کاتب، فرمانده، فرعون؛ تاریخ دربارۀ «هورمحب» چه میگوید؟
جولیوس سزار، ناپلئون، مارشال دوگل و بسیاری دیگر از فرماندهان بزرگ تاریخ با اتکا به محبوبیت و قدرتی که از میدان جنگ به دست آوردند، توانستند به رهبری کشورشان برسند. در این میان یکی از قدیمیترین نمونهها در تاریخ، ژنرال مصری «هورمحب» است؛ کسی که با همراهی با اشراف و کاهنان معبد آمون، به پادشاهی رسید و تا حدی میراث فرعون قبلی یعنی آخناتون را از میان برداشت. خود او هیچ وارثی نداشت، اما زمینهساز شکلگیری دودمان نوزدهم در تاریخ پادشاهی مصر باستان شد.
فرادید| نام هورمحب برای مخاطبان ایرانی سریال «یوسف پیامبر» بیگانه نیست؛ او یکی از شخصیتهای فرعی این سریال است که به عنوان فرماندۀ نظامی دوران آمنهوتب و آخناتون به تصویر کشیده شده است. دوستداران ادبیات هم هورمحب را شاید با رمان «سینوهه» اثر میکا والتاری بشناسند. هورمحب در برخی آثار ادبی دیگر، در سریال «توت» و در اپرای «آخناتون» اثر فیلیپ گلس نیز ظاهر میشود. بنابراین او شخصیتی ناشناخته نیست، بهویژه در مصرشناسی؛ اما گذر زمان و اینکه تنها دو سال حکومت کرد باعث شده بخشهای زیادی از زندگی او مبهم و بحثبرانگیز باشد.
به گزارش فرادید؛ یکی از این موارد مبهم، اصلونسب اوست. بر اساس متن تاجگذاریاش که در آن از هوروس برای رساندنش به تخت سپاسگزاری میکند، گمان میرود هورمحب در اصل از شهر «هنننسوت» آمده باشد؛ شهری در غرب نیل که بعدها «هرقلپولیس» نام گرفت. هوروس، خدای محبوب هورمحب، خدای حامی همان شهر بود. اما دربارهٔ خانوادهٔ او اختلافنظر وجود دارد؛ برخی او را از یک خاندان اشرافی میدانند و برخی معتقدند مردی عادی بوده که کارش را بهعنوان کاتب آغاز کرده است. در هر صورت، روشن است که او یکی از اعضای خاندان سلطنتی دودمان هجدهم نبود.

تندیس باستانی هورمحب که او را در مقام یک کاتب سلطنتی تصویر کرده است
هورمحب در دوران فرعون آمنهوتپ چهارم (معروف به آخناتون) صاحب جایگاهی ویژه شد. دهمین شاه این دودمان حدود ۱۳۵۲ ق.م تاجوتخت را از پدرش آمنهوتپ سوم به ارث برد؛ پدری که مصر را با پیروزیهای سیاسی و نظامی به قدرتی بزرگ در مشرقزمین تبدیل کرده بود. اما آمنهوتپ چهارم سیاست کشور را تغییر داد؛ دست از فتوحات بیرونی برداشت و برای کاهش قدرت روبهافزایش کاهنان آمون، دگرگونی موسوم به «انقلاب عمارنه» را بنیان گذاشت.
نام این انقلاب از شهر «تلالْعَمَرنَه» گرفته شده؛ پایتخت جدیدی که آخناتون در داخل سرزمین ساخت و آن را «آختآتون» یا «افق آتون» نامید. آتون، که به صورت قرص خورشیدی با پرتوهایی به شکل دست و کلید زندگی (عنخ) نمایش داده میشد، در دوران آخناتون به خدای برتر تبدیل شد و فرعون را از نفوذ کاهنان آمون رها کرد. این تحول یک انقلاب واقعی دینی بود که حتی هنر و برخی دیگر از جنبههای فرهنگ مصری را نیز دگرگون کرد.
بهنظر میرسد آخناتون هورمحب را سخنگوی امور خارجی کرده و مأموریتهایی دیپلماتیک به او سپرده باشد؛ از جمله سفری به نوبیا که در پی آن، شاهزادهٔ «میام» نیز هیأتی به مصر فرستاد. این رخداد در نقاشیهای باستانی مقبرهٔ وزیر «هِوی» ثبت شده است. اما در این زمان هورمحب هنوز به جایگاه فرماندهی بزرگ نرسیده بود، زیرا در دورهٔ آخناتون، فرمانده کل ارتش شخصی به نام «پعاتِنِمهب» بود.
بر سر هویت این فرد اختلاف وجود دارد؛ برخی پژوهشگران میگویند پعاتنمهب خود هورمحب بوده که بعدها نامش را تغییر داده، چون معنی آن «آتون شاد است» بود و با تغییر شرایط سیاسی سازگار نبود. برخی دیگر نیز او را فردی جداگانه میدانند.

تندیس باستانی هورمحب که او را در مقام فرمانده نظامی نشان میدهد
اما آنچه مسلم است اینکه هورمحب مسیر نظامی را برگزید و بهدلیل دانش و فرهنگ خود توانست وارد دربار شود. این پیشرفت در دورهٔ توتعنخآمون، فرعون بعدی، رخ داد. او یکی از پسران آخناتون بود که از همسر اصلیاش نفرتیتی زاده نشده بود؛ مادرش احتمالاً خواهر ناشناختهٔ آخناتون بود که مومیایی او با لقب «بانوی جوان» شناخته میشود. توتعنخآمون ابتدا «توتعنخآتون» نام داشت، اما پس از مرگ پدرش و نشستن بر تخت در حدود ۱۳۳۴ ق.م، نامش را تغییر داد تا به دین پرستش «آمون» بازگردد.
او به پرستش آتون پایان داد و نظم قدیم را احیا کرد؛ این شاید بهدلیل سن کم (۸ یا ۹ ساله) او و تاثیر اطرافیان بود. طبیعی بود که در این سن بزرگترها امور را اداره کنند، و این وظیفه بین هورمحب و احتمالاً پدرزن شاه، وزیر «آی»، تقسیم شده بود. خود هورمحب نوشته که در هنگام طغیان خشم شاه او را آرام میکرده و از این راه جایگاهش در دربار تقویت شده است.
در نخستین مقبرهای که هورمحب در سقاره ساخت و پیش از پادشاهیاش آماده کرده بود، فهرست بلندی از لقبها و مناصب او ثبت شده است؛ از جمله ولیعهد، بادبزندار دستراست شاه، فرمانده کل ارتش، همراه شاه در سفرهای شمال و جنوب، فرستادهٔ شاه در رأس ارتش، و «یار یکتا و آنکه در روز قتل آسیاییها کنار پای سرورش میایستد».
علت مرگ توتعنخآمون دقیقاً مشخص نیست. بررسی مومیایی او چند بیماری را آشکار کرده که بیماری اصلی احتمالا مالاریای پیشرفته بههمراه زخمی در پا بوده که احتمالاً ناشی از سقوط بوده است. او فرزندی نداشت و ناچار بود جانشینی تعیین کند. هورمحب روایت کرده که شاه او را «ایدنو» (سرور سرزمین) و «ایریپات» (لقب ولیعهد) نامید. اما پس از مرگ شاه، این «آی» بود که به سلطنت رسید. علت این امر روشن نیست.
برخی معتقدند لقب هورمحب اعتباری یا موقتی بود، اما بیشتر پژوهشگران میگویند آن دو به توافق رسیده بودند: آی پشتیبانی سیاسی قویای داشت (پدر نفرتیتی و احتمالاً از خویشان تییه، همسر آمنهوتپ سوم) و هورمحب نیز میدانست آی پیر است و عمر زیادی نخواهد داشت و به همین دلیل به امید رسیدن خود به قدرت، موقتا کنار رفته بود. افزون بر این، هورمحب در آن زمان در جنگ به سر میبرد.
فرایند جانشینی حادثهای جالب را آشکار میکند: تلاش نفرتیتی برای بهدست گرفتن قدرت بهتنهایی و تغییر نامش به «اسمنخکارع»؛ اما دربار و بهویژه کاهنان آمون حاضر نبودند حاکمیت یک زن دیگر را تحمل کنند. اطلاعاتی دربارهٔ نامهٔ او به پادشاه هیتی برای درخواست شوهر سلطنتی وجود دارد که با عنوان «دهامونزو» امضا شده؛ که در واقع صرفاً عنوان «همسر بزرگ شاه» بوده است. این نامه شاید از سوی دیگر زنان سلطنتی مانند آنخسنآمون نوشته شده باشد.
بههرحال، آی چهار سال سلطنت کرد و با ازدواج با آنخسنآمون، مشروعیت خود را تثبیت کرد. او تلاش کرد جامعهٔ دوقطبیشدهٔ مصر را آشتی دهد، اما بسیاری او را همچنان ادامهدهندهٔ راه آخناتون میدانستند و منتظر مرگش بودند تا هورمحب به قدرت برسد. اما آی وارث دیگری برگزیده بود: «نختمین»، ژنرالی برجسته که در دورهٔ توتعنخآمون افتخارات فراوانی کسب کرده بود.

تندیس باستانی هورمحب در مقام پادشاه
تعیین نختمین بهعنوان ولیعهد، به معنای کنار گذاشتن هورمحب بود. روشن نیست او پسر آی بود یا فرزندخوانده، اما لقب «ولیعهد» و «پسر شاه» را داشت. هورمحب این را نپذیرفت و معلوم نیست دقیقاً چه رخ داد، اما بهنظر میرسد نختمین سرنوشتی تراژیک پیدا کرد، زیرا نهتنها پادشاه نشد بلکه نامش نیز از تاریخ محو شد.
هورمحب احتمالاً با مخالفت چندانی روبهرو نشد. تنها رقیبش «مایا» خزانهدار و کاتب سلطنتی بود که آی او را نامزد احتمالی کرده بود، اما هورمحب او را با واگذاری امور مالیاتی کشور و مناصب مهم دیگر، بهخوبی راضی کرد.
در فهرستهای سلطنتی، هورمحب پس از آمنهوتپ سوم آمده، زیرا نامهای آخناتون، توتعنخآمون و اسمنخکارع در زمان رامسس دوم حذف شده بود؛ افزون بر این، هورمحب نام آی را نیز محو کرد و آثار او را به نام خود ثبت نمود. به همین دلیل طول سلطنت او گاهی «۵۸ سال» ذکر شده، درحالیکه در واقع ۲۷ سال حکومت کرد.
مشکل اصلی او نبودن از اعضای خاندان سلطنتی بود؛ مشکلی که با ازدواج با «موتندجمت»، دختر آی و خواهر کوچکتر نفرتیتی رفع شد. نخستین همسر او «آمنیا» از خاندان اشرافی بود، اما وارثی به دنیا نیاورد. بدین ترتیب هورمحب حدود ۱۳۲۳ ق.م تاج دوگانهٔ مصر علیا و سفلی را بر سر گذاشت. نام سلطنتی او «جسرخِپِروره» به معنی «مظهر مقدس رع» بود.
«فرمان بزرگ هورمحب» بر سنگنبشتهای در ورودی ستونگاه دهم معبد کارناک حک شده است؛ فرمانی برای اعلام برنامهٔ اصلاحاتش. او با استفاده از مصالح ربودهشده از شهر آختآتون، ساختوسازهای کارناک را گسترش داد و روند حذف آیین یکتاپرستی آتون را کامل کرد. او پرستش چندخدایی، نظم کیهانی (مآت) و اقتدار کاهنان آمون را بازگرداند، اما برای جلوگیری از قدرت گرفتن بیش از حد آنها، فرماندهان نظامی وفادار را در رأس مناصب کاهنی قرار داد.

مقبرۀ هورمحب در درۀ پادشاهان در زمان کشف در سال 1908
او سیاست خارجی را نیز تغییر داد: کنعان جنوبی را فتح نمود، نوبیا را آرام کرد و تدارک حمله به سوریه را دید. همچنین اصلاحات نظامی و اجتماعی انجام داد، از جمله تقسیم مصر به دو فرماندهی و اصلاح کارگران دیرالمدینه.
هورمحب در ۱۲۹۵ ق.م درگذشت بیآنکه وارث پسری داشته باشد. همسرش موتندجمت چندین بار فرزند به دنیا آورد و حتی همراه نوزادی دفن شد، اما هیچ کدام از پسرانش زنده نماندند. احتمالاً او تنها دختری داشته که با «سِتی یکم»، پسر وزیر پارامسو، ازدواج کرد. از این راه مشروعیت به دودمان جدید رسید. پارامسو با نام «رامسس یکم» به تخت نشست و دودمان نوزدهم را بنیان گذاشت که هورمحب را نیا و پایهگذار خود میدانست.
هورمحب پیش از پادشاه شدن، مقبرهای در سقاره ساخته بود، اما پس از سلطنت، فرمان ساخت مقبرهٔ دیگری در درهٔ پادشاهان را داد که ادوارد ایرتون آن را در ۱۹۰۸ کشف کرد. این مقبره سراسر نوآورانه است: محور پلکانی، شیب تند، رمپی در بالای پلکان ورودی آرامگاه، بخش پلکانی دوم، محل دفن زیر زمینِ یکی از حجرهها و نقشهای برجستهٔ رنگی بهجای نقاشی. با اینکه این مقبره غارت و تخریب شده، هنوز نقشهای رنگی و تابوت گرانیتی سرخ و بقایای چند جسد در آن باقی است که یکی از آنها احتمالاً خود هورمحب است.