خاطرات اسدالله علم فروردین ۱۳۴۹؛ حدس می‌زنم شاه می‌خواهد با روس‌ها معامله کلانی بکند!

خاطرات اسدالله علم فروردین ۱۳۴۹؛ حدس می‌زنم شاه می‌خواهد با روس‌ها معامله کلانی بکند!

یادداشت‌های اسدالله علم: باز خیال می کنم حدس دو روز پیش من صحیح باشد که می خواهند با روسها معامله کلانی بشود آمریکایی ها بدانند که کوتاهی کرده اند. من مدت زیادی جسارت کرده و با شاهنشاه به بحث پرداختم چون به من این اجازه را میذدهند. علیاحضرت ملکه پهلوی ناخوش و در رختخواب بودند و سر شام همین چند نفر بودیم. شهبانو هم که در بیمارستان هستند.

کد خبر : ۲۰۹۴۴۵
بازدید : ۱۳۶

اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود. 

در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.

شنبه ۸ فروردین ۱۳۴۹: شرفیاب شدم. شاهنشاه خیلی دیرتر به کاخ جهان نمای نیاوران آمدند. من نگران شدم، به خوابگاه رفتم معلوم شد حالشان خوب است. همان جا مرا پذیرفتند. داشتند گزارشهای محرمانه خارجی را می خواندند، البته نه آن که وزارت خارجه می فرستد. من خیلی کوتاه شرفیاب شدم. فرمودند هم از انگلیسها هم از آمریکایی ها بپرس که به کنفرانس جده چه قیمتی می گذارند؟ در جده کنفرانس وزرای خارجه دول اسلامی تشکیل شد و یک نفر را به عنوان دبیرکل انتخاب کردند.
 
محل دبیرخانه هم اورشلیم تعیین شد و تا اورشلیم در تصرف اسرائیلیها هست مقرر شد محل دبیرخانه در جده باشد. گویا زاهدی وزیر خارجه در این زمینه زیادی غلو کرده باشد که شاهنشاه می خواهند بدانند واقعاً تأثیر ‌(impact) آن در جهان چه بوده است. مطلب دیگری هم فرمودند از انگلیس ها بپرسیم که چرا و به چه مناسبت عراقی ها در بغداد تمرین شب خاموشی دارند؟ آیا از ما می ترسند یا از دشمن دیگری؟...
 
سر شام رفتم. اولاً شاهنشاه خیلی خوشحال بودند از خبری که رادیو مسکو داده است که ایران و شوروی می توانند صلح خاورمیانه را تضمین کنند. دوباره با حضور والاحضرت شاهدخت فاطمه پهلوی و شوهر ایشان ارتشبد خاتم، فرمانده نیروی هوایی، پهلبد شوهر والاحضرت شاهدخت شمس که در کاخ ملکه پهلوی سر شام بودند ... مدتی به سیاست و نادانی آمریکایی ها حمله فرمودند که باعث تعجب من شد. باز خیال می کنم حدس دو روز پیش من صحیح باشد که می خواهند با روسها معامله کلانی بشود آمریکایی ها بدانند که کوتاهی کرده اند. من مدت زیادی جسارت کرده و با شاهنشاه به بحث پرداختم چون به من این اجازه را می دهند. علیاحضرت ملکه پهلوی ناخوش و در رختخواب بودند و سر شام همین چند نفر بودیم. شهبانو هم که در بیمارستان هستند.
 
شاهنشاه در خصوص این که بی جهت آمریکایی ها و انگلیس ها نفت خاورمیانه را از کشورهایی مثل کویت ابوظبی و لیبی می برند مدتی بحث فرمودند که واقعاً صحیح است. من عرض کردم سیستم کاپیتالیستی غیر از این نمی تواند باشد، تمام صحبت منافع است. فرمودند چرا نسبت به ناصر این همه مراعات می کنند و نفت لیبی را به او داده اند؟ عرض کردم شاید زورشان به او نمی رسد چون پیش ملت خود محبوبیت دارد یا این که چنان که قدیمی ها می گویند او هم سم دارد، یعنی نوکر غرب است و به ظاهر دوست شوروی.

منبع: انتخاب

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید