دیوید بکام از خاطرات جالبش میگوید: از بافتن موهایم پشیمانم!
روز شنبه این بافت را زدم و دوشنبه با تیم انگلیس برای مسابقهای به آفریقا پرواز کردیم. من نلسون ماندلای بزرگ را ملاقات کردم. و عکسی که من از نلسون ماندلا دارم این است که با بافت آفریقایی روی سرم دست او را گرفتهام. این تنها پشیمانی من است.
دیوید بکام اسطوره فوتبال انگلیس و ستاره پیشین منچستریونایتد، رئالمادرید، پاریسنژرمن و میلان حقیقتی را در مورد مدل موی بافت آفریقاییاش فاش میکند و میگوید که هنوز به کارت قرمز جام جهانی فکر میکند.
مدل موهای دیوید بکام به اندازه بازی او مشهور بوده است. او هر کاری با موهایش کرده، از سفید کردنش گرفته تا تاج خروسی و دم اسبی، اما تنها از یکی از مدلهای مویش پشیمان است؛ بافت آفریقایی قبل از ملاقات با نلسون ماندلا.
کاپیتان سابق انگلیس گفت که این مدل مو را در جنوب فرانسه درست کرده بود. او گفت: «ما با خانواده و یکی از دوستان ویکتوریا که آرایشگر است آنجا بودیم. از او پرسیدم که میتواند مدل خاصی روی موهایم بزند؟ او پرسید بافت دوست داری؟ گفتم بله، نمیدانم چیست ولی بله. درست کردنش دردناک بود اما خوشم آمده بود. مردم میپرسند که آیا از مدل موهایم پشیمان هستم یا نه و در حالی که از هیچیک از آنها پشیمان نیستم، اما به نوعی از این بافت آفریقایی پشیمانم.
روز شنبه این بافت را زدم و دوشنبه با تیم انگلیس برای مسابقهای به آفریقا پرواز کردیم. من نلسون ماندلای بزرگ را ملاقات کردم. و عکسی که من از نلسون ماندلا دارم این است که با بافت آفریقایی روی سرم دست او را گرفتهام. این تنها پشیمانی من است.»
بکام در ادامه فاش کرد که اکنون سعی میکند بدون پشیمانی زندگی کند.
لحظه سخت
او در مورد کارت قرمزی که به خاطر لگد زدن به دیگو سیمئونه آرژانتینی در جامجهانی ۱۹۹۸ گرفت، که پس از آن انگلیس از رقابتها کنار رفت، میگوید که ای کاش این اتفاق نمیافتاد، اما معتقد است که از آن اتفاق درس گرفته است.
بکام ۴۸ ساله گفت: «از هیچ چیز در حرفهام پشیمان نیستم. من هنوز هم بیشتر هفتهها به آن اتفاق فکر میکنم. هنوز هم روی من تأثیر میگذارد، اما فکر میکنم به دلایلی این اتفاق افتاد. خاطره تلخی در زندگی من است. لحظه سختی برای خانوادهام بود. سعی خواهم کرد احساساتی نشوم... اما من جوان بودم و اشتباه کردم. من یک کار احمقانه انجام دادم و انصافاً به خاطرش عذاب کشیدم. نمیتوانستم در لندن رانندگی کنم یا راه بروم. نمیتوانستم به رستوران بروم. نمیتوانستم به کافهها بروم. دوستانم نمیخواستند با من قدم بزنند زیرا میدانستند که مورد آزار و اذیت قرار میگرفتم. اگر پشت چراغ راهنمایی توقف میکردم، مردم به شیشه میکوبیدند یا تف میکردند و این اتفاقات برای چندین سال رخ میداد. دوران سختی بود و فکر میکنم این چیزی است که من را ساخت.»
سختگیری پدر
بکام همچنین عنوان کرد که چگونه سختگیری پدرش «تد» به او کمک کرد تا به چنین مردی تبدیل شود. او به خاطر میآورد: «هر بار که بعد از بازی با او سوار ماشین میشدم، اشک میریختم. وقتی یک بازی را میبردیم یا میباختیم، چه خوب و چه بد، او همیشه کارهایی را که باید انجام میدادم و کارهایی را که نباید انجام میدادم را به من گوشزد میکرد. بچه که باشی این چیزها سخت است. اما چند سال بعد متوجه شدم که بازیهایی را که انجام دادم و لحظات سختی را که پشت سر گذاشتم به این دلیل است که پدرم در بچگی به من سخت میگرفت. و از این بابت از او سپاسگزارم.»
پدرش به ندرت از او تعریف میکرد. بکام گفت: «اولین باری که او به من گفت پسر، تو موفق شدی یا خوب کار کردی، زمانی بود که صدمین بازی ملی خود را برای انگلیس (در سال ۲۰۰۸) در پاریس انجام دادم. ما بیرون رفته بودیم جشن میگرفتیم و پدرم بازویش را دور من انداخت و فقط گفت: کارت خوب بود پسر! و من از او پرسیدم: امشب یا به طور کلی؟»
ارتباط دیوید با فرزندانش
دیوید اعتراف کرد که وقتی صحبت از بچههای خودش میشود، بروکلین اینفلوئنسر ۲۴ ساله، رومئو فوتبالیست ۲۰ ساله، کروز نوازنده ۱۸ ساله و هارپر ۱۱ ساله، نمیتواند آنقدرها سختگیر باشد. او گفت: «من سعی میکنم تا حد امکان با بچهها محکم باشم، اما اصلاً حتی ذرهای سختگیریهای پدرم را ندارم. من فقط یک بار به دخترم «نه» گفتم. هارپر رویای من است، اما وقتی به او گفتم نه، لب پایینی او شروع به لرزیدن کرد و با خودم فکر کردم: دیگر هرگز این کار را نمیکنم.»
او در ادامه درباره برخورد با پسرهایش گفت: «سعی میکنم با پسرها سرسخت نباشم، اما آنها را تشویق میکنم، مخصوصاً وقتی صحبت از فوتبال میشود. من پرسیدم که آیا میتوانند در آکادمی آرسنال تمرین کنند و همه آنها برای چند سال در آنجا بودند اما به تدریج بازی را کنار گذاشتند. به این دلیل نبود که به آنها سخت میگرفتم، بلکه به این دلیل بود که فکر نمیکنم در طول سالها آنها بتوانند فشارِ پسر من بودن را تحمل کنند.
یادم میآید که یک روز کروز در زمین تمرین میکرد و میدانستم که از فوتبال خوشش میآید اما عاشق موسیقی است. داشتم فکر میکردم که پس کروز کجاست؟ برگشتم و دیدم گوشه زمین مشغول رقصیدن است. بنابراین اصلاً تعجب نکردم که به سمت موسیقی رفت. بچههایم هر کاری کنند من از آنها حمایت میکنم و همیشه تشویقشان میکنم. من اینجا هستم تا آنها را بالا ببرم و کمکشان کنم آزاد باشند. من فقط خوشحالی آنها را میخواهم، و همچنین میخواهم مودب و فروتن باشند. من و ویکتوریا آنها را اینگونه بزرگ کردیم.»
او افزود: «من میخواهم که بچههایم آنقدر راحت باشند که پیش من بیایند و بگویند: امروز احساس خوبی ندارم. و من میتوانم با آنها صحبت کنم تا حالشان بهتر شود. اگر به پدرم رو میکردم و میگفتم: پدر، حالم خوب نیست، میدانم که او به من میگفت که بیرون بروم و آن را نادیده بگیرم و سعی کنم با مساله کنار بیایم.»
دیوید با دوست تهیهکنندهاش «بن وینستون» مقابل جمعیت ۶۰۰ نفری در کنیسه سنت جانزوود در شمال لندن برای راهاندازی خیریه کمک هزینه تحصیلی به نام مادر بن «لیرا»، که سال گذشته فوت کرد، صحبت میکرد. لیرا که همسر زیستشناس مشهور «لرد رابرت وینستون» بود، معلم بود و بحث با عنوان «درسهایی برای رهبری» به سمت زندگی و حرفه دیوید پیش رفت.
پدربزرگ مادری او «جوزف» یهودی بود و دیوید گفت از اینکه عضوی از جامعه یهودیان است مفتخر است. او ادامه داد: «پدربزرگ من همیشه حواسش جمع بود که ما با سنتهای خاصی بزرگ شویم. هر شنبه صبح به دیدن آنها میرفتم و مادربزرگم سوپ مرغ و نان فطیر و نوعی پنکیک یهودی درست میکرد. همه اینها برای اینکه خانواده دور هم جمع شوند.»
ویکتوریا زنی باورنکردنیست
در صحبت از اسطورههای رهبری، دیوید همیشه درباره مربی سابق خود سر الکس فرگوسن صحبت میکند، که از زمانی که در سن ۱۱ سالگی به آکادمی منچستریونایتد پیوست به او علاقه زیادی داشت. او به یاد آورد که چقدر تحت تأثیر قرار گرفته بود از اینکه سر الکس نه تنها نام هر نظافتچی و آشپز اولدترافورد را میدانست، بلکه نام اعضای خانواده آنها را نیز بلد بود.
او با اعتراف به اینکه منچستریونایتد هنوز تیم مورد علاقهاش بود، فاش کرد وقتی فهمیده بود که سرالکس او را فروخته، سه سال تمام نمیتوانست بازی آنها را تماشا کند. او گفت رفتن به تیمهایی در اسپانیا، لسآنجلس، ایتالیا و پاریس باعث آسیب به خانوادهاش شده، و وقتی مدت کوتاهی بعد از بازنشستگی پیشنهادی از سوی پاریسنژرمن دریافت کرد، همسرش ویکتوریا گریه کرد.
او به یاد میآورد: «این اولین باری بود که ویکتوریا میتوانست محل زندگی را انتخاب کند، زیرا قبل از آن خانواده باید با من نقل مکان میکردند. او تصمیم گرفت به لندن و شهری که در آن به کار مشغول است برگردد. در راه بازگشت به لندن تلفنم زنگ خورد و رئیس پاریسنژرمن پشت خط بود. زمانی که مجبور شدم به ویکتوریا توضیح دهم، او گریه کرد زیرا احساس میکرد که پس از این همه مدت من را به شهرمان بازگردانده. اما او میدانست که به من فرصتی برای کسب یک جام دیگر داده شده است. او یک زن باورنکردنی است. فکر نمیکنم کسی را دیده باشم که به اندازه او سخت کار کند. او نه تنها به خانواده ما، بلکه به تجارت خود نیز متعهد است، و موفقیتهای زیادی کسب کرده که در طول تمام این سالها از طریق سختکوشی به دست آمده است.»
تغییر مدل موهایم برای جلب توجه نبود
دیوید که اکنون به عنوان یکی از مالکین تیم فوتبال اینترمیامی در ایالات متحده فعالیت میکند، به تازگی یک کودتای شگفتانگیز را با امضای قرارداد با لیونل مسی انجام داده است. او با لبخند گفت: «لحظه بزرگی برای ما بود. رویای من این بود که بهترین بازیکنان جهان را به تیم بیاورم. روزهای هیجانانگیزی در پیش است.»
اما در این میان، او بازی با موهایش را کنار نگذاشته است. «هیچوقت به خاطر جلب توجه نبود. فقط دوست دارم با موهایم بازی کنم. یک شب لندن خیلی گرم بود و تصمیم گرفتم موهایم را کوتاه کنم. بچههای تیم به من گفتند این هفته عکسبرداری داری پس لطفا موهایت را نزن. ولی این موضوع باعث شد موهایم را از ته بزنم.»