۷ معمای ذهنی که میتواند قدرت مغزتان را افزایش دهد
افرادی که به طور فعال بازی هایی مانند شطرنج انجام میدهند یا معما حل میکنند تا مدتها بعد در زندگی تحت تأثیر آلزایمر یا زوال عقل قرار نمیگیرند. در ادامه معماهایی را گرد آوردهایم که به شما کمک میکنند در هر سنی ذهنتان به خوبی کار کند.
بر اساس یک مطالعات انجامشده خطر ابتلا به بیماری آلزایمر در افرادی که به طور منظم فعالیت های تحریک کننده ذهنی انجام میدهند به میزان قابل توجهی کاهش مییابد.
این بدان معنی است که افرادی که به طور فعال بازی هایی مانند شطرنج انجام میدهند یا معما حل میکنند تا مدتها بعد در زندگی تحت تأثیر آلزایمر یا زوال عقل قرار نمیگیرند. در ادامه معماهایی را گرد آوردهایم که به شما کمک میکنند در هر سنی ذهنتان به خوبی کار کند.
جواب این معماها را میتوانید بعد از پایان هفتمین معما ببینید.
۱. کدامیک متاهل است؟
۲. تعقیب و گریز
یک کارآگاه در حال تعقیب یک جنایتکار بود که به داخل یک خانه خلوت رفت. صاحبخانه کارآگاه را به داخل دعوت کرد.
کارآگاه پرسید: «کسی اینجا نیومد؟»
صاحبخانه جواب داد: «نه، و کسی هم بیرون نرفت.»
کارآگاه پرسید: «با خانوادهت زندگی میکنی؟»
مالک گفت: «نه، تنهام.»
کارآگاه گفت: «ممنون. یه سیگار میخوای؟»
صاحبخانه جواب داد: «نه ممنون! من سیگاری نیستم.»
کارآگاه نتیجه گرفت: «سه مدرک دارم که ثابت میکنه داری دروغ میگی.»
کارآگاه در اتاق متوجه چه چیزهایی شد؟
۳. فرار
در روزگاران بسیار دور، در قلمرویی دور، پادشاهی وجود داشت که به هیچکس اجازه نمیداد قلمرو پادشاهی او را ترک کند و هیچ خارجی هم حق ورود به این سرزمین را نداشت. تنها یک پل وجود داشت که قلمرو سلطنت او را به دنیای خارج متصل میکرد. طبق فرمان پادشاه، هرکس که از این قلمرو خارج میشد باید کشته میشد و هرکس که به آن وارد میشد باید بازگردانده میشد.
نگهبان برای استراحت پنج دقیقه درون کلبهاش مینشیند و بعد به دیدهبانی برمیگردد. گذشتن از پل ۸ دقیقه طول میکشد. تنها یک زن موفق به فرار شد. چطور؟
۴. غواصی
یک پسر تصمیم گرفت غواص شود. او در اولین تجربهاش بعد از شیرجه کاملا گیج شد و زیر آب گم شد. پسر نمیدانست چطور به سطح آب برگردد و علاوه بر این، اکسیژنش هم رو به اتمام بود.
او چطور راه برگشت را پیدا کرد؟
۵. مرگ مرموز
یک کارآگاه، زنی را دید که در نزدیکی یک ساختمان بلند روی پیاده رو افتاده است. به نظر میرسد که او با پریدن از یکی از پنجرهها به زندگی خود پایان داده است. او برای اینکه بفهمد چه اتفاقی افتاده به طبقه اول میرود و پنجره بسته را باز میکند و سپس سکه ای را به سمت زمین میاندازد. سپس به طبقه بعدی میرود و همین کار را تکرار میکند. او تا رسیدن به طبقه آخر به این کار ادامه میدهد.
وقتی به محل جرم برمیگردد به این نتیجه میرسد که این یک قتل بوده است. او از کجا متوجه این موضوع شد؟
۶. نوار کاست
پلیس جسد مردی را به همراه یک اسلحه و یک ضبط کاست در دستانش پیدا کرد. وقتی دکمه Play را فشار دادند شنیدند که کسی میگفت: «دیگر دلیلی برای ادامه زندگی ندارم» و بعد صدای شلیک گلوله شنیده شد. بعد از شنیدن این صدای ضبطشده پلیس متوجه شد که این مرد به قتل رسیده است. اما پلیس چطور متوجه این موضوع شد؟
۷. ماه عسل
یک زوج تازه ازدواج کرده در ماه عسل بودند. اما شوهر تنها از سفر برگشت و گفت همسرش بر اثر یک حادثه ناگوار جان باخته است. پلیس او را دستگیر کرد و گفت: «به گفته آژانس مسافرتیتان شما همسرتان را کشتهاید.» پلیس از کجا فهمید که این یک قتل است؟
پاسخ ها
جواب معمای ۱:
جواب معمای ۲:
جواب معمای ۳:
وقتی نگهبان داخل کلبه بود، زن شروع به عبور از پل کرد. او به مدت ۵ دقیقه تا زمانی که نگهبان داخل بود راه رفت و سپس برگشت به سمت قلمرو پادشاهی آمد. وقتی خواست وارد شود نگهبان اسنادش را خواست و از آنجایی که چیزی با خود نداشت اجازه ورود به او داده نشد.
جواب معمای ۴:
راه رسیدن به سطح جایی است که حبابها به سمت آن میروند.
جواب معمای ۵:
او نمیتوانست خودکشی کرده باشد، چون پنجره های تمام طبقات بسته بودند.
جواب معمای ۶:
اگر فرد خودش را کشته باشد پس چه کسی نوار را به عقب برگردانده است؟
جواب معمای ۷:
مرد برای زنش بلیط یک طرفه رزرو کرده بود ولی برای خودش دوطرفه.
منبع: روزیاتو