ابطالگری پوپری چطور زمینهای برای ظهور نئولیبرالیسم شد؟
ابطالگری پوپری، با همۀ سادگی دلپذیرش، بهسرعت از سوی فیلسوفان در هم کوبیده شد، و آنها نشان دادند که راهی قابل قبول برای درک علم نیست. آنان اشاره کردند که در هرگونه ساختار آزمایشیِ واقعی ناممکن است که عنصر فرضی واحدی را برای ردکردن جدا بکنیم. ولی طی دههها، پوپرگرایی بههرحال در میان خودِ دانشمندان رایج باقی ماند، بهرغم عوارض جانبیِ بالقوه زیانبخشی که داشت. چرا باید اینطور میشد؟
خیلی اوقات مفاهیمی مانند هوش و خلاقیت را مترادف یکدیگر میپنداریم. با این وجود بسیارند کسانی که در آزمونهای استاندارد آی. کیو نمرات بالایی کسب میکنند، اما توانایی خلاقانۀ چندانی ندارند و برعکس افراد فوقالعاده خلاقی که عملکرد مناسبی در آزمونهای مرسوم هوش ندارند. یکی از عوامل اساسی تعیین کننده در توانایی افراد برای یادگیری و خلاقیت، مفهومی است به نام انعطافپذیری شناختی. در این یادداشت پژوهشگران دانشگاه کمبریج شیوۀ تشخیص و پرورش این توانایی شناختی را توضیح میدهند.
استیون پینکر روانشناسی است که بهخاطر کتابهای پرفروش خوشبینانه دربارۀ وضعیت جهان و پیشرفت انسان به شهرت رسیده است. پینکر میگوید اوضاع از همیشه بهتر است. خشونت در طول تاریخ بشر کاهش یافته و وضع بشر بهلحاظ سلامتی، ثروت و آزادی بهنحو چشمگیری بهبود پیدا کرده است. منتقدان پینکر میگویند چنین موضعی او را به برجستهترین مدافع وضع موجود در جهان بدل کرده و تجویزش برای جهانیان میتواند خیرهسرانه به نظر برسد: دقیقاً به همان روالی که تابهحال بدان مشغول بودیم ادامه دهیم، فقط کمی بهترش کنیم. پینکر چطور به یکی از جنجالیترین اندیشمندان جهان بدل شد؟
امروزه میزان موفقیت یک پژوهشگر، تا حد زیادی، وابسته به سابقۀ انتشار اوست. عجله برای انتشار و فشاری که برای جلبتوجه وجود دارد پژوهشگران را بهسوی راههای میانبر و دوز و کلک سوق میدهد. استورات ریچی، روانشناس و گزارشگر علم، در کتاب جدیدش، دروغهای علمی، مشکلات سازوکارهای رایج برای انتشار مقالات علمی و دانشگاهی را بررسی میکند.
آیا هنوز اولین برفی را به یاد دارید که، در کودکیتان، روزی در اواخر پاییز یا زمستان بارید؟ هدیهای نامنتظر». کتاب جدید هارتموت رُزا، جامعهشناس تأثیرگذار آلمانی، با این جمله آغاز میشود. این کتاب دربارۀ میل بیوقفۀ مدرنیته است به اینکه جهان را، در تمام وجوهش، قابلِ مهندسی، قابلِ پیشبینی، موجود، دسترسپذیر و یکبارمصرف کند. میلی که رابطهمان با جهان را تخریب و ما را از خودبیگانه کرده است. پال جِی. دآمبروزیو مضامین اصلی این کتاب کوتاه، اما کوبنده را مرور کرده است.
بچهها در خردسالی تصوری از جدایی ندارند و مفهوم مرگ را درک نمیکنند. پس از آن هم برداشتشان از مرگ فاصلۀ زیادی با واقعیت دارد. اساساً توضیح واقعیت «فقدان» برای کودکان کار بسیار دشواری است. ولی آیا اصلاً چنین توضیحی ضرورت دارد؟ شاید بد نباشد این بار ما پای تفسیر آنها از مرگ بنشینیم. شاید برای کنارآمدن با مرگ و فقدان باید، بهجای آنکه مسئله را با روشهای واقعبینانه و علمی از سر باز کنیم، علاقه و کنجکاوی کودکانه به مرگ، و البته زندگی، را بازیابیم.
پیشنهادات پیچیده بسیاری برای اصلاح منطق در خصوص سازگاری آن با مشکل ابهام وجود دارد. از نظر من همه این پیشنهادات تلاش می کنند که چیزی را درست کنند که اصلا خراب نیست. منطق استاندارد که حاوی اصل دو ارزشی و طرد شق ثالث است، به خوبی آزمایش خود را پس داده، ساده و قدرتمند است. ابهام، یک مسئله منطقی نیست، بلکه یک مسئله معرفتی است. یک عبارت می تواند درست باشد بدون آنکه شما نسبت به درست بودن آن معرفت داشته باشید.
فلسفه در برابر اقتصاد
اگر روزگاری تنها نیروهای فراتر از اختیار ما تعیین میکردند که بچهای داشته باشیم یا نه، امروزه متخصصان وعده میدهند که در آیندهای نهچندان دور میتوانیم جنسیت و خصوصیات ژنتیکی بچههایمان را هم تعیین کنیم. اما همین توانایی و اختیار سؤالات جدیدی پیشِ رویمان گذاشته است: آیا بچهدارشدن کار خوبی است؟
یقیناً دیوید هیوم جایگاه رفیعی در میان فیلسوفان دارد، اما وقتی سراغ سیاست میرود، بارها و بارها به دام خطا میافتد. این غول دورۀ روشنگریْ دمکراسی را به دیدۀ تردید مینگریست و علی رغم شهرتش به «کافر اعظم»، از کلیسای رسمی جانب داری میکرد. هیوم همچنین نسبت به برابری حقوق زنان خاطرجمع نبود، در نژادپرستی شهرۀ خاص و عام بود و در یک حملۀ نظامی بی دلیل علیه فرانسه هم حضور داشت. چگونه یکی از بزرگترین فیلسوفهای تاریخ این همه به اشتباه افتاده است؟ جولیان باگینی توضیح میدهد.
کیتی رویف، نویسندۀ کتاب «ساعت بنفش: نویسندگان بزرگ در پایان»، اولینبار در دوازده سالگی تا پای مرگ رفت. او در طول ذاتالریۀ علاجناپذیرش، به خواندن دربارۀ نسلکشیهای تاریخ روی آورد. گویا خواندن دربارۀ مرگ دیگران باعث میشد تا وحشتش از مرگ تسلی بیابد. این دغدغه در آخرین کتابش دوباره ظاهر شده است. کتابی دربارۀ چگونگی مواجهۀ نویسندگانی مثل ویرجینیا وولف، جان آپدایک، سوزان سانتاگ، زیگموند فروید و دیگران با مرگ.
همچون روباه باش!
ماکیاوللی اغلب بهعنوان نخستین آموزگار صادق سیاست فریبکارانه به تصویر کشیده میشود. بیشتر مردم تصور میکنند که ماکیاوللی تنها روشهای سیاستمداران را توصیف نکرده است، او این روشها را توصیه میکند، یعنی اینکه خود ماکیاوللی نخستین انسان «ماکیاوللیایی» بوده است.
ساعت شلوغی
این روزها شاید شلوغترین روزهایی باشد که آدمها در تاریخ تجربه میکنند. همزمان باید اضافهکاری کنیم، درس و دانشگاهمان را پیش ببریم و به تربیت فرزندمان برسیم و برای همسر خود وقت بگذاریم. قبلترها، اینهمه نقش یکجا بر دوش آدمها گذاشته نمیشد
نیگل در کتاب اینها همه یعنی چه؟ ۹ مسئله فلسفی را بررسی کرده است: مثلا اینکه آیا ما دارای ارادهٔ آزاد هستیم؟ مبنای اخلاق چیست؟ کدام نابرابریها ناعادلانهاند؟ و همین طور درباره ماهیت مرگ و معنای زندگی نوشته است.
ما چرا اینجا هستیم؟!
تصور کنید کار همه چیز را در سیطره خود بگیرد. در این صورت کار تبدیل به متن و هر چیز دیگری در زندگی به حاشیه می رود. آنوقت همه چیز تابع کار خواهد شد. بعد به آرامی و تقریبا به طور نامحسوسی هر چیزی مثل بازیهایی که یک وقتی معمول بودند، ترانههایی که قبلا خوانده میشدند، عشق هایی که زمانی واقعی بودند و جشن هایی که سابقا برگزار می شدند، همه شبیه به هم و در نهایت تبدیل به یک کار خواهند شد.