرفته و به آتش کشیده شده است.
از نیزار تا لیسار
گذشته از اتفاقاتی که برای ساکنان قلعه لیسار افتاده، افسانههای عجیب و غریبی هم در مورد این قلعه و نام آن وجود دارد؛ «قبل از اینکه به لیسار معروف باشد، ابتدا نیزار بوده و کسی آنجا زندگی نمیکرده. بعد از مدتی نیزار تبدیل به لیزار شده و نهایتا به لیسار تبدیل شده است.
اما تا قبل از اینکه لیسار شود، به آن سلسال یا صلصال هم میگفتند. اگر سلسال با سین نوشته شود، به معنی آب گواراست و اگر با صاد یعنی صلصال نوشته شود، به معنای گل ورز داده و آماده برای سفالگری است.»
بهزاد محمدی که یکی از بومیان منطقه است، در مورد روایتهایی که بین مردم درباره قلعه لیسار وجود دارد، میگوید: «قدیمیها میگفتند که سلسال اسم پادشاهی افسانهای بوده که در نقاط مختلف قلعههای متعددی ساخته است.
روایت دیگری هم وجود دارد. میگویند در قلعه لیسار دری بسیار محکم و فولادی وجود داشته که هیچ کس نمیتوانسته بازش کند. اما یکی از بزرگان آن را با انگشت کوچکش باز کرده است.» اما افسانه دیگری هم وجود دارد که به نظر بسیاری ازبومیان منطقه واقعیت دارد.
آنها ادعا میکنند در قلعه آبانباری وجود داشته که آب زلال و تمیزی داشته که نه خشک میشده و نه جلبک میزده! کشاورزان هم که خیلی دلشان میخواست از این آب برای آبیاری مزارعشان استفاده کنند، تصمیم میگیرند این آب را به وسیله لوله به مزارعشان ببرند. اما به محض اینکه این کار را میکنند، آب انبار خشک میشود!
منبع: همشهری