معماهایی که جوابشان در ویکیپدیا نیست؛ از «خجالت» تا «پنگوئن»!
این روزها به نظر میرسد که جواب هر سوالی را میشود در ویکیپدیا پیدا کرد؛ اما سوالات ظاهرا سادهای هستند که علم هنوز جوابی برایشان ندارد. مثلاهیچکس نمیداند کلمهی «پنگوئن» از کجا آمده است!
فرادید| این روزها، با وجود گوگل و ویکیپدیا احساس میکنیم میتوانیم پاسخ هر پرسشی را پیدا کنیم. اما مخزنی از پرسشهای بیجواب و ناشناختهها و به عبارت دیگر گنجینهای از اسرار وجود دارند که جوابشان در ویکیپدیا پیدا نمیشود؛ مثل ریشهشناسی واژهی «پنگوئن»!
به گزارش فرادید، به رغم فناوریهای مدرن و پیشرفتهای علمی، هنوز پدیدههای زیادی هستند که اسرارآمیز و بدون توضیح ماندهاند.
اشتباه تصور نکنید. زندگی در عصری که اینترنت، آنتیبیوتیک، گرمایش مرکزی و سینما دارد عالیست. اینطور به نظر میرسد که کار زیادی برای بشریت باقی نمانده است. تمام زمینها پیدا شدند، تمام گنجها کشف شدند و تمام اژدهاها کشته شدند. خود علم هم شاید به پایان خودش نزدیک باشد.
شاید برایتان جالب باشد آغاز عصر اکتشاف را تصور کنید؛ زمانی که مسافران از مکانهای عجیب و غریب دیدن میکردند و با داستانهای جانوران افسانهای و کوههای ثروت بازمیگشتند. اما امروز میتوانید بدون هزینه سفر کنید؛ میتوانید هر چیزی را در Google Earth ببینید و هر آنچه را که میخواهید آنلاین بخرید. شاید تنها «ناشناختهها» برای کسانی است که در مقطع دکترا تحصیل میکنند. برای ما چه چیزی برای کشف کردن باقی مانده است؟
پس بیایید وارد مخزن معماها شویم. این مخزن که میشود اسمش را «ویکیمعما» گذاشت، شبیه همزاد شرور ویکیپدیا است چون به جای پاسخ دادن، سوال مطرح میکند و به جای توضیح دادن، به شما میگوید چقدر در مورد فلان چیز کم میدانید. ویکیمعما مخزن تمام پرسشهای بدون جواب و ناشناختههای بزرگ است. در ادامه، به ذکر هفت نمونه از این ناشناختهها میپردازیم.
سرخ شدن صورت
همهی ما آن را تجربه کردهایم. لباسهایتان بدون اینکه بدانید وضع به هم ریختهای پیدا کردهاند یا تصادفاً با صدای بدی عطسه کردهاید و کسی که عاشقانه دوستش دارید متوجه این موضوع شده است. تپش قلب، سرخی و داغی گونهها نشانههای خجالت زدگی هستند!
اما هیچیک از ما دلیل سرخ شدن صورتمان را نمیدانیم. در شرایط عادی، میتوانیم حالاتمان را کنترل کنیم، وانمود کنیم عصبانی نیستیم، وانمود کنیم خوشحال هستیم یا ناامیدیمان را پنهان کنیم. اما سرخ شدن خیانتی است که صورت در حق ما میکند چون حالات درونی ما را برای همه فاش میکند. ما میدانیم صورت احتمالاً برای سرخ شدن مکانیسمهای خاصی دارد؛ یعنی یک سیستم گشادکنندهی عروق خونی خاص که فقط در خدمت سرخ کردن صورت است. اما چرا؟ پاسخش را نمیدانیم.
آسم
متاسفانه آسم در حال افزایش است. سازمان بهداشت جهانی تخمین میزند موارد آسم در قیاس با دههی هشتاد، شصت درصد بیشتر شده است و مرگ و میرها در همین بازهی زمانی دو برابر شده است. امروزه، ۳۰۰ میلیون نفر مبتلا به آسم هستند و تا سال ۲۰۲۵، صد میلیون نفر دیگر هم به این بیماری مبتلا خواهند شد.
اما چرا آسم در حال افزایش است؟ پاسخش را نمیدانیم. گمانهزنیها و نظریهها در این باره زیاد است: آلرژنهای داخلی و خارجی، رژیم غذایی، ویتامینها، تنباکو، آلودگی هوا، چاقی، طاعون مصری و غیره. اما هیچیک ثابت نشده است.
هوش
اگرچه همه قبول دارند آلبرت انیشتین بسیار باهوش بود، اما در مورد چیستی هوش اصلاً اتفاق نظر وجود ندارد. آزمونهای IQ میتوانند آن را تا حدی بسنجند، اما تواناییشان در ارزیابی طیف گستردهای از هوشهای موجود اساساً محدود است. همانطور که استنلی گارن از دانشگاه میشیگان میگوید: «اگر بومیان پیشنویس تست ضریب هوشی را تهیه میکردند، احتمالاً تمام تمدن غرب در این آزمون مردود میشدند».
آواز نهنگ
بسیاری از گونههای نهنگ که معروفترین آنها نهنگ گوژپشت نر است، آواز میخوانند. آواز نهنگها پرطنین و آرامشبخش و در عین حال آزاردهنده و شوم است. (واقعیت جالب: بازیکنان سیاتل ساندرز، یک تیم فوتبال حرفهای آمریکایی، قبل از شروع مسابقه، به آهنگی گوش میدهند که به تقلید از آواز نهنگ ساخته شده است)
نهنگها آواز میخوانند تا به همنوعانشان از غذا خبر بدهند یا یکدیگر را پیدا کنند. اما گاهیاوقات، در یک «نمایش آواز» شرکت میکنند، چیزی شبیه یک گروه کر هیپنوتیزمکننده با ملودیهای باورنکردنی و مواج.
ما نمیدانیم دلیل این کار چیست اما حدس میزنیم ممکن است راهی برای جذب مادهها، لاف زدن برای نرهای دیگر یا اعلام خطر برای دوری از یک محوطهی ماهیگیری خاص باشد. هیچ یک از این نظریهها ثابت نشده است. حتی ممکن است نهنگها این کار را برای سرگرمی انجام دهند.
دردهای رشد
یک روز، کوچک و نابالغ هستیم تا حدی که درون کمد آشپزخانه جا میشویم. چیزی نمیگذرد که به یک غول ۱۸۸ سانتیمتری با پاهای لاغر و ظرافت یک زرافه تازه متولدشده تبدیل میشویم. همزمان با رشد، در معرض جهشهای رشد زیادی قرار میگیریم. در طول این مدت، بین ۱۰ تا ۴۰ درصد ما «دردهای رشد» را تجربه میکنیم؛ دردهایی که معمولاً در پاها احساس میشوند، اما میتوانند هر جایی دیگری از بدن احساس شوند.
با این حال، این دردها تقریباً به طور قطع هیچ ارتباطی با رشد ندارند. در واقع، دردهای کاملاً اسرارآمیزی هستند. چند ارتباط وجود دارد، مثلاً کودکانی که بیش از حد انعطافپذیر هستند، بطور خاص فعال هستند یا کمبود ویتامین D دارند، بیشتر در معرض دردهای رشد قرار میگیرند. اما چه چیزی باعث بروز این دردها میشود؟ پاسخش را نمیدانیم.
خنده
کمتر چیزی به اندازهی خندههای طولانی، بدون نفس و توقفناپذیر برای روح مفید است. خندیدن برای قلب و سلامت روان مفید است و میتواند مثل مسکن عمل کند. بسیاری از گونهها مثل ما انسانها رفتارهای خندهمانندی از خود نشان میدهند، مثلاً شامپانزه، گوریل، بونوبون، اورانگوتان، موش و سگ.
با این حال، ما چرایی خندیدن را نمیدانیم. ما از هدف تکاملی خنده بیخبریم، نمیدانیم عملکرد اجتماعی خنده چیست، حتی نمیدانیم چه کارکردهای بیولوژیکی باعث خنده میشوند. نظریههای زیادی مطرح شده است. اما عجیب است درباره رفتاری که تا این حد جهانشمول و برای سلامت بشر مهم است، اطلاعات ما اینقدر کم است!
پنگوئن
در ویکیمعما همه چیز دربارهی علم نیست. ریشهشناسیهای گمشده هم وجود دارد. برای مثال، ما نمیدانیم کلمات abracadabra ،Dog یا shark از کجا آمدند. «پنگوئن» نیز یک معمای زبانی است. ممکن است از لغت لاتین pinguis به معنای چرب و آبدار گرفته شده باشد. اما شواهد ثبتشدهی زیادی از ضیافت پنگوئن در دوران باستان وجود ندارد. معروفترین نظریه این است که از Pen ولزی (به معنای سر) و gwyn (به معنای سفید) گرفته شده است، اما این نظریه مشکلات خاص خودش را دارد. مثلاً واژگان وامگرفتهشده از ولز در انگلیسی بسیار کمیاب هستند، اما مشکل بزرگتر این است که بسیاری از پنگوئنها سر سفید ندارند و در ولز کمیاب هستند!
مترجم: زهرا ذوالقدر