چطور جذابترینِ آدم یک جمع باشیم؟
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چگونه می توانید جذاب ترین فرد در جمع باشید؟
کد خبر :
۲۱۹۲۴
بازدید :
۲۳۲۵۰
آیا تا به حال به این فکر کرده اید که چگونه می توانید جذاب ترین فرد در جمع باشید؟
انسانها از دهها هزار سال قبل تاکنون شروع به صحبت کردهاند، و سنت شفاهی هزار سال است که جوامع را شکل دادهاست. این زمان زیادی است که مهارتهای تاثیرگذاریمان را به عالیتر سطح برسانیم، اما تقریبا بانفوذترین آدمها هنوز سعی میکنند تودهی مردم را با سخنرانیشان تحت تاثیر قرار بدهند.
البته، فقط تعداد کمی مثال جالب توجه وجود دارد. سقراط، آبراهام لینکلن، مارتین لوتر کینگ، و وینستون چرچیل از جمله کسانی هستند که میتوان نام برد.
آنها مخاطبشان را با هر واژه شیفته میکردند. این آدمها ناملموسترین ویژگی شخصیتی را داشتند: جذابیت.
مهم نبود برای چند نفر صحبت میکردند؛ این صحبتها طوری بود که گویی هر فرد را بهتنهایی مخاطب قرار میدهند.
بنیان سبک بیدردسر این آدمها شیوهای خوشآوا(و به ندرت قابل تشخیص) بود که آنها را قادر میساخت مخاطبانشان را مسحور خود کنند.
هر حرکتشان با حرفهایشان همسو بود و هر رویداد عمومی مراسمی چندمنظوره برای تحت تاثیر قرار دادن نگرش مخاطب بود.
از نقطهنظر من، هر سخنران جذاب ۴ ویژگی دارد. هر یک از ما، با تمرین زیاد، و کمی اعتماد بهنفس اولیه میتوانیم یکی از این سخنرانها باشیم.
آنها ارتباط هیجانی ایجاد میکنند.
برداشت مخاطب، تمام چیزی است که اهمیت دارد. مهم نیست چند بار سخنرانی را در مقابل آینه تمرین کردهاید یا همکارانتان دربارهی پیام آن چه فکری میکنند. تا زمانیکه یک ارتباط هیجانی با مخاطبتان ایجاد نکنید، پیامتان منتقل نخواهدشد.
مخاطبان بهطور طبیعی مشناق هستند-آنها آمدهاند تا بیاموزند، الهام بگیرند، یا با شما همسفر شوند. آنها آماده هستند تا با شما یک رابطه را بسازند، برای همین مهم است از لحظهای که وارد میشوید، با آنها ارتباط برقرار کنید.
یک لبخند گرم معمولا برای آغاز خوب است!
بهترین سخنرانها از دامنهی هیجانی صداشان استفاده میکنند تا مخاطب را در سفرشان با خود همراه کنند. وقتی خوشی، شگفتی، غرور، نگرانی، ترس، امید یا هر هیجان دیگری را ابراز میکنند، به دنبال این هستند که همان پاسخ هیجانی را از شنوندگانشان دریافت کنند.
در مهندسی سخنرانی عالی هستند
سخنرانی خوب یعنی حرفها و ایدههایتان را همگام کنید، لحن کلامتان گویا باشد، یاد بگیرید طوری نفس بکشید که قدرت رساندن پیامتان را داشتهباشید.
ضروری است که در هر سخنرانی در لحظات مناسب به مخاطبتان اجازهی درنگ بدهید. بهترین سخنوران سرعت سخنرانیشان را تغییر میدهند و به مخاطب فرصت میدهند ایدههایشان را هضم کند و حدس بزند ایدهی بعدی چیست.
تعداد کمی از آدمها میتوانند همزمان گوش کنند و فکر کنند. قدرت یک سخنرانی که حقیقتا تاثیرگذار است، از سکوتهایتان نشأت میگیرد.
لحن صدایتان ظرافتهایی دارد که شما حتی متوجه آن نمیشوید. اگر قادر باشید صدایتان را کنترل کنید و نشانههای مناسب هیجان را در زمان مناسب در آن قرار دهید، میتوانید مطمئن باشید مخاطبتان در پیامتان تردید نخواهدکرد. وقتی زبان بدنتان با سخنرانیتان همخوانی دارد، بهطور طبیعی لحن مناسب را پیدا میکنید.
وقتی صحبت میکنید، به حجم هوای بیشتری نیاز دارید تا پیامتان را برسانید. تا به حال چند بار متوجه شدهاید صدای آدمها در پایان جمله، که در واقع باید تاکیدی روی نکتهی کلامشان باشد، پایین میآید؟ در اغلب موارد مهمترین کلمات و مفاهیم در پایان جمله میآیند. با دیافراگمتان نفس عمیق بکشید تا در "بازدم" این مفاهیم را با اعتماد بهنفس ادا کنید.
بدن سخنران با حرفهایاش سازگار است.
وقتی بین چیزی که یک فرد میگوید و نحوهی گفتن آن اختلاف وجود دارد، ما بهطور خودکار احساس معذب بودن میکنیم.
وقتی زبان گفتاری مثبت با زبان بدن تدافعی همراه میشود، زنگهای هشدار به صدا در میآیند، آیا سخنران راستگو است؟ وقتی زبان گفتاری پرشور با ژستی ایستا همراه میشود، ما به این فکر فرو میرویم که آیا سخنران حقیقتا هیجانزده است یا خیر.
هنگام صحبت کردن برای مخاطب، وقتی زبان گفتاریتان شما را به حرکت وامیدارد، حرکت کنید. از ژستتان استفاده کنید تا زبان گفتاریتان را تقویت کنید، نه اینکه توجه مخاطب را از آن دور کنید. به مخاطبتان نشانهای بدهید تا بداند از حالات چهرهتان چه حسی را باید بگیرد، تا خیلی زود پیامتان را دریافت کند.
در آخر، محتوای سخنرانیشان حقیقتا برانگیزاننده است.
گفتن داستانهای شخصی و حقیقی مخاطب را قادر میسازد با سخنران ارتباط برقرار کند. سخنران دیگر یک صدای دور، از یک سکوی دور نیست؛ کنار شما نشسته است، و سفر منحصر بهفرد خودش را با شما به اشتراک میگذارد.
وقتی کسی به شما اعتماد میکند، یک حس خیلی ویژه به وجود میآید، وقتی یک مجموعه مخاطب چندصد نفری چنین احساسی دارد، یعنی داستانتان جمعیت را جذب کردهاست.
بهترین سخنرانها به پیامشان چارچوبی منطقی میدهند و این چارچوب را حول یک مضمون اصلی میسازند. سپس تار و پود داستانشان را پیرامون بنیانهای اولیه میبافند. آنها از موضع اعتبار صحبت میکنند، و مخاطب حرفشان را میپذیرد چون آنها را باور دارد.
منبع: بیزینس اینسایدر
ترجمه: سایت بازده
انسانها از دهها هزار سال قبل تاکنون شروع به صحبت کردهاند، و سنت شفاهی هزار سال است که جوامع را شکل دادهاست. این زمان زیادی است که مهارتهای تاثیرگذاریمان را به عالیتر سطح برسانیم، اما تقریبا بانفوذترین آدمها هنوز سعی میکنند تودهی مردم را با سخنرانیشان تحت تاثیر قرار بدهند.
البته، فقط تعداد کمی مثال جالب توجه وجود دارد. سقراط، آبراهام لینکلن، مارتین لوتر کینگ، و وینستون چرچیل از جمله کسانی هستند که میتوان نام برد.
آنها مخاطبشان را با هر واژه شیفته میکردند. این آدمها ناملموسترین ویژگی شخصیتی را داشتند: جذابیت.
مهم نبود برای چند نفر صحبت میکردند؛ این صحبتها طوری بود که گویی هر فرد را بهتنهایی مخاطب قرار میدهند.
بنیان سبک بیدردسر این آدمها شیوهای خوشآوا(و به ندرت قابل تشخیص) بود که آنها را قادر میساخت مخاطبانشان را مسحور خود کنند.
هر حرکتشان با حرفهایشان همسو بود و هر رویداد عمومی مراسمی چندمنظوره برای تحت تاثیر قرار دادن نگرش مخاطب بود.
از نقطهنظر من، هر سخنران جذاب ۴ ویژگی دارد. هر یک از ما، با تمرین زیاد، و کمی اعتماد بهنفس اولیه میتوانیم یکی از این سخنرانها باشیم.
آنها ارتباط هیجانی ایجاد میکنند.
برداشت مخاطب، تمام چیزی است که اهمیت دارد. مهم نیست چند بار سخنرانی را در مقابل آینه تمرین کردهاید یا همکارانتان دربارهی پیام آن چه فکری میکنند. تا زمانیکه یک ارتباط هیجانی با مخاطبتان ایجاد نکنید، پیامتان منتقل نخواهدشد.
مخاطبان بهطور طبیعی مشناق هستند-آنها آمدهاند تا بیاموزند، الهام بگیرند، یا با شما همسفر شوند. آنها آماده هستند تا با شما یک رابطه را بسازند، برای همین مهم است از لحظهای که وارد میشوید، با آنها ارتباط برقرار کنید.
یک لبخند گرم معمولا برای آغاز خوب است!
بهترین سخنرانها از دامنهی هیجانی صداشان استفاده میکنند تا مخاطب را در سفرشان با خود همراه کنند. وقتی خوشی، شگفتی، غرور، نگرانی، ترس، امید یا هر هیجان دیگری را ابراز میکنند، به دنبال این هستند که همان پاسخ هیجانی را از شنوندگانشان دریافت کنند.
در مهندسی سخنرانی عالی هستند
سخنرانی خوب یعنی حرفها و ایدههایتان را همگام کنید، لحن کلامتان گویا باشد، یاد بگیرید طوری نفس بکشید که قدرت رساندن پیامتان را داشتهباشید.
ضروری است که در هر سخنرانی در لحظات مناسب به مخاطبتان اجازهی درنگ بدهید. بهترین سخنوران سرعت سخنرانیشان را تغییر میدهند و به مخاطب فرصت میدهند ایدههایشان را هضم کند و حدس بزند ایدهی بعدی چیست.
تعداد کمی از آدمها میتوانند همزمان گوش کنند و فکر کنند. قدرت یک سخنرانی که حقیقتا تاثیرگذار است، از سکوتهایتان نشأت میگیرد.
لحن صدایتان ظرافتهایی دارد که شما حتی متوجه آن نمیشوید. اگر قادر باشید صدایتان را کنترل کنید و نشانههای مناسب هیجان را در زمان مناسب در آن قرار دهید، میتوانید مطمئن باشید مخاطبتان در پیامتان تردید نخواهدکرد. وقتی زبان بدنتان با سخنرانیتان همخوانی دارد، بهطور طبیعی لحن مناسب را پیدا میکنید.
وقتی صحبت میکنید، به حجم هوای بیشتری نیاز دارید تا پیامتان را برسانید. تا به حال چند بار متوجه شدهاید صدای آدمها در پایان جمله، که در واقع باید تاکیدی روی نکتهی کلامشان باشد، پایین میآید؟ در اغلب موارد مهمترین کلمات و مفاهیم در پایان جمله میآیند. با دیافراگمتان نفس عمیق بکشید تا در "بازدم" این مفاهیم را با اعتماد بهنفس ادا کنید.
بدن سخنران با حرفهایاش سازگار است.
وقتی بین چیزی که یک فرد میگوید و نحوهی گفتن آن اختلاف وجود دارد، ما بهطور خودکار احساس معذب بودن میکنیم.
وقتی زبان گفتاری مثبت با زبان بدن تدافعی همراه میشود، زنگهای هشدار به صدا در میآیند، آیا سخنران راستگو است؟ وقتی زبان گفتاری پرشور با ژستی ایستا همراه میشود، ما به این فکر فرو میرویم که آیا سخنران حقیقتا هیجانزده است یا خیر.
هنگام صحبت کردن برای مخاطب، وقتی زبان گفتاریتان شما را به حرکت وامیدارد، حرکت کنید. از ژستتان استفاده کنید تا زبان گفتاریتان را تقویت کنید، نه اینکه توجه مخاطب را از آن دور کنید. به مخاطبتان نشانهای بدهید تا بداند از حالات چهرهتان چه حسی را باید بگیرد، تا خیلی زود پیامتان را دریافت کند.
در آخر، محتوای سخنرانیشان حقیقتا برانگیزاننده است.
گفتن داستانهای شخصی و حقیقی مخاطب را قادر میسازد با سخنران ارتباط برقرار کند. سخنران دیگر یک صدای دور، از یک سکوی دور نیست؛ کنار شما نشسته است، و سفر منحصر بهفرد خودش را با شما به اشتراک میگذارد.
وقتی کسی به شما اعتماد میکند، یک حس خیلی ویژه به وجود میآید، وقتی یک مجموعه مخاطب چندصد نفری چنین احساسی دارد، یعنی داستانتان جمعیت را جذب کردهاست.
بهترین سخنرانها به پیامشان چارچوبی منطقی میدهند و این چارچوب را حول یک مضمون اصلی میسازند. سپس تار و پود داستانشان را پیرامون بنیانهای اولیه میبافند. آنها از موضع اعتبار صحبت میکنند، و مخاطب حرفشان را میپذیرد چون آنها را باور دارد.
منبع: بیزینس اینسایدر
ترجمه: سایت بازده
۰