۹ عادت افراد باهوش که به اشتباه تنبلی کردن برداشت میشوند

پژوهشهای علمی نشان میدهد برخی عادتها بهظاهر تنبلی هستند، اما در واقع میتوانند نشانهای از هوش و خلاقیت بالاتر باشند.
از خیالبافی و دیر بیدار شدن تا پرهیز از گفتوگوی سطحی، ۹ عادت روزمره معرفی شدهاند که برخلاف تصور رایج، با سطح بالاتر هوش و توانایی ذهنی ارتباط دارند.
به گزارش فرارو به نقل از شی باجتز، بسیاری از افراد در طول زندگی بابت برخی رفتارهای ساده یا بهظاهر تنبلانه، از سوی والدین، معلمان یا اطرافیان مورد سرزنش قرار گرفتهاند. اما پژوهشهای علمی نشان میدهد که برخی از این عادتها نه تنها مضر نیستند، بلکه میتوانند بهعنوان نشانههایی از هوش بالاتر در نظر گرفته شوند.
دانشمندان دریافتهاند پشت بعضی از این رفتارهای بهظاهر منفعلانه، فرآیندهای پیچیده ذهنی و خلاقیت پنهان شده است. در ادامه با ۹ نمونه از این عادتها آشنا میشویم که شاید خلاف آنچه تصور میشود، نشانهای از ذهنی تیزبین و باهوش باشند.
۱. خیالپردازی مداوم
خیالبافی در نگاه نخست اتلاف وقت به نظر میرسد، اما پژوهشها نشان دادهاند این کار مغز را وارد شبکهای به نام «حالت پیشفرض» میکند؛ بخشی از مغز که در حل مسئله و خلاقیت نقش اساسی دارد. افراد باهوش اغلب در همین لحظات به ظاهر بیهدف، ارتباطات تازهای میان ایدهها برقرار میکنند.
مطالعهای در سال ۲۰۱۲ ثابت کرد افرادی که ظرفیت حافظه کاری بالاتری دارند، ویژگیای که ارتباط مستقیم با هوش دارد، هنگام انجام کارهای ساده بیشتر به خیالبافی میپردازند و از آن بهره میگیرند. بنابراین، ذهن آنها در زمان «حواسپرتی» در حال پردازش عمیق است.
۲. دیر از خواب بیدار شدن
اگر از آن دسته افراد هستید که شبها بیدار میمانید و صبح دیر از خواب برمیخیزید، شاید این موضوع به ساختار متفاوت مغزی شما مرتبط باشد. نظریههای تکاملی نشان میدهند اجداد باهوشتر توانایی تغییر الگوهای خواب طبیعی را داشتهاند و از این طریق در شب به فعالیتهایی پرداختهاند که دیگران قادر به انجام آن نبودند.
به بیان دیگر، چرت زدن یا دیر از خواب برخاستن ممکن است نشانهای از آن باشد که مغز شما طبق ریتم طبیعی خود در زمانهای خاصی بیشترین خلاقیت و توان حل مسئله را دارد.
۳. پرهیز از صحبتهای سطحی
اجتناب از صحبتهای روزمره درباره هوا یا مسائل پیشپاافتاده، اغلب به این معناست که فرد به دنبال گفتوگوهای عمیقتر و معنادارتر است. افراد باهوش معمولاً ترجیح میدهند درباره ایدهها و مفاهیم صحبت کنند تا اینکه وقت خود را صرف حرفهای بیهدف کنند.
این رفتار نشانه ضداجتماعی بودن نیست، بلکه تلاشی برای یافتن محرکهای فکری و گسترش افقهای دانشی از طریق بحثهای عمیق است؛ گفتوگوهایی که ذهن را به چالش میکشد.
۴. تعلل استراتژیک
به تعویق انداختن کارها همیشه بد نیست. گاهی این تعلل فرصتی برای پختگی ایدهها و شکلگیری خلاقیتهای تازه فراهم میکند. افراد باهوش اغلب از این فاصله زمانی برای جمعآوری اطلاعات بیشتر یا بررسی راهحلهای متفاوت استفاده میکنند.
مطالعهای در دانشگاه فنی برلین نشان داد بسیاری از نویسندگان و هنرمندان موفق، از تعلل بهعنوان یک راهبرد آگاهانه برای افزایش کیفیت خروجی خلاقانه خود بهره میبرند. کلید موفقیت در این است که بدانید چه زمانی و چرا باید کار را به تأخیر بیندازید.
۵. بینظمی و شلوغی محیط کار
میز بههمریخته همیشه نشانه بینظمی نیست؛ میتواند نشاندهنده ذهنی خلاق باشد. تاریخ پر است از نوابغی مانند آلبرت انیشتین یا مارک تواین که محیط کاری شلوغی داشتند. آشفتگی محیط بیرونی آنها اغلب بازتابی از آزادی ذهنی و رهایی از چارچوبهای کلیشهای بود.
در واقع، ذهنی که در حال اتصال ایدههای ظاهراً نامرتبط است، ممکن است به یک محیط غیرمنظم نیاز داشته باشد. این بینظمی به مغز کمک میکند الگوهایی را ببیند که در شرایط بیش از حد منظم شاید پنهان بمانند.
۶. با خود حرف زدن
صحبت کردن زیر لب یا مرور کلمات هنگام حل مسئله، عادتی است که روانشناسان آن را «گفتار خصوصی» مینامند. این کار به تمرکز بیشتر و تقویت فرآیندهای ذهنی کمک میکند.
این کار باعث میشود مغز همزمان اطلاعات را به صورت شنیداری و گفتاری پردازش کند و همین امر به حافظه و حل مسائل پیچیده یاری میرساند. حتی گفته میشود انیشتین عادت داشت مرتب با خود صحبت کند. این عمل نواحی مختلف مغز را فعال کرده و مسیرهای عصبی بیشتری برای یافتن راهحلها ایجاد میکند.
۷. تمایل به تنهایی
انتخاب تنهایی همیشه به معنای انزوا یا اجتناب از دیگران نیست. در بسیاری موارد، این انتخاب نشانه ذهنی است که از تأمل و دروننگری نیرو میگیرد. افراد باهوش معمولاً از تنهایی برای مطالعه، اندیشیدن و پرورش ایدهها استفاده میکنند.
نوابغی مانند نیوتن و کانت بهخاطر عادات انزواطلبانهشان مشهور بودند. در واقع، خلوتگزینی میتواند محیطی ایدهآل برای شکوفایی ذهنی باشد؛ جایی که فرد بدون مزاحمتهای بیرونی، به خلاقیت و تفکر عمیق میپردازد.
۸. اختلال تمرکز
اگر تمرکز بر یک موضوع برایتان دشوار است، شاید دلیلش آن باشد که ذهن شما همزمان درگیر ایدههای متعددی است. این پراکندگی توجه به معنای ناتوانی نیست؛ بلکه مغز شما در حال جمعآوری اطلاعات گسترده از محیط پیرامون است.
نوابغ خلاق اغلب اعتراف کردهاند که بهراحتی توسط ایدهها یا مشاهدات تازه منحرف میشوند. همین ویژگی به آنها امکان داده ارتباطاتی نو میان مفاهیم مختلف برقرار کنند؛ ارتباطاتی که دیگران متوجه آن نمیشوند.
۹. تردید نسبت به خود
شک کردن به تواناییهای خود میتواند نشانهای از «فروتنی فکری» باشد. پدیدهای به نام «اثر دانینگ-کروگر» نشان میدهد افراد کمهوشتر معمولاً بیش از حد تواناییهای خود را دستبالا میگیرند، در حالی که افراد باهوشتر محدودیتهای دانششان را بهتر میشناسند.
این تردید، نیروی محرکی برای یادگیری مداوم و پیشرفت محسوب میشود. کسی که مدام در حال پرسشگری نسبت به دانستههای خود است، بیشتر به دنبال منابع تازه و دیدگاههای متفاوت خواهد بود. سقراط فیلسوف یونانی مشهور جملهای دارد: «تنها دانایی واقعی، آگاهی به نادانی خویش است.» بنابراین، خودتردیدی میتواند بازتاب درکی عمیق از گستردگی دانش و نادانی انسان باشد.
عادتهایی که معمولاً بهعنوان تنبلی یا بیفایده شناخته میشوند، ممکن است در واقع نشانهای از سطح هوش بالاتر باشند. از خیالبافی و دیر بیدار شدن گرفته تا پرهیز از صحبتهای سطحی یا حتی بینظمی محیط کار، همگی میتوانند بازتابی از ذهنی خلاق، تحلیلگر و انعطافپذیر باشند.
پژوهشهای علمی در سالهای اخیر نشان دادهاند که آنچه به ظاهر کاستی به نظر میرسد، گاه راز تواناییهای خارقالعاده ذهن انسان است.