(تصاویر) کشف دختری باستانی با والدینی از دو گونه متفاوت!
اما گونههای بیشتری از انسانها وجود دارند که هزاران سال پیش وجود داشته اند. چند اکتشاف اخیر، گونه سومی از انسانهای باستانی را پیدا کرده اند که ممکن است در شکل گیری اجداد ما نقش داشته باشد. اما چگونه ممکن است و چه اتفاقی برای آنها افتاده است؟
گروهی از دیرینه شناسان اخیرا فسیل دختری را پیدا کرده اند که والدینش از دو گونه مجزا بودند؛ یکی نئاندرتال و دیگری انسان. دانشمندان میگویند این کشف درک ما از تکامل انسان را تغییر خواهد داد.
به گزارش فرادید و به نقل از راهنماتو، به لطف آزمایشهای DNA مدرن، مردم میتوانند ببینند که آیا بخشی ازوجود آنان نئاندرتالها هستند یا خیر. نئاندرتالها زیرگونه منقرض شده انسان هستند که ۴۰ هزار سال پیش منقرض شدند. امروزه تنها ۲ درصد از مردم اوراسیا دارای DNA نئاندرتال هستند.
اما گونههای بیشتری از انسانها وجود دارند که هزاران سال پیش وجود داشته اند. چند اکتشاف اخیر، گونه سومی از انسانهای باستانی را پیدا کرده اند که ممکن است در شکل گیری اجداد ما نقش داشته باشد. اما چگونه ممکن است و چه اتفاقی برای آنها افتاده است؟
در جنوب سیبری روسیه، غاری در نزدیکی کوههای آلتای وجود دارد که به آن غار دنیسوا میگویند. این نام از یک عزلت نشین قرن هجدهم که در آنجا زندگی میکرد گرفته شد. در سال ۲۰۰۸، باستان شناسان آکادمی علوم روسیه چندین قطعه استخوان را در آنجا کشف کردند.
دانشمندان قدمت قدیمیترین استخوانها را حداقل به ۵۱۰۰۰ سال پیش تعیین کردند. اما این استخوانها متعلق به یک نئاندرتال یا هومو ساپین نبود. پژوهشگران موسسه ماکس پلانک اعلام کردند که این گونه جدید انسان به نام Denisovans است. در سال ۲۰۱۲، باستان شناسان روسی بار دیگر غار دنیسوا را بررسی کردند. آنها چندین قطعه استخوان را کشف کردند، در نهایت باستان شناسان مجموعهای از ۲۰۰۰ قطعه استخوان را جمع آوری کردند و به آزمایشگاه فرستادند.
این تکههای استخوانی برای چندین سال دست نخورده و بدون بررسی باقی ماندند. سپس، در سال ۲۰۱۶، یکی از دانشجویان دانشگاه آکسفورد متوجه شد که یکی از این قطعات استخوانی شبیه چیزی نیست که دانشمندان قبلاً دیده بودند. سامانتا براون، دانشجوی کارشناسی ارشد در دانشگاه آکسفورد، در حال تجزیه و تحلیل ۲۰۰۰ قطعه استخوان در سال ۲۰۱۶ بود. او در حال آزمایش DNA بود تا مشخص کند که هر استخوان به چه نوع حیوانی تعلق دارد. اما در کمال تعجب او، حداقل یک استخوان به استحوان انسان تبدیل شد.
براون کشف کرد که این قطعه انسانی نتیجه منحصر به فرد آمیزش نژادی است. این شخص بخشی از نئاندرتال و بخشی از دنیسووا بود. پس این اولین شواهد از تولید مثل نسل اول بین دو گونه انسانی بود. هیچ کس انتظار این یافته بسیار نادر را نداشتبا این حال، این آزمایش DNA تنها نوک کوه یخ بود. این انسان باستانی که بود؟ و چگونه این دو گونه در وهله اول جفت گیری کردند؟
با توجه به تاریخ گذاری رادیوکربن، این استخوانها احتمالا متعلق به یک دختر ۱۳ ساله بود که ۹۰ هزار سال پیش مرده بود. برای کشف اصل و نسب دنی، محققان توانستند توالیهای DNA را جدا کنند. آنها مشخص کردند که DNA میتوکندری از یک نئاندرتال آمده است. DNA میتوکندری از مادر میآید، به این معنی که مادرش یک نئاندرتال و پدرش یک دنیسووا بود.
این انسان باستانی نتیجه نسل اول آمیختگی بود، به این معنی که والدین آنها کاملاً نئاندرتال و کاملاً دنیسووا بودند. این یک یافته فوق العاده نادر است. حتی یک قطعه استخوان نسل اول نئاندرتال-هوموساپین هنوز کشف نشده است.
اگرچه آمیختگی ممکن است، اما اگر گونهها دور از یکدیگر زندگی کنند، این اتفاق نمیافتد. یک احتمال این است که این دختر مرموز، یکی از بسیاری از افرادی بود که در یک مستعمره نئاندرتال-دنیسووا زندگی میکرد. این روایت توضیح میدهد که چرا باستان شناسان تعداد کمی استخوان دنیسووا را پیدا کرده اند.
برخی بررسیهای دیگر نیز حدس میزنند که والدین این دختر اساسا دور از یکدیگر زندگی میکرده اند و او حاصل یک آمیختگی کاملا نادر و اتفاقی است. بر اساس توالی DNA او بیشتر با نئاندرتالهای ۵۵۰۰۰ ساله در کرواسی مرتبط است تا با نئاندرتالهای ۳۳۰۰۰ ساله در نزدیکی غار Denosiva.
به گفته کریس استرینگر دیرینهانتروپولوژیست، زوجهای نئاندرتال-دنیسووا دارای مزایای تکاملی هستند. انسانهایی که تنوع ژنتیکی داشتند بهتر زنده میماندند. اگر دنیسووانها و نئاندرتالها مکرراً با هم تولید مثل میکردند، چرا صدها هزار سال از هم دور ماندهاند؟ شاید، چون فرزندان دنیسووان-نئاندرتال ممکن است نابارور بوده باشند. این فرضیه توضیح میدهد که چگونه دنیسووانها منقرض شدند و چرا فرزندان نئاندرتال-هوموساپین زنده ماندند. متأسفانه، هیچ راهی برای تشخیص نابارور بودن بقایای یافته شده وجود ندارد.