عکس؛ سفر در زمان؛ رابین هود شهرری لقب چه کسی بود؟

مشتی بود و سفرهدار. بعضیها هم او را رابینهود شهرری لقب دادهاند. مرحوم پهلوان حسین کمره ای با آن هیبت و رخ مردانهاش نماد مردانگی و غیرت میان اهالی نفرآباد بود.
مگر کسی میتوانست نگاه چپ به اهالی نفرآباد بیندازد. پهلوانی آنجا زندگی میکرد که محال بود از خطای نابه جای نامردی بگذرد. حسین کمره ای بااینکه در دفتر زندگیاش خاطرات بزنبهادریاش نیز نقل شده است اما همه او را به وفا و غیرت میشناسند. حتی اگر از کسی باج میگرفت آن را خرج فقرا و نیازمندان میکرد.
سید حسین ابو ترابی از قدیمیهای محله هاشمآباد میگوید: «او مثل کوه پشت بچهمحلهایهایش بود. مهماننواز و غریبنوازیاش حر ف نداشت.

از مرحوم پدرم سید مصطفی ابو ترابی که هم دوره و رفیق حسین آقا بود شنیدم که میگفت: «روزی در قهوهخانه محل نشسته بودیم. مردی قویهیکل گوشهای خزیده و بیصدا اشک میریخت. آن هیبت مردانه از شدت غصه تکان میخرد. من و حسین کمره ای نگاهمان متوجه مرد شد. آقا حسین گفت: مرد چته؟ مرد اعتنایی نکرد. خب محال بود کسی جواب حسین آقا را ندهد. قهوهچی سریع به بهانه برداشتن استکان چای به پهلوی مرد غریبه زد و گفت: حسین آقا گفتن چته؟ مرد سری بلند کرد و بدبختیاش را اینگونه نقل کرد: یکسالی از ورامین بار آوردم بازار شوش. پولم را نگرفتم تا سر سال جمع شود. می خواستن با پولش برای دخترم جهاز بخرم. اما وقتی با پول یک سال کارم به شهرری رسیدم لاتهای محله که متوجه پولم شده بودند دورهام کردند که بیا بازی کن و اگر ببری بیشترش را به جیب میزنی. من نادان و غافل قبول کردم و در چشم برهم زدنی همه دسترنج یک سالهام را به باد دادم.
حسین آقا که آن روزها بسیار معروف بود. به نوچهاش بیرون در قهوهخانه اشاره کرد که برو پشت بام حمام به فلانی بگو پول فلانی را زود بفرست قهوهخانه. نوچه که رفت در کسری از ساعت برگشت با دستمال پر از پول. حسین آقا پولها را به مرد غریب داد و خودش هممقداری رویش گذاشت و گفت: همراه نوچهام به مغازه فلانی و فلانی و فلانی میروی و همه خرید جهاز دخترت را انجام میدهی. اسم من را بگویی تخفیف هم میدهند. اگر دوباره ببینم قمار کردهای و خطا رفتی جفت گوشهایت را میبرم و داخل دستمالت میگذارم.»
منبع: همشهری