چرا طاعون هنوز بیماریِ ترسناکی است؟

امروز، بسیاری از ما فکر میکنیم طاعون محدود به کتابهای تاریخ و نمادی غمانگیز از قرونِ وسطی است؛ یعنی وقتیکه پزشکان نمیدانستند ویروسها و باکتریها وجود دارند. اما همین ماه، پزشکان دو نوعِ متفاوت از بیماریِ طاعون را در ۳ چینی تشخیص دادند. این رویداد یادآوری میکند هرچند بیماریِ طاعون به شدتِ گذشته نیست؛ اما چیزی مربوط به گذشته هم نیست. بنابراین، صحبت درباره علل این بیماری، چگونگیِ شیوعِ آن و حتی اینکه این بیماری در کجا شروع شد، نیز مباحثی مربوط به گذشته نیستند.
کد خبر :
۷۴۳۶۳
بازدید :
۲۲۵۴۰
فرادید | اول تمامِ بدنشان درد میگیرد. بعد، یک توده، که گاهی به کوچکی یک نخود و گاهی به بزرگیِ یک سیب است، از پوستشان بیرون میزند. سپس، وقتیکه بیماری تمامِ بدن را گرفت، بیمار خون بالا میآورد؛ و در آخر، بسیاری میمیرند. این توصیفِ «مرگِ سیاه» است که صدها سال پیش در قرن چهاردهم سراسر اروپا را فرا گرفت و در شیوعی که بدترین شیوعِ بیماری در تاریخ بشری شناخته شده است، به مرگِ ۶۰ درصد از جمعیت این قاره انجامید.

تصویری از طاعون در قرون وسطا در اروپا که توسط جیوانی بوکاچیو ترسیم شده است.
امروز، بسیاری از ما فکر میکنیم طاعون محدود به کتابهای تاریخ و نمادی غمانگیز از قرونِ وسطی است؛ یعنی وقتیکه پزشکان نمیدانستند ویروسها و باکتریها وجود دارند. اما همین ماه، پزشکان دو نوعِ متفاوت از بیماریِ طاعون را در ۳ چینی تشخیص دادند. این رویداد یادآوری میکند هرچند بیماریِ طاعون به شدتِ گذشته نیست؛ اما چیزی مربوط به گذشته هم نیست. بنابراین، صحبت درباره علل این بیماری، چگونگیِ شیوعِ آن و حتی اینکه این بیماری در کجا شروع شد، نیز مباحثی مربوط به گذشته نیستند.
بیماریِ طاعون قرنها زندگی انسانها را تحتِ تأثیر قرار داده بود، با این حال هنوز بسیاری چیزها درباره این بیماری ناشناخته مانده است. انسانها طی ۲۰۰۰ سالِ گذشته سهبار شیوعِ گستردۀ طاعون را تجربه کردهاند که در کل به مرگِ ۲۰۰ میلیون انسان انجامید. نخستین شیوعِ طاعون به قرن ۶ام و زمانِ حکومتِ جاستینینِ اول، امپراطورِ بیزانتین، باز میگردد. دومین شیوع، که به مرگِ سیاه معروف شد، در قرن چهاردهم - قرون وسطی - اروپا را درنوردید. سومین شیوع به قرن نوزدهم در چین باز میگردد که از این کشور آغاز شد و تا کشورهای دیگرِ آسیایی و سپس آمریکا گسترش یافت.
در قرون وسطی، بسیاری تصور میکردند این بیماری را خدا برای مجازاتِ گناهکاران فرستاده است. تا قرنِ ۲۰ام دانشمندان دیگر مطمئن بودند که هر سه شیوعِ بیماری ناشی از نوعی باکتری به نام «یِرسینیا پِستیس» بوده است که در پستانداران و کَکها پیدا میشود. آنها میدانستند که انواعی از یِرسینیا پستیس وجود دارد که رایجترین آنها - طاعونِ ریونی و خیارکی - زخمهای بزرگ ایجاد میکنند.
بیشتر بخوانید:
اما در دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰، زیستشناسان و مورخان به این نکته اشاره کردند که شیوعِ دوم تفاوتِ چشمگیری با شیوعِ سوم داشته است: در شیوع دوم تعداد بیشتری جانِ خود را از دست دادند. مورخ، ویسنتون بلک، که مشغول نوشتن کتابی درباره نظریههای مربوط به طاعون است، میگوید این نکته باعث شد مردم فکر کنند عاملِ دیگری موجبِ «مرگ سیاه» بوده است.
چرا در شیوعِ دوم تعداد بیشتری جان باختند؟
بلک میگوید: «به این افراد «انکار کنندگانِ طاعون» گفته میشود، زیرا این افراد منکر این هستند که مرگِ سیاه به دلیلِ طاعونِ خیارکی رخ داده است. آنها معتقدند مرگِ سیاه، ناشی از سیاه زخم یا چیزی شبیه ایبولای اولیه بوده است. شروع دهۀ ۲۰۰۰ که دانشمندان توانستند دیانای قدیمی را از اسکلتهای قرونِ وسطی استخراج کنند، نقطه عطفی در تشخیص علتِ مرگِ سیاه بود. وقتی دانشمندان استخوانهای قربانیانِ طاعون را تجزیه و تحلیل کردند، در آنها باکتریِ پستیس یرسینیا یافتند. اما این اکتشاف به سؤال دیگری انجامید: اگر هر دو بیماری به لحاظِ ژنتیکی یکسان بودند، چرا در شیوعِ دوم تعداد بیشتری جان باختند؟
در گذشته مواردی از قبیلِ رعایت نکردنِ بهداشت یا زندگیِ متراکمِ مردم در دوران قرونِ وسطی دلیلی برای مرگ و میر شناسایی میشد. اما بلَک میگوید این دلایل نمیتواند مرگ و میر بالا را به خوبی توضیح دهد؛ زیرا دیگران هم در شرایطی به همین اندازه بد زندگی میکردند، اما طاعونِ سریع و مرگبار را تجربه نکردند. سؤالات و سوءتفاهمهای دیگری نیز درباره مرگِ سیاه وجود دارد.
بلَک میگوید، اگرچه «حلقۀ قرمز اطرافِ چشم» نشانهای بود که برای شناساییِ فردِ مبتلا به طاعون استفاده میشد، اما دهها سال بعد مشخص شد که این نظریه درباره طاعون درست نبوده است. بلَک میگوید اینکه میگویند دکترها در زمانِ مرگِ سیاه ماسکِ منقار روی صورتشان میگذاشتند - تا احتمالاً خود را در مقابلِ طاعون محافظت کنند - نیز نظریهای اشتباه است؛ زیرا این ماسک صدها سال بعد از دومین شیوعِ طاعون هنوز اختراع نشده بود.

نقشه جهان که تصور میشود کاشفِ چینی ژنگ هی آن را ترسیم کرده است.
در حدودِ یک دهه پیش، برخی دانشمندان استدلال کردند طاعون احتمالاً بیش از ۲۶۰۰ سال پیش در شرقِ آسیا شیوع پیدا کرده است. آنها معتقدند که دومین شیوع از چین شروع شده و سپس از طریقِ جاده ابریشم - جادهای باستانی که چین را به اروپا وصل میکرد - وارد اروپا شده است. آنها همچنین این نظریه را مطرح کردند که این بیماری احتمالاً توسطِ ژِنگ هی، یک کاشفِ چینی که در قرنِ پانزدهم به سراسرِ جهان سفر میکرد و با جهانگردِ ایتالیایی مارکوپولو مقایسه شده، به آفریقا وارد شده است. اما دانشمندان از آن زمان با مطالعه دیانایهای باستانی به شواهدی دست یافتهاند مبنی بر اینکه طاعون سالها پیش از این وجود داشته است. یکی از نظریهها میگوید طاعون ۵۰۰۰ سال پیش در اروپا وجود داشته است. بلک میگوید، این نظریه که مرگِ سیاه در چین آغاز شده بسیار نامحتمل است.
شواهدِ دیانای که از استخوانهای قربانیانِ طاعون در قرون وسطی به دست آمده و همینطور تحلیل ژنتیکیِ باکتریِ طاعون، نشان میدهد که شیوعِ این بیماری احتمالاً از آسیای میانه بوده و سپس از شرق وارد چین و از غرب و از طریق راههای تجاری وارد اروپا شده است. بلَک میگوید، حتی اگر شیوعِ طاعون از چین بوده باشد، باز هم این نظریه که طاعون توسطِ ژنگ هی وارد آفریقا شده است، امکانپذیر نیست. اگر کشتیِ حاملِ ژنگ هی موشهای آلوده به باکتریِ طاعون را با خود حمل میکرد، تمامِ خدمه کشتی او باید پیش از رسیدن به آفریقا جانِ خود را از دست داده بودند.
اما در موردِ شیوعِ سوم سؤالات کمتری وجود دارد. اینبار دانشمندان مطمئنند که شیوع سوم در قرن نوزدهم و در جایی که اکنون استانِ یونانِ چین است، شروع شده است. طاعونِ خیارکی در این منطقه شروع و سپس وارد هنگکنگ شد و از آنجا بریتانیاییهای ساکن هنگکنگ را آلوده کرد و از طریقِ راههای تجاری به بخشهای دیگری از آسیا و ایالات متحده منتقل شد.
شیوع طاعون در چینِ مدرن
جک گِرِترِکس، که در دانشگاهِ هنگکنگ در موردِ تاریخ طاعون در هنگکنگ مطالعه میکند، درباره شیوع سوم این بیماری میگوید: «نمیتوان انکار کرد که چین راه انتقالِ بیماری بوده است.» این شیوع، سومین شیوعِ جهانی طاعون بود. اما شیوعِ دیگری آینده چین را شکل داد. در دهه ۱۹۱۰ شیوع دیگرِ این بیماری در منچوری در شمالِشرقِ چین آغاز شد. هزاران نفر در اثر شیوعِ وبای ریوی کشته شدند. ماریان گراس، که در موردِ سلامت عمومی در چین مطالعه میکند و استادِ دانشگاهِ اوکلاهاماست، میگوید: «در آن زمان بخشهایی از چین توسطِ نیروهای خارجی اشغال شده بود. هم روسها و هم ژاپنیها مدعی بودند که میتوانند شیوعِ طاعون در منچوری را بهتر از خودِ چین مدیریت کنند؛ که این مسئله به چین نشان داد بیماری میتواند تبدیل به یک «فاجعه امنیتی» شود و «مداخلۀ استعمارگران را قانونی سازد.»

مأموران رسیدگی به طاعون در خیابانهای هنگ کنگ در سال ۱۸۹۰.
گراس میگوید: وقتیکه بنیانگذارِ چین، مائو زِدونگ، در سال ۱۹۴۹ به قدرت رسید، کنترلِ بیماریها را رأسِ امور قرار داد. چند دلیل برای این کار وجود داشت، اما یکی از دلایل این بود که نشان دهد چین از عهده مسائل خود برمیآید و نیازی به کمکهای خارجی ندارد. بنابراین، مائو چند اقدام را در الویت قرار داد. یکی از معروفترین و غیرمعمولترین پیشنهادات «کمپینِ چهار آفت بود» که بر اساسِ آن مائو دستور داد تمامِ موشها، پرندگان، پشهها و پرستوها معدوم شوند. موشها برای کنترلِ یک بیماری به نامِ تبِ حلزون کشته میشدند. این بیماری گاهی معادلِ طاعون گرفته شده است، اما با آن فرق دارد. کمپینِ چهار آفت باعث شد میلیونها حیوان سلاخی شوند و اکولوژی این کشور مختل شده و منجر به قطحیِ گستردهای شود که میلیونها انسان بابتِ آن جانِ خود را از دست دادند.
نهایتاً چین توانست بهداشتِ عمومی را در سراسر کشور بهبود ببخشد. اما، طاعون، که در مرکزِ این کمپینِ سلامتی نبود، گاهی سرِ زشتش را بیرون میآورد. استانِ یونان بین سالهای ۱۹۸۶ تا ۲۰۰۵ یکبار دیگر شاهدِ شیوعِ طاعون بود و یک مورد دیگر در سال ۲۰۱۶ گزارش داده شد.
چرا طاعون برای ما جذاب است؟
قرنهاست از مرگِ سیاه گذشته است، اما به نظر میرسد مردم در موردِ هیچ بیماری دیگری به اندازه طاعون مبهوت نبودهاند. این روزها طاعون خطری بزرگ برای سلامتی مردم جهان محسوب نمیشود. در سال ۲۰۱۷ در حدود ۲۱۹ میلیون نفر مالاریا گرفتند و ۴۳۵۰۰۰ نفر از این بیماری جان خود را از دست دادند. این درحالیست که گزارش بهداشت جهانی نشان میدهد بین سالهای ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۵، در حدودِ ۵۸۴ نفر از بیماریِ طاعون در سراسر جهان مردند. اگر طاعون درمان نشود میتواند بیماریِ خطرناکی باشد، اما بیماران با مصرفِ آنتیبیوتیک به سرعت درمان میشوند. مشاهده مواردِ اخیرِ طاعون در چین با واکنشِ مرکزِ پیشگیری و کنترلِ بیماریها در این کشور همراه بود که اعلام کرد خطر شیوع وجود ندارد.

کارکنان آزمایشگاهی در استان سیوچوآن چین برای معاینه طاعون لباس مخصوص میپوشند.
اما حتی اگر این بیماری برای بسیاری از کشورها خطر بزرگی محسوب نشود، هنوز دانشمندان و مورخانی که دربارهِ علل مرگِ سیاه تحقیق میکنند، نسبت به آن علاقهمندی نشان میدهند. گریترکس از دانشگاه هنگکنگ میگوید، طاعون هنوز تاریخ را تسخیر کرده است. «شما درباره طاعون میشنوید و بعد به سرعت درباره مرگِ سیاه که اروپا را درنوردید فکر میکنید».
بلَک میگوید، شیفتگی درباره مرگِ سیاه از حافظهِ تاریخیِ قوی در خاورمیانه و اروپا، مناطقی که قرنهاست درباره این بیماری نوشته میشود، ناشی میشوداین درحالیست که بیماریهایی مانند مالاریا و ایبولا باید نگرانیهای بیشتری را به خود جلب کنند. بلک میگوید: «این [طاعون]در مرکزِ هویتِ غربی ماست. بخشی از گذشته ماست؛ که باعث میشود بیماریای مانند مالاریا، که در یک قرن گذشته بسیار ویرانگرتر از طاعون بوده است، موردِ علاقه ما نباشد.»
۰