اوتا بِنگا؛ پسری از جنگلهای آفریقا که در «باغ وحش» به نمایش درآمد
اوتا بِنگا از کنگو ربوده شد و به آمریکا آورده شد، جایی که او را به شکل یک موجود «نمایشی» در باغوحش برانکس به نمایش گذاشتند. داستان غمانگیز او نمایانگر تاریخ ایدئولوژیهای نژادپرستانۀ غربی است که هنوز هم بر دنیای معاصر اثر میگذارند.
فرادید| سال ۱۹۰۴، اوتا بِنگا، جوانی 19 ساله از کشور آفریقایی کنگو (که در آن زمان مستعمره بلژیک بود) پس از ربوده شدن توسط قاچاقچیان برده، به یک آمریکایی فروخته و به ایالات متحده منتقل شد. بنگا در آمریکا تجربهی تحقیرآمیز به نمایش گذاشته شدن در نمایشگاه جهانی سنتلوئیس در «قفس میمونها» را تجربه کرد. این نمایش به بهانهی یک تجربهی «علمی» و «آموزشی» طراحی شده بود تا عموم مردم از به اصطلاح برتری نژادی خودشان و حقارت سیاهپوستان آگاه شوند.
به گزارش فرادید، داستان غمانگیز اوتا بنگا بازتاب وضعیت شکنندهی زندگی سیاهپوستان در اوایل قرن بیستم در آمریکا است؛ چندین دهه پس از لغو بردهداری در این کشور.
از کنگو تا سنتلوئیس
مردی که اوتا بنگا را خرید: ساموئل فیلیپس وِرنِر
اطلاعات کمی از اوایل زندگی اوتا بنگا در دست است. او میان وحشتهای استعماری ناگفتنی کنگوی بلژیک متولد شد. بنگا در جنگلهای استوایی اطراف رودخانه کاسای (در جمهوری دموکراتیک کنگوی امروزی) زندگی میکرد. زندگی او پس از کشته شدن همسر و دو فرزندش در حمله به روستایشان توسط قبیلهی همسایه دگرگون شد. او توسط قاچاقچیان برده محلی به اسارت درآمد و سال ۱۹۰۴ به ساموئل فیلیپس ورنر، یک فرصتطلب آمریکایی و کاوشگر خودخوانده، به قیمت کمتر از ۵ دلار فروخته شد.
ورنر ابتدا قصد داشت یک مأموریت تبلیغی مسیحی در کنگوی بلژیک برپا کند، اما برنامههایش ناکام ماند. او که در عین حال به دنبال فرصتهای تجاری بود، با سازماندهندگان نمایشگاه جهانی سنتلوئیس همکاری کرد و پیشنهاد داد «پیگمهها» را برای یک نمایشگاه حمایتشده از سوی ایالات متحده به آمریکا بیاورد (پیگمهها قبیلهای از افراد کوتاه قامت در آفریقا هستند).
اوتا بنگا در نمایشگاه جهانی
چهار «پیگمه» که با نیزه در نمایشگاه جهانی ایستادهاند. (اوتا بنگا نفر سمت راست است) ۱۹۰۴
در نمایشگاه جهانی سنتلوئیس، اوتا بنگا و چهار پیگمهی دیگر کنار سایر مردمان بومی سراسر جهان به نمایش گذاشته شدند. آنها مجبور بودند لباسهای «بومی» بپوشند و در دهکدههایی زندگی کنند که برایشان ساخته شده بود.
«پیگمههای کنگو» به نمایش عمومی گذاشته شدند و در غیاب مردم، دانشمندان (انسانشناسان نژادی) آنها را سوژهی مطالعه و اندازهگیری خودشان میکردند. آنها این «نمونهها» را شواهدی از ناتوانی و عقبماندگی فرضی غیراروپاییان اعلام میکردند. در نهایت بنگا از دیگران جدا شد و به عنوان «آدمخوار» به نمایش گذاشته شد، چون بازدیدکنندگان برای تماشای قامت کوچک و دندانهای تیز او به نمایشگاه سرازیر میشدند.
بنگا در سال 1904
پس از نمایشگاه، اوتا بنگا مدت کوتاهی با ورنر به کنگو بازگشت، اما خیلی زود خواستار بازگشت به آمریکا شد چون باور داشت در سرزمین مادریاش دیگر چیزی برای او باقی نمانده است. پس از بازگشت به آمریکا، ورنر او را به حال خود رها کرد و او را به یک اتاق خصوصی در موزه تاریخ در نیویورک فرستادند. اما او را پس از پرتاب صندلی به سمت خانم گوگنهایم که از حامیان اصلی موزه بود، به باغوحش برانکس منتقل کردند.
زندگی در باغوحش برانکس
عکسی از اوتا بنگا در باغوحش برانکس، ۱۹۰۶
اوتا بنگا ابتدا به عنوان مراقب به باغوحش برانکس آورده شد، هرچند هیچ مدرکی از پرداخت حقوق به او وجود ندارد. حضور او خیلی زود به یک جاذبه تبدیل شد، زیرا جمعیت ظاهر او را مسخره میکردند، مزاحم او میشدند و حتی به او حمله میکردند. در نهایت، تصمیم گرفته شد او در یکی از قفسهای میمونها به نمایش گذاشته شود.
سال ۱۹۰۶، تحت پوشش آموزش قومنگاری، اوتا بنگا به یک سوژهی نمایشی تبدیل شد. مدیر باغوحش، ویلیام هورنادی با حمایت مشتاقانهی دبیر انجمن جانورشناسی نیویورک، بنگا را در خانه میمونها همراه با یک اورانگوتان به نمایش گذاشت.
سالهای بعد و مرگ
بنگا در حالیکه دندانهای خود را که بر اساس سنت قبیلهای تراشیده شدهاند، نشان میدهد؛ ۱۹۰۴
اوتا بنگا پس از آزادی از باغوحش برانکس، با اینکه بزرگسال بود به یک یتیمخانه در بروکلین منتقل شد. در نهایت، سال ۱۹۱۰، به لینچبرگ در ویرجینیا منتقل شد، جایی که در مدرسه الهیات ویرجینیا تحصیل کرد. به او لباسهای اروپایی داده شد و دندانهایش را روکش کردند تا ظاهرش را «متمدن» کنند. بنگا از نظر تحصیلی موفق بود، اما از آن لذت زیادی نمیبرد. در عوض، از آموزش شکار و ماهیگیری به پسران محلی لذت میبرد.
بنگا بعدها در یک کارخانه تنباکو در لینچبرگ مشغول به کار شد و آرزو داشت به کنگو بازگردد. با این حال، آغاز جنگ جهانی اول سفرهای فرامرزی را متوقف کرد. سرانجام روز ۲۰ مارس ۱۹۱۶، اوتا در عمل غمانگیزی که ناشی از یأس بود، آتش آیینی روشن کرد و با شلیک گلوله به قلب، به زندگی خود پایان داد.
داستان اوتا بنگا در ایالات متحده به سختی قابلدرک است. او تحقیر شد و از کرامت انسانی خود محروم ماند، در حالی که ربایندگانش قساوتشان را به بهانهی انجام یک وظیفه علمی توجیه میکردند. داستان او روایتی تلخ از ایدئولوژیهای نژادپرستانۀ غربی است که تا به امروز نیز پابرجا ماندهاند و بر جهان ما تاثیر میگذارند.
مترجم: زهرا ذوالقدر