مهمترین شیاطین در کتاب مقدس مسیحی؛ از «لوسیفر» تا «عزازیل»

شیاطین در کتابهای مقدس یهودی و مسیحی نقش تکرارشوندهای دارند و نماد گناه، وسوسه و شرارت هستند. طبق سنت مسیحی، آنها در ابتدا فرشتگانی بودند که با سرپیچی از فرمان خدا به موجوداتی سقوط کرده تبدیل شدند و از بهشت به اعماق آتشین جهنم تبعید شدند.
فرادید| بر طبق سنت اسلامی، «شیطان» از ابتدا از فرشتگان نبوده بلکه یکی از جنیان بوده که به سبب عبادت بسیار زیاد، مقامی عالی کسب کرده بود و نهایتا به سبب غرور و خودپرستی گرفتار لعنت شد. اما در سنت مسیحی شیاطین فرشتگانی هستند که علیه خداوند شورش کردند و در نتیجه تبعید شدند.
به گزارش فرادید؛ مهمترین شیاطین شخص «شیطان» یا «لوسیفر» بود که با خیانت به خدا و برپایی جنگ علیه او، همراه با گروهی از یاران خائنش شکست خورد و از بهشت طرد شد. این طرد شدن از بهشت، اولین سقوط در کتاب مقدس بود که گناه را به جهان معرفی کرد. شیطان از آن پس به «شاهزاده شیاطین» تبدیل شد؛ رهبری شرور که هدف اصلیاش وسوسه انسانها به سوی گناه است.
در ادامه با پنج شیطان مهم کتاب مقدس مسیحی آشنا میشویم.
۱. شیطان (لوسیفر)
شیطان که به نام شاهزاده شیاطین نیز شناخته میشود، طبق سنت مسیحی، زمانی فرشتهای زیبا به نام لوسیفر بود که علیه خدا شورید و از جایگاه رفیع خود سقوط کرد. در کتاب اشعیا، خدا خطاب به لوسیفر میگوید: «چگونه از آسمان فرو افتادی، ای لوسیفر، پسر سپیدهدم! چگونه به زمین افکنده شدی، تو که ملل را ناتوان کردی.» خدا لوسیفر را موجودی با زیبایی و خرد فراوان آفریده بود، اما همانطور که در کتاب حزقیال آمده، او به دلیل زیباییاش مغرور شد و حکمتش به خاطر شکوه و جلالش فاسد گردید.
لوسیفر پس از تلاش برای سرنگونی تسلط خداوند و فرشتگانش به رهبری میکائیل، به زمین تبعید شد و برای مدتی کوتاه «شاهزادۀ هوا» شد، اما به دلیل ادامه دادن به شرارت، به جهنم افکنده شد. اگرچه جهنم اغلب قلمرو شیطان توصیف میشود، در کتاب مقدس او حاکم جهنم یا دیگر شیاطین آنجا نیست. این تصویر بیشتر از «کمدی الهی» دانته سرچشمه گرفته تا خود کتاب مقدس.
لوسیفر قدرت وسوسه و فساد بر روی زمین را دارد، اما در جهنم محدود است و سرنوشتش گرفتار شدن در دریاچهای از آتش و عذاب ابدی است. با این حال او نمیتواند انسانها را به جهنم بفرستد؛ عیسی مسیح میگوید این قدرت تنها در دست خداست. با این وجود، شیطان همچنان قدرتمندترین شیطان در کتاب مقدس است.آگوستین در قرن پنجم در اثر خود «شهر خدا» معتقد بود که شورش شیطان اولین و نهاییترین علت شر بود. گناه اولیه او غرور بود که به دلیل شیفتگی به زیبایی خود شکل گرفت و سپس حسادت به جایگاه خدا.
۲. مولک (مولوخ)
شیطان وحشتناک مولِک اغلب به شکل موجودی نیمهانسان و نیمهگاو با شکمی پر از آتش به تصویر کشیده شده و نماد تاریکترین ویژگیهای بشری است. در کتاب لاویان، خدا پرستش مولک که گاهی مولوخ نامیده میشود و قربانی کودکان برای او انجام میشده است را ممنوع کرده است. مولک بهعنوان جنگجویی ترسناک در میان موجودات شیطانی توصیف میشود که پس از شکست اولیه شیطان، مشتاق برپایی جنگی جدید علیه خدا بود. او نماد قدرت بدنی بدون عقل و شیطانی تندخوست که هیچ احترامی برای ارزش زندگی انسانی قائل نیست. مولک الهامگرفته از خدای کنعانی است که با قربانی انسانی، بهویژه کودکان، مرتبط بود. برخی خدایان مشرکان در کتاب مقدس بهعنوان ارواح خبیث معرفی شدهاند.
۳. لژیون
لژیون در کتاب مقدس به عنوان مردی ترسناک توصیف شده که تحت تسخیر شیاطین متعددی قرار داشته است. او دیوانهای بود که پس از عبور عیسی و شاگردانش از دریای جلیل با آنها روبهرو شد. در کتاب مقدس از او بهعنوان «مردی با روح ناپاک» یاد شده که وجودش کاملاً تحت سلطه نیروهای شر قرار گرفته بود. لژیون زندگی عادی خود را رها کرده و در مقبرهای میان مردگان زندگی میکرد و شبانهروز به خود و دیگران آسیب میرساند. در متون مقدس آمده است: «شب و روز در میان مقبرهها و تپهها فریاد میکشید و خود را با سنگها میبرید». هنگامی که عیسی مسیح با این مرد تسخیرشده روبهرو شد، از او پرسید: «نام تو چیست؟» لژیون پاسخ داد: «نام من لژیون است، زیرا ما بسیاریم.» عیسی مسیح تنها با گفتن یک کلمۀ «برو» ارواح خبیث را از او بیرون راند. شیاطین سپس از بدن مرد خارج شده و به گلهای از ۲۰۰۰ خوک وارد شدند که همگی در دریا سقوط کردند و مردند.
۴. ابدون
ابدون در کتاب مقدس مسیحی بهعنوان «فرشته گودال بیانتها» و پادشاه بلایی از ملخها توصیف شده که شبیه اسبهایی با چهرههای انسانی تاجدار، موهای بلند، بالها و دمی گزنده هستند. ابدون، بهعنوان فرشتهای سقوطکرده، جایگاهی عجیب بین خیر و شر دارد؛ او به نام خدا بر انسانها قضاوت میکند، اما در جنگ علیه بهشت در کنار لوسیفر ایستاده است.
۵. عزازیل
در شیطانشناسی یهودی، عزازیل روح خبیثی است که در روز کیپور یا روز کفاره، بهعنوان بلاگردان گناهان قوم عمل میکند. در این آیین، دو بز نر انتخاب میشدند: یکی برای خداوند و دیگری برای عزازیل. این بزها در معبد قربانی میشدند و کاهن اعظم بهصورت نمادین گناهان قوم یهود را به بز عزازیل منتقل میکرد. عزازیل در متون ربانی بهعنوان تجسم ناپاکی و همچنین فرشتهای سقوطکرده توصیف شده است.