سریال «پلوریبوس»؛ یک شاهکار متفاوت آخرالزمانی از خالق «بریکینگ‌بد»

سریال «پلوریبوس»؛ یک شاهکار متفاوت آخرالزمانی از خالق «بریکینگ‌بد»

سریال Pluribus تازه‌ترین تجربه‌ی خلاقانه‌ی وینس گیلیگان (خالق سریال مشهور بریکینگ بد) است؛ اثری که با وجود ظاهر علمی–تخیلی و شوخ‌طبعانه‌اش، خیلی سریع ثابت می‌کند قرار نیست یک سرگرمی سبک باشد. این مجموعه با طرح پرسشی جسورانه پیش می‌رود: اگر «پایان دنیا» به‌جای هرج‌ومرج، سرشار از شادیِ اجباری و هماهنگی کامل باشد، چه بلایی سر انسان و انسانیت می‌آید؟

کد خبر : ۲۷۱۴۴۱
بازدید : ۲۴

فرادید| ماجرای سریال با کشف یک سیگنال فضایی آغاز می‌شود؛ سیگنالی که در واقع دستورالعمل ساخت ویروسی ناشناخته است. این ویروس سراسر زمین را دربرمی‌گیرد و همه‌ی انسان‌ها را به شبکه‌ای واحد تبدیل می‌کند: موجوداتی آرام، مهربان، ناتوان از آسیب رساندن، دارای ذهن مشترک و البته کاملاً «خوشحال». همه‌ی دانش و خاطرات بشر در یک ذهن جمعی ادغام شده است و انسان‌ها دیگر «من» نیستند، بلکه «ما»‌یی یک‌صدا هستند.

به گزارش فرادید؛ در این میان فقط تعداد انگشت‌شماری در سراسر جهان مصون می‌مانند که یکی از آن‌ها، شخصیت اصلی سریال یعنی «کارول» است؛ نویسنده‌ای تلخ‌مزاج و افسرده که تنها آمریکاییِ غیرآلوده است. همین است که او را به مرکز توجه جهانی و به یک جور «مسئله‌ی اخلاقی» تبدیل می‌کند: آیا او باید بپذیرد که به جمع ملحق شود، یا باید برای فردیتش بجنگد؟

کارول از مرگ دوست نزدیکش که یکی از قربانیان اولیهٔ ویروس است و همچنین از فشار دائمی «شاد بودن» جماعت آلوده به ویروس در عذاب است. هر بار که او خشمگین می‌شود، «جمع» دچار شوک می‌شود و میلیون‌ها انسان جان می‌بازند. بنابراین احساسات او نه‌تنها شخصی نیست، بلکه به مسئله‌ای جهانی تبدیل می‌شود. این بن‌مایه‌ی اصلی Pluribus است: در جهانی که همه خوب‌اند، کوچک‌ترین احساس انسانی چطور می‌تواند تهدیدآمیز باشد؟

1

کارول در دیدار با سایر افراد غیرآلوده هم ناامید می‌شود؛ بیشتر آن‌ها به‌جای مقاومت، مشتاق‌اند دوباره به خانواده‌ها و شادی‌ جمعی بپیوندند. این تضاد، شخصیت کارول را به نمونه‌ای از انسان امروزی تبدیل می‌کند: فردی تنها، عصبانی و در عین حال ناتوان از پذیرش هم‌رنگی کامل.

سریال در هر قدمی که جلوتر می‌رود، مدام پرسش‌هایی تازه و جدی مطرح می‌کند:

اگر همه یکی شوند، انسانیت چه می‌شود؟

آیا شادیِ بدون انتخاب، شادی است؟

آیا جامعه‌ای کاملاً هماهنگ، آزادی را نابود می‌کند؟

اگر بیان احساسات باعث مرگ دیگران شود، راه اخلاقی کدام است: سکوت یا حقیقت‌گویی؟

سریال Pluribus به جای شباهت به آثار آخرالزمانی خشن مانند The Walking Dead یا Mad Max، جهان پساآخرالزمانی‌ِ «خوشحال» و اخلاق‌مدار می‌سازد. با این حال، پشت این لبخند جمعی، ترسی وجود دارد: حذف تفاوت‌ها، حذف مخالفت، حذف فردیت. جامعه‌ای که فقط «خوبی» را می‌پذیرد، درواقع تحمل واقعیات پیچیده‌ی انسان را ندارد.

رِیا سی‌هورن بازیگر نقش کارول با بازی‌ای چندلایه، شخصیت اصلی سریال را به زنی تبدیل می‌کند که هم بیزار از جهان است و هم تشنه‌ی معنا. حرکات خلاقانه دوربین و سبک بصری تغییرپذیر سریال که حالات روحی کارول را بازتاب می‌دهد نیز یادآور بهترین لحظات سریال‌های قبلی وینس گیلیان یعنی Breaking Bad و Better Call Saul است.

نبوغ سریال Pluribus در این است که از ژانر معمول «تهاجم بیگانه» و «زامبی» استفاده می‌کند اما به شکلی کاملا معکوس: این‌بار آنچه که بیگانگان به وجود آورده‌اند، به نوعی شبیه زامبی‌های «مهربان» و «آرام» هستند و مقاومت انسان است که مشکل‌ساز می‌شود. درست برخلاف روایت‌های کلاسیک، تهدید نه از بیرون بلکه از درون انسانیت می‌آید.

گیلیگان به‌جای تکرار فرمول‌های قدیمی، نشان می‌دهد که چگونه حتی آرمانی‌ترین هماهنگی نیز می‌تواند به نوعی فشار، کنترل و حتی خشونت پنهان تبدیل شود.

به طور خلاصه می‌توان گفتPluribus  ترکیبی است از علمی‌تخیلی، طنز تلخ و نقد فلسفیِ جامعه. سریال نه مانند آثار آخرالزمانی رایج ناامیدکننده است و نه مانند داستان‌های علمی‌تخیلی مرسوم صرفاً سرگرم‌کننده.Pluribus  از ما می‌پرسد: آیا حاضریم برای حفظ فردیت، در برابر جهانی آرام اما بی‌اختیار، بایستیم؟ و اگر ایستادن ما به قیمت جان دیگران باشد، آیا هنوز حق داریم مقاومت کنیم؟ این پرسش‌هاست که Pluribus را به یکی از متفاوت‌ترین و تأمل‌برانگیزترین سریال‌های سال‌های اخیر تبدیل می‌کند.

۰
نظرات بینندگان
تازه‌‌ترین عناوین
پربازدید