سفر در زمان؛ یادداشت‌های علم، پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۵۲: از صحبت‌های شاه فهمیدم که نخست‌وزیر از انتقادات به دولت ناراحت است و می‌خواهد کلک کنگره دانشگاه تهران را هم مثل حزب مردم، بِکَنَد

سفر در زمان؛ یادداشت‌های علم، پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۵۲: از صحبت‌های شاه فهمیدم که نخست‌وزیر از انتقادات به دولت ناراحت است و می‌خواهد کلک کنگره دانشگاه تهران را هم مثل حزب مردم، بِکَنَد

یادداشت‌های اسدالله علم: شاهنشاه مرا احضار و فرمودند که به رئیس دانشگاه بگو این چه حرف‌هایی است که در کمیسیون‌ها میزنند؟ کی گفته است باید زمین‌های بایر را غصب کرد؟ به علاوه چرا وزرا را دعوت نکرده‌اند که لااقل حرف‌های خود را بزنند؟ من فوری متوجه شدم که نخست وزیر از انتقاداتی که از دولت به عمل آمده ناراحت است و میخواهد کلک این جلسه را هم مثل حزب مردم بکند. (چون شاهنشاه امر فرموده‌اند دائمی باشد).

کد خبر : ۲۷۱۹۲۷
بازدید : ۳۶

اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهم‌ترین چهره‌های سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخست‌وزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.  

یادداشت‌های اسدالله علم: من که با کیسینجر ملاقات داشتم  او هم می‌گفت با این افکار طرفداری از اسرائیل که در کنگره هست، دولت آمریکا نمیتواند اقدامی بر له اعراب بکند، مگر آن که اسرائیل یک عمل احمقانه بکند و اعراب ولو به طور موقت جریان نفت را قطع کنند. آن وقت دولت آمریکا موفق می شود به اسرائیل فشار بیاورد، یعنی برنامه سادات را دنبال کند. پس سیاست کیسینجر و سادات مالاً یکی است و این کار به طوری که چینیها خبر داده اند تا دو سه ماه دیگر خواهد شد (یعنی حمله مصر به اسرائیل که بالنتیجه اسرائیل) به جان مصر بیفتد.

۶ اردیبهشت ۱۳۵۲: صبح شرفیاب شدم. برنامه مسافرت جنوب را به تفصیل به عرض رساندم. تصویب فرمودند. عرض کردم: فؤاد شهاب، رئیس جمهور اسبق لبنان مرده است. فرمودند: تلگراف تسلیتی به رئیس جمهور لبنان و خانواده اش مخابره شود که انجام شد. مذاکرات با سردبیر مجله نیوزویک را به عرض رساندم. فرمودند: پس قرولند  

زکی یمانی وزیر نفت عربستان سعودی با دستور خود آمریکایی‌هاست. عرض کردم: این طور به نظر می‌رسد.  

بعد از ظهر به بطالت گذراندم. مدت زیادی با نوه ام به بازی گذراندم.  

شب مهمانی منزل مجید اعلم بود. در این جا نخست وزیر بود. مجدداً همان بازی که بر سر حزب مردم درآورد، تکرار شد. به این معنی که نخست وزیر خیلی ناراحت از انتقاداتی است که در کنگره دانشگاه تهران (کنگره اندیشمندان و روشنفکران) از دولت شده است. مدتی عرایضی به حضور شاهنشاه کرد. شاهنشاه مرا احضار و فرمودند که به رئیس دانشگاه بگو این چه حرفهایی است که در کمیسیونها میزنند؟ کی گفته است باید زمینهای بایر را غصب کرد؟ به علاوه چرا وزرا را دعوت نکرده اند که لااقل حرفهای خود را بزنند؟ من فوری متوجه شدم که نخست وزیر از انتقاداتی که از دولت به عمل آمده ناراحت است و میخواهد کلک این جلسه را هم مثل حزب مردم بکند. (چون شاهنشاه امر فرموده اند دائمی باشد). باری عرض کردم: اطاعت میکنم. فرمودند: مشهد و سرخس باران آمده، درست وضعیت را از استاندار سؤال کن....

منبع: انتخاب

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید