سفر در زمان؛ یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۵ مهر ۱۳۵۱: شاه گفت ممکن است باز هم معاملاتی با روس‌ها بکنم؛ باید ترتیباتی بدهیم که مشتی به دهن عراقی‌ها بکوبیم و حمایت شوروی از آن‌ها کمتر شود

سفر در زمان؛ یادداشت‌های علم، چهارشنبه ۵ مهر ۱۳۵۱: شاه گفت ممکن است باز هم معاملاتی با روس‌ها بکنم؛ باید ترتیباتی بدهیم که مشتی به دهن عراقی‌ها بکوبیم و حمایت شوروی از آن‌ها کمتر شود

یادداشت‌های اسدالله علم: شاه فرمودند: ممکن است باز هم معاملاتی با روس‌ها بکنم و در مقابل گاز بیشتری که به آنها میدهیم. ترتیباتی شاید بدهیم که مشتی به دهن عراقی‌ها بکوبیم و حمایت شوروی از آنها کمتر بشود. عرض کردم این به نظرم خیلی مشکل میرسد. باز هم فرمودند من گمان میکنم حکومت عراق دست نشانده انگلیس هاست، منتها به این لباس روسوفیل درآمده است.

کد خبر : ۲۵۱۶۷۹
بازدید : ۲۵۳

اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  

در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.

۵ مهر ۱۳۵۱: صبح شرفیاب شدم... عرض کردم والاحضرت اشرف کسالت زنانه دارند، باید در نیویورک عمل مختصری بکنند. فرمودند: احوالپرسی کن. گله علیا حضرت ملکه پهلوی را در قبال بخشنامه من عرض کردم که باید وقتی شمال تشریف میبرند، پول هتل را که متعلق به بنیاد پهلوی و وقف است، بپردازند. فرمودند: دوباره اگر گله کردند، سخت جواب بده. این هتل‌ها و سهام کارخانجات و ... تقریباً نود درصد ثروت خود را، شاهنشاه ده سال قبل وقف بر امور خیریه فرمودند که حالا خیلی هم بزرگ شده است - در حدود صد ملیون دلار میشد. آن وقت من رئیس املاک پهلوی [بودم]و این کار بعد از تقسیم املاک اختصاصی صورت گرفت. شاه واقعاً دریادل است. من گمان نمیکنم چنین پادشاهی هرگز ایران به خود دیده باشد. صحبت تشریف بردن به مسکو شد. فرمودند: ممکن است باز هم معاملاتی با روس‌ها بکنم و در مقابل گاز بیشتری که به آنها میدهیم. ترتیباتی شاید بدهیم که مشتی به دهن عراقی‌ها بکوبیم و حمایت شوروی از آنها کمتر بشود. عرض کردم این به نظرم خیلی مشکل میرسد. باز هم فرمودند من گمان میکنم حکومت عراق دست نشانده انگلیس هاست، منتها به این لباس روسوفیل درآمده است. 

بعد من مرخص شدم. رفتم فیلم جشن‌ها را دیدم.... ساعت هفت کمیسیونی درباره فیلم جشن‌ها با وزیر فرهنگ و هنر پهلبد، شوهر والاحضرت شمس، و سایر مسئولین این امر و شورای جشن داشتم. سر شام رفتم. پهلبد هم بود. صحبت فیلم شد. فرمودند: همین الان میخواهم ببینم. فرستادیم فیلم را به کاخ آوردند تا ساعت یک صبح طول کشید. من واقعاً خسته و فرسوده شدم.

منبع: انتخاب

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید