سفر در زمان؛ یادداشتهای علم، جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۵۱

یادداشتهای اسدالله علم: صبح با خانم علم سواری رفتم. دیشب باران مفصلی در شمیران و شهر بـارید. هوا بسیار لطیف بود. شکار و کبک زیادی در در دره رزک دیدم. بچه کبکها هنوز کوچک هستند. سر سواری فکر میکردم این سیستم یک حزبی که دارد مورد قبول شاهنشاه واقع میشود، یا بر شاهنشاه تحمیل میشود، خطر عجیبی برای رژیم سلطنتی است.
کد خبر :
۲۴۷۳۲۶
بازدید :
۱۲۷
اسدالله علم (۱ مرداد ۱۲۹۸ بیرجند – ۲۵ فروردین ۱۳۵۷ نیویورک)، یکی از مهمترین چهرههای سیاسی دوران محمدرضا شاه، وزیر دربار از ۱۳۴۵ تا ۱۳۵۶ و نخستوزیر ایران از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۴۲ بود.
در ادامه بخشی از یادداشت های او را بخوانید.
جمعه ۱۳ مرداد ۱۳۵۱: صبح با خانم علم سواری رفتم. دیشب باران مفصلی در شمیران و شهر بـارید. هوا بسیار لطیف بود. شکار و کبک زیادی در در دره رزک دیدم. بچه کبکها هنوز کوچک هستند. سر سواری فکر میکردم این سیستم یک حزبی که دارد مورد قبول شاهنشاه واقع میشود، یا بر شاهنشاه تحمیل میشود، خطر عجیبی برای رژیم سلطنتی است. البته تا شاهنشاه زنده و پایدار است، خطری نیست، زیرا همه کس حدود خود را میداند و جرأت تخطی ندارد. ولی خدای نکرده بعد از شاه، یک رفراندوم صحیح یا غلط وسیلٔه یک حزب میتواند به رژیم پایان دهد. با این همه بینایی شاه، چنین وضعی عجیب مینماید ولی من به هر صورت این فکر خودم را به شاه عرض خواهم کرد.
روز جمعه و جمعه شب را در منزل گذراندم. فقط به دستبوسی مادرم رفتم و سر شب به تبریک مشروطیت به سنا رفتم.
منبع: انتخاب
۱