سفر به ایران قدیم؛ تلاش برای دستگیری اولین رئیس ساواک در لبنان؛ بختیار چگونه از دست ساواک گریخت؟
تمام اینها پول گرفته بودند و حتی حاضر شدند که تحویل بدهند. هواپیما آمد که این را ببرد و متأسفانه آقای ظلی با این تلاشی که کرد و هواپیما آورد باز آن شب مثل اینکه کفه این طرف چرب تر شد و پول بیشتری داده بودند و بختیار را شبانه از زندان آزاد کردند و هواپیما هم دست خالی برگشت به تهران البته قبل از این داستان خوانساری طی تلگرافی زدند که ما میاشیم به لبنان و شما هم بیائید و کار خیلی فوری داریم ولی نباید سفیر ما در لبنان این مطلب را بداند ملاقات ما در دفتر آقای ظلی با آقای خوانساری بود به صورت برخورد.
منصور قدر، یکی از چهره های بلندپایه ساواک و سفیر ایران در لبنان و اردن بود. حضور او در لبنان همزمان با فعالیت های امام موسی صدر و شهید چمران در این کشور بود که باعث شکل گیری خاطرات تاریخی قابل توجهی از آن دوره شده است. بنیاد مطالعات ایران در گفتگویی با منصور قدر، بخشهایی از خاطرات او را جمع آوری کرده است.
در ادامه بخشی از خاطرات او را بخوانید.
(لازم به ذکر است که درهم ریختگی برخی از جملات ناشی از گفتگوی شفاهی منصور قدر با مصاحبه کننده است. تا حد عدم مداخلهی مستقیم در متن، برخی از مشکلات متنی اصلاح شده است.متن گفتگو از کانال تاریخ شفاهی برداشته شده است.)
سؤال: راجع به زندانی شدن بختیار که در گذشته صحبتی نکردیم؛ ماجرا چه بود.
بختیار بارها میآمد به لبنان در موقعیکه من آنجا کاردار بودم بین سالهای ٦٥ تا ۱۷ پنج مرتبه آمد و ما چون منشی او را که شخصی بود بنام بحر العلوم در اختیار داشتیم تقریباً از تمام فعالیتش مستحضر بودیم ولی هر دفعه تهران توصیه میکردند که این را دستگیر کنید من مخالف بودم با این امر چون موردی نداشت که ما او را دستگیر بکنیم.
لبنان با آن در و پیکر بازش با آن مردم پول پرستش اگر دستگیرش هم میکردیم بعد از مدت کوتاهی او را در آوردند. مضافا به اینکه میفهمید که ما دنبالش هستیم و نمیتوانستیم فعالیتهایش را تعقیب بکنیم در صورتی که آن موقع مرتب فعالیتش را تعقیب میکردیم و خنثی میکردیم. بعد از آنکه من سفیر شدم و رفتم به اردن ظاهراً دو مرتبه دیگر آمده بود و بعد او آنجا دستور داده بودند که یک ترتیبی بدهند که او را بگیرند.
مامورینی هم در فرودگاه داشتند، چمدانهای او را به عنوان وسائل قاچاق بازدید کردند که تحت این عناوین او را بگیرند تصادفاً او همیشه اسلحه همراهش هفت تیری همراهش بود بجرم اینکه اسلحه وارد کرده است گرفتند و زندانیاش کردند. رفت به زندان و به محض اینکه رفت به زندان سفیر وقت در آنجا آقای ظلی بود و متأسفانه از این جریانات اطلاعی نداشت، تقصیری هم نداشت برای اینکه دستگاه او را در جریان نگذاشته بود، وقتی که از آنجا اطلاع میدهند که شخصی در اینجاست به نام بختیار این بلافاصله به جرائد میگوید و مطلب بزرگ میشود و منتشر میشود در تمام جراید لبنان و دیگر گرفتن بختیار یک حالت سیاسی پیدا میکند در صورتی که به فرض اینکه میخواستند بختیار را بگیرند و بیاورند به تهران میبایستی بی سر و صدا باشد و یا منکر بشوند که این اصلاً بختیار نیست و با کمک پلیس بینالمللی او را تحویل بگیرند.
در هرصورت بعد از آنکه مطلب افشاء شد سید موسی صدر به فعالیت افتاد وکیلی برای او گرفت و با تمام تلاشها و پول هایی که دولت ایران خرج کرد در آنجا واقعاً پول گرانی خرج کردند به رئیس جمهور مقادیر زیادی پول دادند و رئیس مجلس پول دادند و به دادستان پول دادند.
تمام اینها پول گرفته بودند و حتی حاضر شدند که تحویل بدهند. هواپیما آمد که این را ببرد و متأسفانه آقای ظلی با این تلاشی که کرد و هواپیما آورد باز آن شب مثل اینکه کفه این طرف چرب تر شد و پول بیشتری داده بودند و بختیار را شبانه از زندان آزاد کردند و هواپیما هم دست خالی برگشت به تهران البته قبل از این داستان خوانساری طی تلگرافی زدند که ما میاشیم به لبنان و شما هم بیائید و کار خیلی فوری داریم ولی نباید سفیر ما در لبنان این مطلب را بداند ملاقات ما در دفتر آقای ظلی با آقای خوانساری بود به صورت برخورد.
سؤال: خوانساری در وزارت خارجه؟
قدر: بله ایشان معاون اداری وزارت خارجه بودند آمدند و یک پاکت در بسته به من دادند گفتند که من نمیدانم محتویات آن چه هست و یمن هم لازم نیست بگوئید. من هم نمیدانستم داستان اتفاق آقای پناهی که در اینجا هست با او رفتیم به ناهار و پاکت را در آورد و به من داد. آقای فرج پناهی که آنجا دبیر دوم بود در سفارت ما باتفاق رفتیم ناهار بخوریم و من داستان گفت این پاکت لات و مهر شده مال شما است و را نمیدانستم سر ناهار پاکتی را در آورد و به من داد خودش هم نمیدانست. من پاکت را باز کردم و دیدم که داستان اینست که: شما فوراً با رئیس مجلس اینجا تماس بگیرید و چون با شما دوست است ترتیبی بدهید که بختیار را بگیریم و نگذارند از چنگ برود.
منبع: انتخاب