هفتهکاری ۴ روزه؛ برنده چه کسی خواهد بود؟
هفته کاری چهار روزه چه راهحل مناسبی که سازمان شما برای رقابتپذیر ماندن به آن نیاز دارد، باشد و چه نباشد، تنها با شناخت عمیق کسبوکارتان میتوانید به آن برسید، اما در هر صورت، صحبت در مورد کار انعطافپذیر و کاهش ساعات کاری، در این عصر انقلاب تکنولوژیک، هر روز بیش از پیش اهمیت پیدا میکند.
سرمنشأ «آزمایش هفتهکاری ۴روزه در ایسلند» مشخص شد. بعداز اعلام رسانههای معتبر جهان درباره «شیفت اروپا به ویکند ۳روزه» اکنون این سوال برای شرکتها بهوجود آمده است که «چرا کسبوکارها باید سراغ کار کمتر با یک روز تعطیلی اضافه بروند؟» پنج شرکت پیشرو در این مسیر، دو هدف را تعقیب کردند؛ «مهار فرسودگی و استرس مزمن کارکنان» و «افزایش بهرهوری».
هفته کاری پنج روزه به شکلی که امروز رایج است، در سال ۱۹۴۰ شروع شد؛ زمانی که «قانون استانداردهای کاری عادلانه ۱۹۳۸ آمریکا» ۴۰ ساعت کار در هفته را تحمیل کرد. از آن زمان، چیز زیادی تغییر نکرده است.
منظور از هفته کاری چهار روزه چیست؟
* ۶۳ درصد احتمال بیشتری دارد که کارکنان مرخصی استعلاجی بگیرند.
* فقط ۵۰ درصد احتمال دارد در مورد چگونگی تحقق اهداف عملکرد با مدیر خود گفتگو کنند.
* ۲۶ درصد احتمال بیشتری دارد که کارفرمای فعلی خود را ترک کنند.
* ۱۳ درصد اعتماد کمتری به عملکرد خود دارند.
طبق اعلام «موسسه استرس آمریکا» ۶۶ درصد استرسهای افراد ناشی از تلاش برای مدیریت تعادل بین کار و زندگی و حجم کاری بالا است و ۱۲ درصد کارکنان، بهخاطر این استرسها بیمار میشوند.
سازمان جهانی بهداشت، در دستهبندی بینالمللی بیماریهای سال ۲۰۱۹ «فرسودگی شغلی» را یک پدیده شغلی معرفی کرد که بهدلیل استرس مزمن در محیط کار بهوجود میآید؛ استرسی که به خوبی مدیریت نشده و خستگی زیاد، افزایش فاصله روانی با شغل (یا بدبینی و حس منفی به آن) و کاهش کارآیی حرفهای، از ویژگیهای آن هستند.
با توجه به این اثرات منفی فرسودگی شغلی و استرس بر کسبوکارها و کارکنان، سازمانهای پیشرو و آیندهنگر بهدنبال روشهایی بودهاند تا شرایط را برای کارکنان خود بهبود دهند، بدون اینکه بهرهوری آنها از بین برود. کسبوکارها با شناسایی اینکه مزایای کاهش ساعات کاری در کجاست، میتوانند ساختار هفتههای کاری خود را تغییر دهند تا ضمن حفظ بهرهوری کارکنان، سلامت ذهنی آنها را افزایش دهند.
بررسی امکانپذیری
پرپچوال گاردین
* کاهش ساعات کاری، لطمهای به میزان بهرهوری نزد.
* سطح استرس پرسنل از ۴۵ درصد به ۳۸ درصد کاهش یافت.
* امتیاز تعادل بین کار و زندگی کارکنان از ۵۴ درصد به ۷۸ درصد افزایش یافت.
* حس توانمندی و انگیزه کارکنان ۲۰ درصد بیشتر شد.
* سطح رهبری و تعهد پرسنل به ترتیب ۲۲ و ۲۰ درصد افزایش یافت.
اندرو بارنس، مدیر عامل پرپچوال گاردین، در کتابش با عنوان «هفته چهار روزه» اشاره میکند که شرکت بهرهوری را هدف این طرح آزمایشی قرار داد و نتایجی حاصل شد که در راستای این هدف بودند.
دو توصیه مهم در مقالهای که مورد پرپچوال گاردین را تحلیل کرده عبارتند از:
۱- زمان دادن به کارکنان برای اینکه فکر کنند چطور میتوانند به شکل متفاوتی کار کنند و تشویق آنها به اینکه خودشان بهرهوری را بسنجند.
۲- تشویق پرسنل به برنامهریزی زمانی برای پاسخگویی به موقع به نیازهای مشتری و کسبوکار. ارتباط بین مدیریت و پرسنل، جریان کاری را ارتقا داده، بهطوری که دو طرف از این نظم جدید منتفع شدهاند.
پیپیسی پروتکت
* میانگین بهرهوری کارکنان افزایش یافت و نرمافزار مدیریت پروژه این شرکت، ۱۶ درصد افزایش سرعت در انجام وظایف را ثبت کرد.
* استرس کارکنان کاهش و شادمانی آنها افزایش یافت.
* افزایش درخواست استخدام در این شرکت، به این معنی است که پستهای خالی نسبت به زمانی که هفتههای کاری پنج روزه بود، سریعتر پر میشوند.
نیل اندروز، همبنیانگذار شرکت در این باره میگوید: «همه با پول انگیزه نمیگیرند. در واقع، داشتن تعادل بین کار و زندگی اغلب اولویت دارد. از وقتی به هفتههای کاری چهار روزه روی آوردهایم، درخواست استخدام برای پستهای خالی ما از همیشه بیشتر شده و بازخوردهای مثبت فراوانی گرفتهایم.
مایکروسافت ژاپن
مایکروسافت علاوه بر کاهش ساعات کاری در هفته، خلاقانه به فکر بالا نگه داشتن بهرهوری کارکنان بود. با افزایش ۴۶ درصدی جلسات ۳۰ دقیقهای، افزایش ۲۱ درصدی کنفرانسهای ویدئویی و جابهجایی ۱۰ درصدی منابع انسانی، کارکنان توانستند زمان خود را به شکل کارآمدتری مدیریت کنند و به افزایش ۴۰ درصدی فروش در طول یک ماه برسند.
بهجز این پیشرفت حیرتانگیز، مایکروسافت نتایج زیر را هم بهدست آورد:
* مصرف برق ۱/ ۲۳ درصد کاهش یافت.
* ۱/ ۹۲ درصد پرسنل از این تغییر راضی بودند.
* ۵/ ۹۶ درصد پرسنل موافق بودند که تعادل بین کار و زندگی آنها بهتر شده است.
* ۱/ ۹۷ درصد پرسنل موافق بودند که زندگی شخصی آنها بهبود یافته است.
* ۵/ ۸۳ درصد پرسنل موافق بودند که احساس تعهد بیشتری به جامعه بزرگتر خود پیدا کردهاند.
تلاشهای مایکروسافت برای اینکه علاوه بر کاهش روزهای کاری در هفته، پرسنل را به استفاده بهینه از روزهای جمعه تشویق کند، تعهد کارکنان را به حداکثر برساند و نشان داد ارزش قائل شدن برای سلامت کارکنان چقدر مهم است.
الوها هاسپیتالیتی
کاهش روزهای کاری، باعث شده پرسنل مدیریت بهتر بتوانند در ساعات پیک در رستورانها حاضر باشند و این یعنی خدماترسانی بهتر به مشتریان.
باب بامهوور، مدیر عامل شرکت میگوید: «این یک بازی برد- برد نه فقط برای تیم ما، بلکه برای میهمانان ما است. میخواهیم تیم ما سرحال، پرانرژی و متمرکز بر ارائه یک تجربه افسانهای برای مشتریان باشد.»
وایلدبیت
مقامات شرکت با محوریت قرار دادن کارکنان و کار نکردن در روزهای آخر هفته یا شبها و دادن برنامه کاری منعطف به کارکنان، به این نتیجه رسیدند که برنامه تحول آنها در طول یک فصل خوب پیش رفته و آن را ادامه دادند.
آمارهای مدرسه کسبوکار هنلی
* ۶۴ درصد کسبوکارها با افزایش بهرهوری مواجه شدند.
* ۷۸ درصد شرکتها گفتهاند کارکنان شادتری دارند، ۷۰ درصد گفتهاند استرس کارکنان کمتر شده و ۶۲ درصد گفتهاند تعداد مرخصیهای استعلاجی کمتر شده است.
* ۴۰ درصد کارکنان میگویند از زمان استراحت و تعطیلی خود برای ارتقای مهارتهای حرفهای استفاده میکنند.
درحالیکه کاهش ساعات کاری با عدم تغییر در دستمزد همراه بوده، ۳۴ درصد رهبران کسبوکار (که ۴۶ درصد آنها از کسبوکارهای بزرگ بودهاند) موافقند که این تغییر برای موفقیتهای آینده مفید خواهد بود.
از طرف دیگر، کارکنان و بهویژه جوانان نسل Z (۶۷ درصد) میگویند این موضوع به فاکتوری مهم در انتخاب جایی که میخواهند در آن کار کنند، تبدیل شده است.
در ضمن، یک ارزیابی نشان میدهد کسبوکارهای آمریکایی اگر از دفاتر خود فقط برای چهار روز در هفته استفاده کنند، بهطور میانگین میتوانند سالانه ۱۵۲۰۰ دلار در تاسیسات خود صرفهجویی کنند.
آیا برای شما مناسب است؟
شرکتهایی که نام برده شدند، با علم به اینکه هدف نهایی آنها افزایش کارآیی و سلامت کارکنان است، توانستند اجرای طرح را متناسبسازی کنند و نتایج قابل سنجشی بهدست آورند.
اما اگر تحول به سوی هفته کاری چهار روزه بدون هدف خاصی باشد، تضمین نمیشود نتیجه خاصی بهدست آید و چه بسا روند بهرهوری معکوس شود. این اتفاق برای شرکت اسلامبر یارد (Slumber Yard) رخ داد. این شرکت، روزهای کاری خود در هفته را به چهار روز ۱۰ ساعته تبدیل کرد که به بهرهوری کارکنان بهشدت آسیب زد.
او همچنین متوجه شده بود که دو ساعت آخر روز کاری هم مفید نیست و افراد تمرکز کافی ندارند. به علاوه، چون دو وعده غذا در روز میخوردند، هزینههای سازمان بالا رفته بود و بعد از مدت کوتاهی که روحیه آنها مثل قبل شد، دیگر مزیتی در طرح جدید مشاهده نکردند.
اگر هدف کسبوکار مشخصی نداشته باشید و تمرکزتان برای کم کردن ساعات کاری خود کارکنان نباشد، هفته کاری چهار روزه حتی محدودکنندهتر از هفته کاری پنج روزه است و به هدرروی زمان کارکنانی که تمرکز و انگیزه لازم را ندارند، منجر میشود.
البته باید گفت بهطور کلی، کسبوکارهایی که وابسته به ارائه خدمات هستند و مراجعهکننده زیاد دارند و باید جریان فروش مداوم داشته باشند، معمولا نمیتوانند از مزیت کم کردن تعداد روزهای کاری هفته بهره ببرند. وقتی باید خدمات سریع به مشتری ارائه کنید و مشتری سه روز بخواهد منتظر راهحل شما برای مشکلش باشد، کسبوکارتان به خطر میافتد. البته شیفتی کردن روزهای هفته، میتواند راهحل مناسبی برای این نوع کسبوکارها باشد.
نکته دیگری که نباید فراموش کرد، این است که مراقب باشیم اعداد و ارقام ما را فریب ندهند. اگر میخواهید بهرهوری حداقل ثابت بماند، باید آن را به نسبت زمان کاری که کاهش دادهایم، بالاتر ببریم. کسبوکاری که میخواهد از ۴۰ ساعت کار در هفته به ۳۲ ساعت برسد، باید ۲۰ درصد افزایش بهرهوری داشته باشد، تا زمانی را که کم کرده جبران کند؛ وگرنه با وجود مزایای متعددی مثل تقویت روحیه و سلامت کارکنان، شرکت درآمد از دست میدهد.
نتیجهگیری
شرکتها برای رقابت با سازمانهایی که سلامت پرسنل خود را اولویت قرار دادهاند تا نرخ حفظ، استخدام و بهرهوری را بهبود بخشند، باید حداقل روشهای مخصوص خودشان را پیدا کنند تا انعطافپذیری مورد نیاز کارکنان را به آنها بدهند.
هفته کاری چهار روزه چه راهحل مناسبی که سازمان شما برای رقابتپذیر ماندن به آن نیاز دارد، باشد و چه نباشد، تنها با شناخت عمیق کسبوکارتان میتوانید به آن برسید، اما در هر صورت، صحبت در مورد کار انعطافپذیر و کاهش ساعات کاری، در این عصر انقلاب تکنولوژیک، هر روز بیش از پیش اهمیت پیدا میکند.
مترجم: مریم رضایی