همسرکشی به خاطر ازدواج دوم
من کپسول را روی اپن آشپزخانه گذاشتم. همسرم که فکر میکرد کپسول همان قرصی است که از عطاری خریدهام آن را مقابل چشمانم خورد. من بلافاصله پشیمان شدم و گفتم باید قرص را بالا بیاورد. او قبول نمیکرد. من بهزور او را مجبور به این کار کردم.
مردی که برای رسیدن به دختری جوان، همسر خود را با قرص برنج به قتل رسانده بود، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه و به قصاص محکوم شد. این مرد متهم است یک سال قبل بهجای قرص سردرد قرص برنج به خورد همسرش داده و باعث مرگ او شده است.
متهم هرچند در جلسه دادگاه از اولیایدم درخواست بخشش کرد و گفت بهخاطر اعتیاد دست به این کار زد، اما ازسوی اولیایدم بخشیده نشد. براساس محتویات پرونده، آبانماه یک سال قبل مردی به نام امیر همسرش، سودابه، را به بیمارستان برد و مدعی شد او قرص خورده و مسموم شده است. امیر گفت: همسرم سردرد داشت من یک قرص از عطاری خریده بودم، وقتی همسرم آن قرص را خورد، حالش بد شد.
زن جوان جانش را از دست داد. بعد از آن وقتی مأموران از امیر پرسیدند کدام عطاری چنین قرصی به او داده، این مرد نتوانست عطاری را معرفی کند. ضمن اینکه خانواده سودابه از اختلاف بین امیر و دخترشان خبر دادند. این در حالی بود که برادر امیر هم حرفهای ضدونقیضی میزد و نتوانست به مأموران بگوید به چه دلیل بعد از بدحالی همسر برادرش به خواست برادرش به خانه او رفته بود.بهاینترتیب امیر بازداشت شد. او در بازجوییهای تخصصی به قتل اعتراف کرد و مدعی شد بعد از اینکه قرص را به همسرش خوراند، پشیمان شد، اما دیگر راه چارهای باقی نمانده بود و او نتوانسته به سودابه کمک کند. با توجه به شکایت اولیایدم و صدور کیفرخواست برای امیر به اتهام قتل و همچنین برای برادرش امید به اتهام اختفای ادله جرم پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
متهم درباره نحوه قتل همسرش گفت: همسرم مدتی بود سردردهای میگرنی داشت و به همین دلیل بهدنبال داروی گیاهی برای درمان سردردهایش میگشت. آن روز وقتی قرص برنج را از عطاری خریدم، آن را پودر کردم و داخل کپسول ریختم.
متهم ادامه داد: همان موقع به عطاری رفتم و تا دارویی برای خنثیکردن اثر قرص برنج پیدا کنم، اما مرد عطار گفت چنین دارویی وجود ندارد. با اورژانس تماس گرفتم و همسرم را به بیمارستان بردم. حال او هنوز خوب بود. من به پزشکان گفتم سودابه قرصی را اشتباهی خورده است.
متهم گفت: من خیلی پشیمان هستم. اشتباه کردم و خودم را بهخاطر این اشتباه نمیبخشم من به پای پدر و مادر همسرم میافتم. آنها بهجز خوبی در حق من کاری نکردند و من دخترشان را از آنها گرفتم. از هر دوشان درخواست بخشش دارم.
با پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند و متهم را به قصاص محکوم کردند.