سفر در زمان؛ دعوت سفیر ژاپن به یک عروسی در ایران؛ آداب و رسوم ازدواج در ایران دوران رضاشاه

پسر ساعت را میبینند و وقت مساعدی را انتخاب میکنند و با گفتوگو و تبادل نظر با دوستان و خویشاوندان قرار و ترتیب مراسم عروسی داده میشود. در این هنگام پسر به خانه دختر شیربها و شیرینی میفرستد. این بازمانده رسـم قـدیـم دادوستد گونه است. عروسی مراسم ازدواج در وصف درست و دقیق آن شامل مجلس عقد و جشن است. مراسم عقد درخانه دختر برگزار میشود و آخوند محل و دوستان داماد جز خانواده عروس هم به خانه پدر عروس دعوت میشوند.
سفرنامه کازما، سفرنامه خاطرات آکی ئوکازما، نخستین وزیرمختار ژاپن در ایران است. ایران خاطرات از سال ۱۳۰۸ تا ۱۳۱۱ ادامه دارد. کتاب فوق با ترمه دکتر هاشم رجبزاده، از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در سال ۱۳۸۰ به چاپ رسیده است.
زنان ایرانی که در شهر میروند مانند پرندهای به چشم میآیند. دختر که دم بخت شد، دیگر اجازه ندارد که با روی باز از خانه بیرون برود سراپایش را در چادر، پوششی همچون کاتسو کی ژاپن، پنهان میکند و در وضعی که فقط چشمهایش از روزن چادر دیده میشود راه میرود زن رختشو که در خانهها کار میکند و زنان خدمتگار هم وقتی مرد نامحرم نزدیک میآید حتماً چادر سر میکنند و رو میگیرند. گاه میبینیم که گروهی از زنها که در کوی و بازار میروند همه چادر سیاه پوشیده و روبنده و پیچه یا نقاب، سیاهی که مانند لبه کلاه آفتاب گردان تنیس است؛ به صورتزدهاند و فقط چشمهایشان پیداست. دیدن آنان به یادم میآورد. هر بار دستهای پرنده را بیننده برای دانستن و شناختن اندازه زیبایی زن هیچ ره یافتی جز چشمان او که پیداست ندارد.
پسر ساعت را میبینند و وقت مساعدی را انتخاب میکنند و با گفتوگو و تبادل نظر با دوستان و خویشاوندان قرار و ترتیب مراسم عروسی داده میشود. در این هنگام پسر به خانه دختر شیربها و شیرینی میفرستد. این بازمانده رسـم قـدیـم دادوستد گونه است. عروسی مراسم ازدواج در وصف درست و دقیق آن شامل مجلس عقد و جشن است. مراسم عقد درخانه دختر برگزار میشود و آخوند محل و دوستان داماد جز خانواده عروس هم به خانه پدر عروس دعوت میشوند.
آخوند، دو دستیار معتمدش را به خانه دختر میفرستد و اعلام قبلی عقد را میکند. این فرستادهها که به اندرونی خانه پدر عروس میرسند دختر که آماده و سرتاپایش پوشیده و به سرنوشت خود رضا داده، در میان انبوه زنان خویش و آشنا نشسته است. در اینجا آن دو فرستاده عاقد، از دختر میپرسند که آیا در دلش با این ازدواج راضی است.
این پرسش را چهار بار تکرار میکنند، زیرا که این امری مهم و مربوط به یک عمر است و بایسته دقت و اطمینان فرستادهها از آن که از دختر "بله" پس گرفتند نزد آخوند میروند و او را آگاه می. کنند آنگاه سرانجام خود عاقد میآید و خطبه عقد را جاری میکند و تیمنا آیهای از قرآن را بلند میخواند، و بالأخره در لحظهای که لفظ «بله» از دهان دختر بیرون میآید خانه پر از صدای کف زدن و هلهله شادی می شود.
به زودی مهمانها با اشتهای تمام به خوردن انواع شیرینی و نوشیدن شربت سرگرم میشوند و قلیان میکشند و پس از این سور و سرور مبارکباد میگویند و به خانههایشان باز میگردند دادن پاداش یا حق القدم عاقد با داماد است و با پرداخت آن و زیر نظر آخوند عقدنامه مهر و امضا میشود و آن را به دست داماد دهند.
این حق القدم معمولاً چهار قرآن برابر هشتاد سن است. میاین مراسم که به انجام رسید پسر و دختر هنوز همخانه نمیشوند و شروع به زندگی مشترک نمیکنند داماد زود به زود به خانه دختر سر میزند، اما در این اوقات دختر در گوشهای از خانه از نظر پنهان میشود و خودش را نشان نمیدهد. سرانجام و پس از گذشتن بیش از ده ماه از عقدکنان جشن عروسی اصلی و نهایی برگزار میشود مقارن این، جشن داماد دو دست رخت ممتاز و یک قواره پارچه خوش نقش ونگار و چند بشقاب و سینی پر از شیرینی برای عروس پیشکش میفرستد؛ و از نو در شب پیش از جشن عروسی یک کاسه حنا ـ که ایرانیها مو را با آن رنگ میکنند و چند خوانچه شیرینی هدیه میفرستد فرستادهای از سوی داماد که یک دسته ساز و نقاره، چی طبال و آواز خوان همراه اوست این هدیه را میآورد، چون داماد مسلمان است خوانچه کشان البته با فرستادن صلوات و گفتن اللهم صل علی محمد و آل محمّد به صدای بلند به خانه عروس میروند.
در این شب پیش از عروسی عروس و داماد مویشان را حنا میبندند. حنا رنگ سرخی است که برای رنگ کردن مو به شیوه آیینی و مرسوم به کار میرود. در عربستان یا ایران در هرجا مردانی که مو و محاسنشان را سرخ حنایی کردهاند دیده میشوند. نیز با رسیدن روز عروسی عروس و داماد. صبح ز، زود و جداگانه، به حمام میروند و آخرین چرک دوره تجرّد را از تن پاک میکنند اگر در شهر و آبادی آنها حمام نباشد، در خانه خود آب گرم فراهم میسازند و با آن شستشو میکنند. ظهر که میرسد، داماد بر اسب مینشیند و همراه چند دوست خود به چشمه میرود و باز با آب تنی در آن چرک از تن میزداید و در لباس دامادی به خانه برمی گردد و در حجله مینشیند در سراسر این مدت آوای هلهله و صدای تیر تفنگ شنیده میشود. این مانند ترقه انداختن در جشنهای چینیان است. در خانه داماد به زودی خوردن شام را به پایان میرسانند.
مهمانها داماد را در حجله مینشانند، و چراغ و فانوس برمی دارند و برای آوردن عروس میروند عروس را بر اسب مینشانند، و او در میان زنها که دورهاش کردهاند روانه خانه داماد می. شود در این میان کسانی هم از خانواده عروس اشک میریزند. داماد به جلوی در به پیشباز قافله عروس میرود و او را در پیاده شدن از اسب کمک میکند. عروس و داماد در میان این جمع وارد خانه میشوند، و آنگاه خویشاوندان پسر عروس و داماد را به حجله میبرند در آنجا آنها را دست به دست میدهند و مردی از بزرگان خانواده در گوش آنها دعای خیر میخواند و آنها را تنها میگذارند سپس عروس و داماد پای یکدیگر را با گلاب میشویند. در این حالت شصت (پا) باید بسته و پنجه پا به هم چسبیده باشد.
این از رسوم شب زفاف است، این کار ساده به نظر میآید، اما در واقع مهارت بسیار می خواهد. اگر بنا به اتفاق شصت یکیشان باز بشود، آن را بس بدشگون میدانند و ناخوشایند می. دارند در این میان داماد در ظرفی که پیش رویشان است سکه طلا میاندازد (= رونما) که هدیه به عروس است که روی خود را باز کند و رخسارش را نخستین بار به او نشان بدهد در اینجا خویشان و آشنایان که همراه عروس و داماد به اتاق آنها آمده بودند همه بیرون میروند و عروس را در اتاق با داماد تنها میگذارند این اتاق را حجله میگویند و آن را با پردههای خوشرنگ و زیبا و نیز با آویختن شمشیر و سپر آرایش شایسته میدهند.
این اتاق برای تازه عروس برای همیشه جایی مأنوس و دریاد ماندنی میشود و در اوایل زندگی تازه اتاق خواب عروس و داماد است. مراسم شب عروسی بدینسان پایان میگیرد، اما جشن و سرور چند روز ادامه پیدا میکند همه دوستان و بستگان را دعوت میکنند و با اجرای موسیقی و برپاداشتن نمایش میکوشند تا جشن آغاز زندگی نوعروس و تازه داماد هرچه باشکوهتر و مطلوبتر برگزار شود با همۀ تفاوتی که در مقیاس و مراسم سور و سرور هست جشن عروسی در سراسر جهان مانند طبیعت و منش آدمیان، یکسان است.
منبع: انتخاب