در سال 1992، آرکی کاراس که آن زمان پیشخدمت بود به لاس وگاس رفت. او پنجاه دلاری که با خود برده بود را تا سال 1995 به 40 میلیون دلار رسانده بود. این اتفاق، بزرگترین زنجیرۀ برد در تاریخ قمار را رقم زد. اکثر ما ممکن است این ماجرا را یک نمونۀ فوقالعاده از اقبال فراوان بدانیم.
وقتی انجام کارهای کوچک را به بعد موکول میکنیم، آنها متورم و از اقلام کوچک فهرست روزمره به اموری آزاردهنده تبدیل میشوند. پس چرا به تعویق انداختنِ امور کوچک را ادامه میدهیم؟ چطور طبقِ برنامه پیش برویم؟
بنابراین گوشت خوردن میهمان گیاهخوار وقتی که در یک میهمانی حضور پیدا می کند به میزبان نشان می دهد که می توان گیاهخوار (انعطاف پذیر) بود و در عین حال بعضی مواقع از خوردن گوشت بدون احساس گناه لذت برد. این رفتار مطمئنا گیاهخواری (انعطاف پذیر) را دست یافتنی تر و پذیرفتنی تر از زمانی که میهمان غذای گوشتی میزبان را پس بزند، نشان می دهد. به فرض ممکن است فرد با خوردن گوشت آن هم در شرایط استثنایی دیگر حق نداشته باشد که خود را گیاهخوار بنامد، اما ممکن است این موضوع اهمیت چندانی نداشته باشد. مهمتر این است که جهانی با مردمی که تنها در مواردی محدود گوشت می خورند خواستنی تر از جهانی است که الان در آن زندگی می کنیم، جایی که تعداد به نسبت اندکی گیاهخوار در مقابل اکثریت گوشتخوار قرار دارند.
از رنجِ ازدستدادن گریزی نیست، بااینحال، میلیونها آدم برای فرار از این رنج به خودشان لطمه میزنند. اما فقدان یک جنبه شیرین نیز دارد و هنگامی که درد را با آغوش باز میپذیرید، درواقع آغوشتان را بروی شادی میگشایید. چگونه میتوان از دلِ درد به شادی رسید؟
آیا میدانستید انسانهای بیش از حد خوب نسبت به دیگران از شانس کمتری برای درآمد بالا برخوردارند؟ خوب بودن بیش از حد میتواند بر میزان استرس بیفزاید، احتمال ترفیع را کم و احتمال فرسودگی شغلی را زیاد کند حتی بر توانایی به انجام رساندن فهرست کارهایتان اثر بگذارد؟
روش موفق کشورهای اروپای شمالی
قلدری میتواند زندگی کودکان را به فلاکت تبدیل کند و منجر به مشکلات سلامتیِ مادامالعمر شود، اما دانشمندان در حال کشف روشهای قدرتمندی برای مبارزه با آن هستند. این مقاله مروری است بر روش کشورهای اروپای شمالی در متوقف کردنِ قلدری در مدارس که میتواند در هر محیطی استفاده شود.
حسِ درونی (مترجم. حس شهودی، دریافتِ ناگهانی، الهامات، غریزه یا هر نامی که روی آن میگذارید)، اغلب به عنوان یکی از کلیدیترین عناصر تصمیمگیری تحسین میشود. آیا باید همیشه از غریزهتان پیروی کنید یا موضوع خیلی پیچیدهتر است؟ چطور میتوان حس درونی را تقویت کرد؟
در عبارتِ "متأسفم که این احساس را پیدا کردی"، معذرتخواهیِ واقعی نیست. چرا؟
قدرتمندترین پرسشها - آنهایی که واقعاً زندگی شما را تغییر میدهند - آنهایی نیستند که بتوانید راحت در گوگل پاسخ آنها را پیدا کنید. باید مشتاق باشید با این پرسشهای سخت زندگی کنید و روی آنها کار کنید. وقتی مردم از من میپرسند که «چطور میتوانیم پرسشگر بهتری بشویم؟» من به آنها توصیه میکنم که در مکتب یک «استادِ حقیقیِ پرسشگری» درس بیاموزند و این استاد اینشتین یا سقراط نیست.
وضعیت ویروس کرونا وخیم است، اما توانایی بیاهمیت انگاشتن موقعیتهای هراسانگیز یک مکانیسم مقابله است. در این مطلب گزیدهای از توییتهای انگیزشی و جوکهای مربوط به ویروس کرونا را میخوانید.
در میان ما چه کسی هست که با عبور ستارهای درحالِ سقوط نیت نکرده باشد، به دنبال شبدر چهاربرگ نبوده باشد، برای دفع چشمزخم به تخته نزده باشد یا با آرزوی داشتنِ سرنوشتی خوب در حوض آب سکه نینداخته باشد. آیا کسی هست که هنگام فوت کردن شمع تولدش آرزو و نیت نکرده باشد یا به امید داشتنِ سالی نیکو غذای خاصی را در شب عید نپخته باشد؟
افلاطون، فیلسوف یونانی، نوشته است که انسانها زمانی چهار دست، چهار پا و دو صورت داشتند. او توضیح میدهد که زئوس برای آنکه به دلیلِ غرورمان ما را تنبیه کند، ما را از وسط به دو نیم تقسیم کرد و از آن زمان سرنوشت ما این شد که تا ابد در گرداگرد زمین به دنبال نیمه خود بگردیم.
معمولاً اینجور نیست که، همینطور که سر جایتان نشستهاید و با جدیت روی کارتان تمرکز کردهاید، توجهتان ناگهان، برخلاف ارادۀ شما، به سویی کشیده شود. درحقیقت، این شمایید که مشتاقانه منتظرید، با کوچکترین بهانهای، دست از کاری که انجام میدهید بکشید تا از حس نامطلوبِ انجامدادنش فرار کنید، آن هم نه با بیمیلی، که با حس فراغت. پس دقیقاً چرا موقع تمرکز بر امور مهم اینقدر معذب میشویم که ترجیح میدهیم به حواسپرتی پناه ببریم؟
درست همانطور که مینیمالیسم در عصر خودش فرصت ظهور یافت، امروزه نیز نوبت جنبش خانههای کوچک است. این گزارش به بررسی دلیل گرایش به خانههای کوچک پرداخته و عقیده دارد وقتی صحبت از خانه به میان میآید، کوچک بودن زیباست.
جلوس بر صندلی "سیگار کشیدن جدید"
تاریخنگاران آینده که به دوران آنتروپوسن نگاه کنند، ممکن است تکنولوژیای که عصر مدرن ما را تعریف میکند، نه کامپیوتر که صندلی بدانند. به خاطر تاثیر بزرگی که صندلی بر بدنهای ما دارد.