چرا به "طالع‌بینی" علاقه‌مندیم؟

چرا به "طالع‌بینی" علاقه‌مندیم؟

طالع‌بینی بر عمیق‌ترین جا‌های مغز ما تاثیر می‌گذارد، اما پاسخ‌های آسان بیشتر از آثاری مثبت، تاثیراتی مخرب خواهد داشت.

کد خبر : ۸۵۹۵۶
بازدید : ۱۰۸۳۰
چرا به
نقش طالع‌بینی در تشریح و توضیح امور غیرقابل توضیح کهکشان برای هزاران سال است که با ما بوده است

در جست‌وجوی گوگل تایپ کنید: «چرا نسل هزاره…» و خود گوگل پیشنهاد خواهد داد «… به طالع‌بینی اعتقاد دارند». تئودور آدورنو قبلا در سال ۱۹۵۳ به این سؤال پاسخ داد. او نوشت طالع‌بینی برای «افرادی که احساس می‌کنند دیگر قدرت تعیین سرنوشت خود را ندارند» امری دلپذیر است.
[نسل هزاره در ایالات متحده معادل با زادگان دهه ۶۰ تا ۸۰ شمسی است. نسل بعد از هزاره -که شامل افرادی که اکنون به دنیا می‌آیند هم می‌شود- نسل زی Z نام دارد.]تحقیقی که در نشریه «لانست سایکیاتری» در ماه جاری میلادی منتشر شد، نشان می‌دهد افراد ۱۸ تا ۲۴ ساله و ۲۵ تا ۳۴ ساله شاهد بیشترین افزایش اضطراب روانی از زمان شروع این بیماری عالم‌گیر بوده‌اند.
علاوه بر آن، نیویورک تایمز گزارش کرد میزان مراجعه به سایت‌های طالع‌بینی در دوران اوج شیوع ویروس کرونا در ماه مارس بسیار افزایش یافته است. آیا اصلا عجیب نیست که به منظور آمادگی برای رویارویی با بزرگ‌ترین بحران طول زندگی خود، برای پاسخ و راه حل به ستاره‌ها مراجعه کرد؟

در ۲۰۲۰ «رویت ستارگان» معانی و اشکال مختلفی به خود گرفته است. تمام نشریات از «کازموپولیتن» و «دیزد» گرفته تا «ریفاینری۲۹» بخشی از مجله خود را به طالع‌بینی اختصاص داده‌اند و از معانی عمیق حرکت سیاره زهره در برج سنبله، ماه کامل، یا آن چه مریخ می‌تواند به شما درباره زندگی جنسی‌تان بگوید، صحبت می‌کنند.
برای نسل هزاره و نسل زی، این بیماری عالم‌گیر تنها موردی دیگر در فهرست بلندبالای نیرو‌های خارج از کنترل آن‌ها است: آتش‌سوزی‌های جاری در سیاره، شهریه سالی ده هزار پوندی دانشگاه، و قدرت‌گیری مجدد راست‌گرایان افراطی.
ترامپ در یک طرف اقیانوس اطلس دست روی دست گذاشته در حالی که در طرف دیگر، وقوع کامل برگزیت هر لحظه نزدیک‌تر می‌شود، اتفاقاتی که نسل ما به هیچ یک رای نداد، اما این امر نیز باعث عدم بروز آسیب به اکثر دوران جوانی ما در اثر عواقب این اتفاقات نشد و گرچه سخت بتوان تاثیرات طولانی مدت این اضطراب همیشگی را پیش‌بینی کرد، اما یک نتیجه درواقع خیلی گزارش شده است: علاقه نسل هزاره به طالع‌بینی.

گرچه آخرین رواج طالع‌بینی به سال ۲۰۱۶ و خیلی پیش‌تر از شیوع زننده ویروس کرونا برمی‌گردد، اما نقش طالع‌بینی در تشریح و توضیح امور غیرقابل توضیح کهکشان برای هزاران سال است که با ما بوده است.
نسل من که با راهی روبه‌رو است که به قول آدورنو اثری از «تعیین سرنوشت خود» در آن وجود ندارد، با ستاره‌ها و جدول‌های طالع‌بینی همان کاری را کرد که زادگان دهه ۷۰ میلادی با رنگ سبز آواکادو می‌کردند [زادگان نسل مذکور را در آن زمان تب رنگ سبز آواکادویی گرفت و تمام خانه و زندگی و اسباب و وسایل خود را به این رنگ درمی‌آوردند].
ما هم علائم و نشان‌های طالع‌بینی را روی همه چیز، از گردنبند گرفته تا شوخی‌های اینترنتی، چاپ کردیم و این طور شد که به این جا رسیدیم.

گرچه وقتی به خود این ویروس می‌رسیم اوضاع خیلی به نفع هم‌نسلی‌های من است (آمار متفاوت است، اما هیچ تردیدی وجود ندارد که فردی بیست و چندساله به طور میانگین خیلی راحت‌تر می‌تواند در مقایسه با والدینش از دست این بیماری خلاص شود)، اما ما پیش از آن که موج آسیب آن به اقتصاد برسد هم وضع خوبی نداشتیم.
بین ماه‌های مارس و اوت سال جاری میلادی، ۲.۷ میلیون نفر به سبب از دست دادن کار خود یا دریافت دستمزد‌های خیلی پایین، بیمه بیکاری دریافت کردند که افزایشی ۱۲۰ درصدی داشت، اما بیشترین جهش در میان افراد ۱۶ تا ۲۴ساله بود.

دو سوم نسل هزاره طی اولین ماه‌های این بحران، درآمد خود را از دست دادند. نیازی به نظر متخصص آمار نیست تا تشخیص داد بیشتر افرادی که در رستوران‌ها و فروشگاه‌ها کار می‌کنند افراد جوان‌ترند. این مشاغل، هر کسی که در آن‌ها مشغول بوده می‌داند که به شدت متزلزلند، دستمزد کمی دارند و این گونه طراحی شده‌اند که بشود به راحتی کارمندان را ترخیص و تعویض کرد.
قرداد‌های کاری صفر ساعتی خود به اندازه کافی آفتی برای هم‌نسلی‌های من قبل از شیوع این بیماری عالم‌گیر بودند و وقتی که «استخدام» نباشید دیگر چیزی به نام «ترخیص» اصلا معنی نخواهد داشت. [قرارداد‌های صفر ساعتی به این معنی است که کارفرما لزومی به ارائه هیچ حداقلی از کار را نخواهد داشت و کارمند هم الزامی به پذیرش کار‌های پیشنهادی ندارد.]
من خود به این ضرب‌المثل باور دارم که «خداناباوران در جبهه جنگ وجود ندارند» و گرچه شاید پیروان طالع‌بینی اعتراض کنند که من آنان را در طبقه «خداباوران» دسته‌بندی می‌کنم، اما این ضرب‌المثل قدیمی این جا هم صادق است، وقتی شرایط سخت و دشوار می‌شود، شکاکیت و تردید امری تجملی به حساب خواهد آمد.
چه کسی تاب و توان این را خواهد داشت که به مصاف نابرابری‌های عمیقی برود که مزایایی برای والدین ما بود که به هزینه نسل ما از آنان بهره‌مند شدند، به جای آن که به راحتی سراغ مشاوره با جدول‌های ستاره‌شناسی برود؟ و اصلا بی‌خیال این واقعیت که طی بیماری عالم‌گیر فعلی هر که را تازه‌تر استخدام شده بود زودتر اخراج شد.

سرزنش کردن سیاره عطارد برای عقب‌ماندگی‌های خودمان بسیار آسان‌تر است از نظامی سیاسی که در هر لحظه به دنبال نادیده گرفتن ضمنی ما است.
اما اگر کمترین امیدی به تغییر وضع موجود داریم باید به قلب مشکلاتی که باعث بی‌ثباتی نسل ما شده است بزنیم. توسل به ستارگان به معنای از دست رفتن امید است و باعث می‌شود بپرسید: «اصلا به من چه ربطی دارد؟» که در واقع سؤال معتبری نیست (و پاسخ آن: قطعا هیچ چیز).

قضیه این است که ما باید ریشه‌های سیاسی تزلزل کار و درآمد خود را درک کنیم. این که شغلی را نگرفتید به سبب آن که نشان ماه شما با فردی که شما را استخدام می‌کند هماهنگ نبود نیست بلکه دلیلش این است که هر روز شاهد کاهش بیشتر شایسته‌سالاری در دنیا هستیم. برای سیاره زحل نیست که پول شما تمام شده بلکه احتمالا وام‌های دانشجویی و بیکاری روزافزون دلیل آن است.

به ضرب‌المثل دیگری هم می‌توان اشاره کرد و آن مثل معروف مرغ و تخم مرغ است. بیماری عالم‌گیر فعلی بیشترین آسیب روانی را در میان جوانان ایجاد کرده است، بخشی از آن به دلیل محو زندگی اجتماعی است، ولی همچنین به دلیل شکنندگی زندگی بیشتر ما بود که با کمترین وزشی از هم فرو پاشید.
ما به هیچ وجه شانس رویارویی با یک بحران جهانی را نداشتیم. از زمان بحران مالی ۲۰۰۸ به این طرف میلیون‌ها مقاله مانند این نوشته شده است و این سؤال مطرح می‌شود که نسل ما چه مشکلی دارد که نمی‌تواند به ثبات کاری دست یابد؟
چرا ما خانه یا جواهرات نخریده و به تعطیلات نمی‌رویم؟ و اکنون که ده سال از آن روز‌ها گذشته و ما بالغ شده‌ایم، دیگر برای آن سؤالات پاسخی ارائه نمی‌کنیم، به ویژه وقتی پاسخ این سؤالات این قدر واضح به نظر می‌رسد.

وقتی مردم از من می‌پرسند نشان ماه من چیست، که همیشه هم می‌پرسند، نمی‌دانم باید چه پاسخی بدهم. خب می‌دانم که پاسخ این سؤال برج جوزا است، اما احساس می‌کنم منظور واقعی آن‌ها از طرح این سؤال چیز دیگری است: آن‌ها به دنبال راهی کوتاه و آسان برای درک تمام مفاهیم غیرممکن و واقعیات سخت زندگی‌اند.
خویشاوند متولد ماه قوس من، مدام شغل خود را عوض می‌کند و سودای مهاجرت به نیویورک یا جزیره سن سباستین یا هر جای دیگر در سر دارد. او معتقد است هرگونه حرکتی به سمت تغییر به جدول ماه تولد او برمی‌گردد، اما من تغییر را حاصل زندگی تحت شرایط سخت و غیرممکن می‌دانم.
من می‌گویم سیب‌زمینی و او می‌گوید دیب‌زمینی، و این تفاوت دیدگاه ما و تعصب او است که دقیقا باعث می‌شود دنیای طالع‌بینی رواج داشته باشد و به عرصه‌هایی خیلی عمیق‌تر از مسائل به ظاهر ناخوشایند، مانند ارتباط عاشقانه یا همنشینی با دوستان برسد.

طالع‌بینی بر عمیق‌ترین جا‌های مغز ما تاثیر می‌گذارد، اما پاسخ‌های آسان بیشتر از آثاری مثبت، تاثیراتی مخرب خواهد داشت.
رویارویی با مشکلات نیازمند درگیر شدن با آن‌ها است؛ حتی -یا به ویژه- وقتی در خسته‌ترین حالت خود هستیم باید خود و دیگران را زیر سؤال ببریم. اکنون که تعیین سرنوشت خود از همیشه برایمان دورتر است باید بر دستیابی به آن تاکید کنیم. تسلیم نشوید، ولی خب با خیال راحت یک دل سیر گریه کنید چرا که خدا هم به خوبی از شرایط شما آگاه است.
منبع:ایندیپندنت
۰
نظرات بینندگان
اخبار مرتبط سایر رسانه ها
    سایر رسانه ها
    تازه‌‌ترین عناوین
    پربازدید