از «گرگینه‌ای» که 400 سال قبل در آلمان اعدام شد چه می‌دانیم؟

از «گرگینه‌ای» که 400 سال قبل در آلمان اعدام شد چه می‌دانیم؟

در 31 اکتبر سال 1589 میلادی، جمعیت زیادی در شهر بِدبورگ آلمان در نزدیکی کلن جمع شدند تا شاهد یک اعدام باشند. مرد محکوم، پیتر استامپ، کشاورز 50 ساله‌ای بود که اعتراف کرده بود با شیطان پیمان بسته است.

کد خبر : ۱۶۸۹۷۷
بازدید : ۱۰۱۸

فرادید| پیتر استامپ اعتراف کرده بود که به دنبال ثروت نبوده بلکه می‌خواسته توانایی تبدیل شدن به یک «گرگینه» را داشته باشد. جنایات تکان‌دهنده‌ای که او ارتکاب آن‌ها را پذیرفته بود شامل قتل‌های متعدد و آدم‌خواری بود. از 16 نفری که او به قتلشان اعتراف کرده بود، 13 نفر کودک بودند که پسر خودش نیز در میان آنها بود؛ گفته می‌شد که استامپ مغز پسر خودش را خورده است.

به گزارش فرادید؛ او همچنین اعتراف کرد که با دختر خودش و همچنین با یک سوکوبوس (شیطانی که به شکل زن زیبا ظاهر می‌شود) رابطۀ جنسی داشته است. در گزارشی از اعدام او آمده است: «از تمام کسانی که تا به حال روی زمین زندگی کرده‌اند، هیچ کدام با این سگ جهنمی قابل مقایسه نیستند».

werewolf2

نقاشی دستگیری و اعدام استامپ در یک متن انگلیسی که یک سال بعد از اعدام او منتشر شد

شیوۀ اعدام استامپ یکی از خشن‌ترین و هولناک‌ترین روش‌های اعدام ثبت شده در تاریخ است. او را به یک چرخ بستند و زنده زنده پوست بدنش را جدا کردند. استخوان‌هایش را شکستند و نهایتا سر او را جدا کردند. سپس جسدش را در آتش سوزاندند و برای اخطار، سر او را روی تیرکی در مرکز روستا قرار دادند.

گرگ‌ها و جادوگران

ماهیت مبهم جنایات و مجازات استامپ تخیل عمومی را به خود جلب کرد. اگرچه محاکمه و اعدام استامپ مورد مشهوری است، اما این تنها اتفاق از این جنس نبود. بین قرن‌های 15 و 18 در اروپا قحطی، طاعون و جنگ باعث ایجاد باورهای خرافی شده بود که شامل ترس از جادوگران (معمولاً زنان) و گرگینه‌ها (معمولاً مردان) می‌شد.

در برخی از مناطق اروپا هیچ سابقه‌ای از محاکمۀ گرگینه‌ها وجود ندارد. مثلا در انگلستان، جایی که گرگ‌ها تقریباً به طور کامل در قرن شانزدهم منقرض شده بودند، هیچ سابقه‌ای از محاکمۀ گرگینه‌ها وجود ندارد. در سواحل مدیترانه نیز چنین چیزی وجود ندارد.

وحشت از گرگینه‌ها بیشتر در مناطقی شایع بود که گرگ‌های وحشی در آنجا زیاد بودند؛ یعنی در مناطق جنگلی و همچنین فرهنگ‌های گله‌داری مانند آلمان و فرانسه. به نظر می‌رسد در این مناطق ترس از شکار شدنِ دام‌ها و کودکان توسط گرگ‌های واقعی به ترس از گرگینه‌های شیطانی تبدیل شده بود.

جامع‌ترین فهرست محاکمات گرگینه‌ها در آلمان شامل حدود 300 مورد است. این تعداد اگرچه کم نیست اما در عین حال قابل مقایسه با 30000 تا 45000 اعدام برای جادوگری در آلمان در همان دوره نیست.

1

طرحی از یک گرگینه در کتابی که در سال 1642 به چاپ رسیده است

اغلب گرگینه‌های مرد بودند و بیشتر آنها شغل چوپانی داشتند. برایان لِواک، استاد بازنشسته تاریخ در دانشگاه تگزاس می‌گوید: «گرگ‌ها به عنوان جانورانی قوی، خشن و تهاجمی دیده می‌شدند؛ ویژگی‌هایی که معمولاً با مردان مرتبط است. در بیشتر روایت‌های آن دوره دربارۀ استامپ، این مرد با بستن کمربند پوست گرگی که شیطان به او داده بود، خود را به گرگینه تبدیل کرد. با برداشتن کمربند، استامپ می‌توانست به شکل انسان بازگردد». لواک اشاره می‌کند که طبق باورهای آن دوره گرگینه‌ها همگی از ابزاری برای تغییر شکل خود استفاده می‌کردند، که نمونه‌ای از جادوگری مردانه است. «همه آنها از نوعی ابزار در جادوی خود استفاده می‌کردند، مانند استفاده استامپ از یک کمربند جادویی ... در حالی که اشکال مختلف جادوی روستایی که ظاهراً توسط جادوگران زن انجام می‌شد عمدتاً شامل طلسم، نفرین یا معجون‌های مختلف بود».

جزئیات نامعلوم

علیرغم اینکه محاکمۀ استامپ در دورۀ خودش شهرت زیادی پیدا کرد اما شواهد تاریخی به جا مانده از مصیبتی که بر سر استامپ آمد ناچیز است. هیچ متن بازجویی یا سوابق دادگاهی از محاکمه باقی نمانده است. برای به دست آوردن جزئیات در مورد استامپ، مورخان باید به مجموعه‌ای از جزوات و یادداشت‌ها تکیه کنند. طولانی‌ترین جزوه یک متن انگلیسی است که در سال 1590 منتشر شد. این متن 16 صفحه‌ای ادعا می‌کند که ترجمه یک اثر آلمانی است، اما مورخان سند اصلی را پیدا نکرده‌اند.

werewolf6

متن انگلیسی سال 1590 که ماجرای دستگیری و اعدام استامپ را شرح داده است

آنچه در مورد زندگی استامپ می‌دانیم عمدتاً از همین روایت‌ها سرچشمه می‌گیرد، اگرچه تطابق کمی بین آنها وجود دارد. حتی نام دقیق او نیز در اسناد مختلف متفاوت است.

محققان مطمئن نیستند که استامپ چه زمانی متولد شده است، اما شغل او اغلب به عنوان یک کشاورز ثبت شده است. گفته می شود که او اهل اِپرات، روستایی در نزدیکی بدبورگ بوده است. برخی از محققان بر اساس بخشی از متن جزوه انگلیسی سال 1590 حدس می‌زنند که استامپ یک زمین‌دار ثروتمند بوده است:

«او از خیابان‌های کلن، بدبورگ و اپرات می‌گذشت، به سر و شکلی زیبا و بسیار متمدن، به عنوان کسی که برای همه ساکنان آنجا شناخته شده بود؛ و بسیاری از کسانی که او دوستان و فرزندانشان را سلاخی کرده بود، به او سلام می‌کردند. زیرا ظاهرا هیچ چیز مشکوکی در او وجود نداشت».

با این حال، این جزئیات احتمالاً چیزی بیش از یک رنگ دراماتیک نیست، زیرا هیچ منبع دیگری برای تأیید آن وجود ندارد.

انگیزه‌ها

از همین منابع پراکنده و متفاوت است که باید جزئیات ماجرای استامپ را استخراج کنیم؛ منابعی که عناصر ماوراء طبیعی را به عنوان واقعیت ذکر کرده‌اند. در یک نسخه روایت شده که دستگیری بعد از آن اتفاق می‌افتد که یک کشاورز محلی وارد درگیری با یک گرگ شده و پنجه چپ او را با شمشیر قطع می‌کند؛ وقتی کشاورز بعداً با پیتر استامپ روبرو می‌شود، می‌بیند که استامپ هم دست چپش را هم از دست داده است. این برای ایجاد شک کافی بوده است که استامپ و گرگ یک موجود هستند.

اما در جزوه انگلیسی داستان دستگیری استامپ چشمگیرتر است. پس از یک مجموعه قتل و تلفات دام، روستاییان یک گشت محلی تشکیل می‌دهند. این گروه استامپ را در حالت گرگ می‌بینند و تعقیب می‌کنند. استامپ کمربند جادویی خود را برمی‌دارد و درست جلوی چشم تعقیب‌کنندگانش به شکل انسانی باز‌می‌گردد. پس از تایید هویت او توسط تعقیب‌کنندگان، او دستگیر می‌شود.

werewolf5

عکسی از ورودی مرکز شهر بدبورگ در سال 1930 میلادی

گناه‌کار شناختن استامپ به اعترافات بعدی او بستگی دارد که تحت شکنجه و تهدید به شکنجه تضمین شد: «بنابراین او دستگیر شد و مدت کوتاهی پس از آن قرار شد تحت شکنجه قرار بگیرد ... اما از ترس شکنجه، او داوطلبانه تمام زندگی خود را اعتراف کرد». برخی از مورخان بر این باورند که ممکن است استامپ واقعا یک قاتل بوده باشد (حتی یکی فرض کرده است که افسانه‌های گرگینه از تلاش برای توضیح حضور قاتلان زنجیره ای سرچشمه گرفته است). اما حتی اگر اینطور نبود، احتمالاً هرگونه حمله محلی گرگ‌ها به دام یا مردم نیز به او نسبت داده شده است.

یک عامل تاریخی هم ممکن است استامپ را تبدیل به یک قربانی کرده باشد. جنایات ادعایی او مصادف با دوره‌ای بود که به جنگ کلن (1583-1588) معروف بود؛ نبردی که بین جناح‌های پروتستان و کاتولیک در جریان بود. مزدوران سرگردان در این دوره منطقه را به وحشت انداخته بودند و جنایات حل نشده می‌توانست داستان‌های عامیانه شوم یک گرگ را که در جنگل‌ها پرسه می‌زند ایجاد کند.

اختلافات مذهبی نیز تفسیر احتمالی دیگری از جنایات استامپ ارائه می‌دهد. تا سال 1589 جناح کاتولیک کنترل منطقه بدبورگ را به دست آورده بود. یک محاکمه بی‌رحمانه در آن دوره می‌توانست پروتستان‌ها را از افکار شورش منصرف کند و ادعای قدرت کاتولیک‌ها را تثبیت کند. استامپ، که گفته می‌شود به پروتستانتیسم گرویده بود، ممکن است نمونه مناسبی به نظر رسیده باشد.

برخی از محققان احتمال این دیدگاه را می‌پذیرند، اما لواک آن را درست نمی‌داند. او می‌گوید: «استامپ نه به عنوان هشداری به دیگر پروتستان‌ها، بلکه منحصرا به خاطر جنایاتی که به او نسبت داده شده بود تحت تعقیب قرار گرفت».

۳
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید