تصاویر؛ نقاشیهای ۲هزار سالۀ حیرتانگیز از «مردگان مصر باستان»

«پرترههای فیوم» نقاشیهای واقعگرایانه سهقرن نخست میلادی هستند. این آثار ترکیبی از هنر مصری و یونانی در خدمت نخبگان ثروتمند و نشاندهنده همآمیزی فرهنگ، مذهب و مد آن دوره و تکنیک پیشرفته نقاشی مومی هستند.
فرادید| پرترههای فیوم (Fayum) نقاشیهایی واقعگرایانه از افراد متوفی بودند که در سه قرن نخست میلادی در مصر روی مومیاییها قرار داده میشدند. این پرترهها متعلق به نخبگانی بودند که میخواستند با چهرهی زنده به زندگی پس از مرگ وارد شوند.
به گزارش فرادید، بیشتر این آثار در واحه فیوم (یا الفیوم)، منطقهای با جامعهای متنوع از مهاجران ثروتمند، کشف شدهاند؛ جایی که سنتهای فرهنگی و مذهبی با هم آمیخته و تکامل یافتهاند. در ادامه با شش شاهکار از این قبیل پرترهها آشنا میشوید.
۱. پرتره پسرک، اوتیخِس
پرترههای فیوم نمونههایی برجسته از هنر تدفینی مصر هستند که بیشتر بین قرون اول تا سوم میلادی تولید شدند. نام «فیوم» از واحه فیوم گرفته شده؛ جایی که بیشتر این پرترهها در آن یافت شدهاند. اگرچه این سبک به مکانهای دیگر هم مربوط میشود، ولی بیشترین کشفیات از همین جا بوده است. تاکنون تاریخنگاران هنر بیش از ۱۰۰۰ نمونه از این پرترهها را ثبت کردهاند. زمان خلق این آثار، مصر بخشی از امپراتوری روم بود؛ به همین دلیل پرترهها ترکیبی از سنت تدفین مصری و سبکهای نقاشی یونانیرومی هستند.
درباره کسانی که این پرترهها برای آنها کشیده شده یا هنرمندانی که آنها را خلق کردهاند، دادهای در دست نیست؛ به همین دلیل بیشتر این آثار با نامهای مبهم و کلی یا شماره از سوی باستانشناسان نامگذاری شدهاند. با این حال، برخی موارد استثنا هستند؛ مانند پرتره مشهور پسربچهای به نام اوتیخِس. پشت این پرتره، نوشتهای به زبان یونانی وجود داشت که بیان میکرد اوتیخِس بردهای آزادشده بوده است. هیچ دادهی بیشتری در دست نیست که روشن کند چگونه این فرد در سن کم به مقامی رسیده که او را شایسته چنین تدفینی کرده است. نکته جالب، نوار باریک بنفشرنگی است که روی تونیک او دیده میشود؛ رنگی گرانقیمت که نماد جایگاه اجتماعی بالا بود و بیشتر مختص افسران سوارهنظام بود. مورخان میگویند برخی بردهداران، بردگانشان را درست پیش از مرگ یا پس از آن آزاد میکردند، اما این هم توضیح قانعکنندهای برای کیفیت لباس او نیست.
۲. پرتره مومیایی هراکلیئدس
پرترههای فیوم روی تخته یا پارچه کشیده میشدند. بدن مومیاییشده در پارچه پیچیده شده و پرتره در ناحیه سر قرار میگرفت. این پرترهها برای مردگان طراحی شده بودند، نه زندگان. بیشتر آنها چهرههای جوان و زیبایی بودند که هرگز به سن پیری نرسیدند؛ بسیاری حتی کودک بودند. مردم به دلیل بیماریها و شرایط سخت زندگی، به ندرت بیش از ۴۰ سال عمر میکردند و مرگ و میر کودکان هم بسیار بالا بود.
همانند دیگر مقبرههای مصری، مقبرههای فیوم هم بیشتر مورد هجوم دزدانی قرار میگرفت که در جستجوی جواهرات مدفون بودند. گاهی پرترهها پیش از رسیدن باستانشناسان جدا شده یا بعدها برای تحقیق برداشته شدند. امروزه موزهها برای حفظ کامل مومیاییها تلاش میکنند و گاه آنها را همراه پرترههای همراهشان به نمایش میگذارند. یکی از معروفترین نمونهها، مومیایی هراکلیئدِس است که در «موزه گِتی ویلا» در لسآنجلس نگهداری میشود. او مرد جوان بیستسالهای بوده و احتمالاً به طبقه کاتبان یا کاهنان تعلق داشته است. این فرضیه پس از اسکن CAT مومیایی ثابت شد: پژوهشگران زیر باندها، مومیایی یک مرغ ماهیخوار را یافتند که نماد خدای «توت»؛ خدای دانش، علم و قانون بود.
۳. آرامگاه اِلاین
پرترههای فیوم به ندرت هویت یا شغل متوفی را مشخص میکردند. گرچه چهرهها بسیار واقعگرایانه بودند، باستانشناسان نمیتوانستند با قطعیت بگویند چه کسی در این پرترهها به تصویر کشیده شده و در گور همراه آن دفن شده است. با این حال، میدانیم اینها تدفینهای افراد عادی نبوده، بلکه متعلق به نخبگان محلی بوده است. مومیاییکردن فرآیندی طولانی بود که بیش از دو ماه زمان میبرد و نیاز به مهارت زیادی داشت. بدن حفظشده قرار بود در زندگی پس از مرگ به صاحبش خدمت کند و پرتره جایگزین چهره او میشد.
با این حال، مکانهای دفن گاه سرنخهایی در خود دارند. یکی از معروفترین مقبرهها، آرامگاه اِلاین است که سال ۱۸۹۲ کشف شد. در این مقبره هشت مومیایی وجود داشت که سهتای آنها پرترههای نقاشیشده داشتند. نوشته یونانی همراه آنها بیان میکرد زن بزرگتر، اِلاین، دختر هِرودس بوده که در ۳۵سالگی و زمان حکومت امپراتور وقت روم درگذشته است. دیگر مومیاییها سه دختر جوان و یک مرد بالغ بودند، شاید دختران و شوهر الاین. مرد به جای پرتره، یک ماسک کاغذی با پوشش طلا داشت که شباهت کمتری به فرد واقعی داشت. شاید این تفاوت گواه این باشد که آن زمان، سنتهای تدفین یکنواخت نبوده و اشکال مختلف تزئین مقبره همزمان رایج بوده است.
۴. پارچه کفن با تصویر آنوبیس و اوزیریس
با ورود رومیان به مصر، سنتها، باورها و سبکهای هنری هم در هم آمیختند. بسیاری از تاریخنگاران باور دارند رومیها نسبت به آیینهای محلی بیتفاوت بودند و آنها را به حال خود رها میکردند. منطقه فیوم به مکانی محبوب برای مهاجران، بهویژه یونانیها، سوریها و یهودیان تبدیل شد. بیشتر این مهاجران کارگرد نبودند، بلکه افراد ثروتمند و صاحبمقام بودند که فیوم را مکانی راحت و آبرومند برای زندگی میدانستند. این تنوع قومی موجب شکلگیری یک چشمانداز فرهنگیِ پرجنبوجوش شد. امروزه، باستانشناسان هنوز هم قراردادهای کاری به زبان مصری را روی موادی که معمولاً متعلق به یونانیها بوده، پیدا میکنند. صنعت هنر در این منطقه پیشرفته و کارآمد بوده؛ برخی منابع اشاره دارند که نقاشان و پیکرتراشان اتحادیههای حرفهای داشته و تخصصها و حوزههای کاریشان را از هم تفکیک میکردند.
از چشمگیرترین آثار هنری که نمایانگر تنوع فرهنگی و مذهبی منطقه است، آثار کشفشده در سقاره هستند. این آثار نه پرترههایی کوچک، بلکه نقاشیهای تمامقد روی کفنهایی از جنس کتان بودند که با رنگ تمپرا (ترکیب تخممرغ و رنگدانه) نقاشی شده بودند. یکی از این آثار متوفی را در لباس یونانی سفید نشان میدهد که در حال خوشآمدگویی توسط خدای مرگ و دنیای مردگان، آنوبیس است. در سوی دیگر، اوزیریس قرار دارد که به شکل مومیایی ترسیم شده است. این ترکیب آمیزهی چشمگیری از سنتهای بصری مختلف را به نمایش میگذارد: آنوبیس طبق سنت مصری به حالت نیمرخ، اوزیریس از روبهرو و مرد متوفی به حالت «کانترپاستو» (حالتی معروف در پیکرتراشی یونانی) ایستاده است.
۵. زن اروپایی
یکی از ویژگیهای جالب پرترههای فیوم، واقعگرایی شگفتانگیز چهرهها و چشمهاست. هرچند چشمان بزرگتر از اندازه طبیعی کشیده شدند، ولی چهرهها زنده و حقیقی به نظر میرسند. این واقعگرایی نه تنها نتیجه مهارت هنرمندان، بلکه نتیجه تکنیک خاصی به نام «نقاشی مومی» یا «انکاستیک» بود.
در این روش، هنرمند رنگدانهها را با موم ذوبشده ترکیب کرده و با قلممو یا کاردک فلزی روی سطح میکشید. سپس سطح رنگشده را گرم میکرد تا لایههای موم با هم ترکیب شوند. گاهی هم هنرمند سطح موم را خراش یا شکل میداد تا بافت بیشتری ایجاد کند. سبک و مهارت فردی هر هنرمند هنوز هم در آثار باقی مانده قابلمشاهده است، اما متأسفانه نام هیچیک از آنها حفظ نشده است. پرترهی معروف به «زن اروپایی» یکی از نمونههای برجسته و رازآلود فیوم است. ظاهر و پوشش او نشان میدهد احتمالاً اهل منطقهای در ایتالیا بوده و از جایگاه اجتماعی بالایی برخوردار بوده است.
۶. مد و پرترههای فیوم: پرترهای از یک زن
پرترههای فیوم نمایانگر نخبگان محلی بودند؛ کسانی که وقت و ثروت کافی برای آراستن خود و پیروی از مُد روز داشتند. باستانشناسان میتوانند با بررسی مدل مو و جواهرات موجود در پرترهها، تاریخ تقریبی آنها را حدس بزنند. گرچه فیوم از شهرهای بزرگ فاصله داشت، اما مد روز با حدود یک دهه تأخیر به آنجا میرسید.
در پرترههای زنان ثروتمند، جواهرات نقش مهمی داشتند. این جواهرات با دقت بالا نقاشی شده و با ورقه طلا تزئین میشدند. نوع و فرم جواهرات، افزون بر نمایش جایگاه اجتماعی، بیانگر هویت قومی و فرهنگی فرد بود. یکی از معروفترین پرترهها در موزه بریتانیا، زنی را با گردنبند زمرد و یاقوت، گوشوارههای مروارید و حلقه طلایی روی موهایش نشان میدهد. سنجاق مو و دستبند هم از زیورآلات رایج آن زمان بودند. برخی از این زیورآلات واقعی توسط باستانشناسان پیدا شدهاند و با نسخههای نقاشیشده تطابق دارند. در پرترههای کودکان هم معمولاً گردنبندهای طلسمی دیده میشود که برای محافظت در برابر بیماری و بدشانسی استفاده میشدند.
مترجم: زهرا ذوالقدر