بچه تهرون؛ تجریش‌زاده‌ای که خاطراتش را گم کرده است

بچه تهرون؛ تجریش‌زاده‌ای که خاطراتش را گم کرده است

رضا رویگری گفت: «یادم می‌آید کوچه‌باغ‌های تجریش پراز گل‌های اقاقیایی بود که از روی دیوارها به سمت کوچه آویزان می‌شد و منظره‌ خیال‌انگیزی را رقم می‌زد. بوی گل، همه‌جا پخش بود. یادم می‌آید بوی نان مرضیه خانم که ساکن یکی از همین باغ‌ها بود، همیشه‌ خدا در کوچه می‌پیچید و دل همه را غنج می‌داد. در محله‌مان ۲ حمام عمومی وجود داشت که به حمام دوقلو معروف بود. به این دلیل که حمام مردانه و زنانه در کنار هم قرار داشت.

کد خبر : ۱۴۲۹۶۹
بازدید : ۴۳۸۵

وقتی قرار باشد رضا رویگری از محله روزهای کودکی‌اش حرف بزند نخستین جمله‌اش همین است، «تجریش زاده‌ام»؛تجریش زاده‌ای که در جستجوی لحظه‌به‌لحظه خاطراتش است.

«رضا رویگری» سال ۱۳۲۵ در تجریش به دنیا آمد. وقتی پای خاطراتش می‌نشینی می‌گوید: «تجریش زاده‌ام. هفت‌پشتم در تجریش زندگی کرده‌اند و من خودم هم در همان‌جا به دنیا آمده‌ام. در باغی بزرگ که الآن دیگر خبری از آن نیست. حتی تا چند سال پیش هم ساکن تجریش بودم. ساکن آن کوچه‌باغ‌های فراموش‌نشدنی‌اش، عاشق تجریش هستم ولی نه تجریش الآن. تجریشی که خاطرات کودکی و نوجوانی‌ام در کوچه و خیابان هاش جامانده است و گویی گمش کرده‌ام.»

او خاطراتش را این‌گونه مرور می‌کند: «یادم می‌آید کوچه‌باغ‌های تجریش پراز گل‌های اقاقیایی بود که از روی دیوارها به سمت کوچه آویزان می‌شد و منظره‌ خیال‌انگیزی را رقم می‌زد. بوی گل، همه‌جا پخش بود. یادم می‌آید بوی نان مرضیه خانم که ساکن یکی از همین باغ‌ها بود، همیشه‌ خدا در کوچه می‌پیچید و دل همه را غنج می‌داد. در محله‌مان ۲ حمام عمومی وجود داشت که به حمام دوقلو معروف بود. به این دلیل که حمام مردانه و زنانه در کنار هم قرار داشت.

یک «سر گوگل» داشتیم که به زبان محلی خاصی نام‌گذاری شده بود. جایی بود که گاوها را می‌بستند. البته این برای زمانی است که من هنوز به دنیا نیامده بودم. بعد از آن تبدیل شده بود به کبابی‌ معروفی که از چهار طرف دید داشت. دقیقاً وسط میدان بود؛ یعنی وقتی به آنجا می‌رفتیم، هر چهار طرف محله را می‌دیدیم. برایمان خیلی جالب بود. از سر همان‌جا محل به دو قسمت تقسیم می‌شد که ما در محل بالایی بودیم. در محل ۲ تکیه بود که هنوز هم هستند.

رویگری محله‌های قدیم را سرشار از صمیمیت و دوستی می‌داند و می‌گوید: «همه‌ این زیبایی‌ها و اصالت‌ها از بین رفته‌اند و دیگر خبری از آن صمیمیت نیست. از آن کوچه‌باغ‌های سرسبز چیزی نمانده است. همه‌اش خراب‌شده. تجریش الآن با تجریش آن موقع‌ها زمین تا آسمان تفاوت دارد. هنوز به یاد بازی‌هایی می‌افتم که با بچه‌ها چند گروه می‌شدیم و بازی می‌کردیم. الک‌دولک، باقی به چند من، شیر دیدم و تو اره اره که مثل بیس‌بال آمریکایی‌هاست. یاد همه‌ آن زیبایی‌ها به خیر.»

منبع: همشهری

۳
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید