سفر به تهران قدیم؛ ماجرای عجیب اکران فیلم شعله در پایتخت
نمایش فیلم های پرطرفدار در سینماهای قدیمی پایتخت همواره با مصائب فراوانی همراه بود. در دوره پهلوی دوم که سینماها مثل قارچ در گوشه و کنار تهران به خصوص در خیابان لالهزار سبز می شدند، نگاتیو گران بود و یک نسخه از فیلم با اندکی تاخیر در چند سینما نمایش داده می شد. حرفه فیلمبری در چنین برهه ای پدید آمد و فیلمبرها نقش اول داستان جا به جایی فیلم ها بین سینماهای معروف بودند.
وقتی فیلمبرها وارد صحنه نمایش همزمان فیلمهای پربیننده شدند، سینماهایی که تقریبا در یک محدوده جغرافیایی بودند با نیم ساعت تاخیر، یک نسخه از فیلم های پرمخاطب را اکران می کردند.
نمایش فیلم های پرطرفدار در سینماهای قدیمی پایتخت همواره با مصائب فراوانی همراه بود. در دوره پهلوی دوم که سینماها مثل قارچ در گوشه و کنار تهران به خصوص در خیابان لالهزار سبز می شدند، نگاتیو گران بود و یک نسخه از فیلم با اندکی تاخیر در چند سینما نمایش داده می شد. حرفه فیلمبری در چنین برهه ای پدید آمد و فیلمبرها نقش اول داستان جا به جایی فیلم ها بین سینماهای معروف بودند.
وقتی فیلمبرها وارد صحنه نمایش همزمان فیلم های پربیننده شدند، سینماهایی که تقریبا در یک محدوده جغرافیایی بودند با نیم ساعت تاخیر، یک نسخه از فیلم های پرمخاطب را اکران می کردند.
اکبر رستم زاده، قدیمی ترین آپاراتچی تهران، در این باره می گوید: «در دهه ۳۰ و ۴۰ که بوبین و نگاتیو گران بود، صاحبان سینما با استخدام فیلمبر ابتکار جالبی به خرج دادند. در آن سالها سینماهای معروف با نیم ساعت تاخیر، نمایش فیلم های پربیننده ای مثل "شعله" و "اژدها وارد می شود" را شروع می کردند. اگر سئانس سینما کاپری ۹:۳۰ بود، سینما آسیا ساعت ۱۰ و سینما حافظ ساعت ۱۰:۳۰ نمایش فیلم شان را شروع می کردند. وقتی نمایش فیلم در سینما کاپری تمام می شد، فیلم بر با دوچرخه یا موتور، نگاتیو و بوبین را به سینمای دوم می رساند و به همین ترتیب یک نسخه از فیلم سینمایی تا شب در سه سینما اکران می شد. آن موقع خیابان های تهران خلوت بود و فیلم برها در کمترین زمان ممکن نگاتیوها را به سینمای بعدی می رساندند.»
ماموریت فیلمبرها به چشم نمی آمد اما برای نمایش فیلم ها در سینما، این ماموریت، حساس و گاهی غیر ممکن بود. رستم زاده درباره نسل فیلم برهای سینما در سالهای دور می گوید: «در آن سالها دو یا سه نفر به عنوان فیلم بر با سینماهای تهران کار می کردند. یکی سید عزیز بود که در خیابان استخر موتورسازی داشت و با کمک موتور، فیلم ها را جا به جا می کرد تا پول بیشتری بگیرد.
فیلم برهایی که موتور نداشتند با دوچرخه یا موتور کرایه ای کار می کردند و دستمزد کمتری می گرفتند. حسن چرخی یکی دیگر از فیلم برهایی بود که با سه چرخه فیلم ها را جا به جا می کرد. یک روز که باران شدیدی می بارید حسن چرخی در مسیر رسیدن به سینمای دوم لیز خورد و نگاتیو به جوی آب افتاد و خیس شد. وقتی نگاتیو به سینمای دوم رسید قابل استفاده نبود و سه سینما برای چند روز تعطیل شد. بعد از این ماجرا حسن چرخی که اعتبارش را از دست داده بود شغل فیلمبری را رها کرد و برای همیشه رفت.»
پلاکاردکشی هم یکی دیگر از مشاغل مرتبط با سینما در تهران قدیم بود که از ابتدای دهه ۴۰ رونق گرفت. رستمزاده در این باره می گوید: «در آن سالها سینماهای تهران در قرق هندیها بود. تصاویر فیلم های هندی کاغذی بود و آنها را به هم می چسباندند تا بر سر در سینما نصب کنند. از ابتدای دهه ۴۰ فردی به نام اکبرپلاکاردکش که مغازه اش در طبقه همکف ساختمان پلاسکو بود وارد سینما شد. او پودر مل را روی پارچه می مالید و با وسیله ای به نام اپک، تصویری نمادین از فیلم سینمایی را روی آن می کشید تا بر سر در سینما نصب کنند. پلاکاردکشی هم شغل پررونقی بود، اما چاپ بنر در دهه ۷۰ آن را منسوخ کرد.»
منبع: همشهری