قتل

  • او به جای اینکه کوتاه بیاید، بدتر کرد و من خیلی ناراحت شدم. نتوانستم خودم را کنترل کنم به آشپزخانه رفتم و یک چاقو…

    ۱۰۶۲۰
  • بله قبول دارم این‌ها را من نوشتم، اما تخیلات ذهنی من است. در آن روز‌ها آن‌قدر از مرگ بچه‌هایم ناراحت بودم که می‌خواستم…

    ۱۱۸۷۱
  • متهم درباره اینکه چرا از جسد همسرش اثری در محل نبود، گفت: من اصلا نمی‌دانم چرا این اتفاق افتاده است. جسد را روی…

    ۱۱۵۶۴
  • در ادامه مأموران با انجام بررسی‌ها اثر گلوله‌ای که به کنار پنجره شاگرد اصابت کرده بود را پیدا کرده و این موضوع اثبات…

    ۱۱۷۴۴
  • من برای دفاع از برادرم و آرام‌کردن او سراغ سعید رفتم، اما آن‌ها تعدادشان زیاد بود و به سمت ما حمله کردند من و برادرم…

    ۱۱۵۰۱
  • به‌این‌ترتیب پلیس مرد جوان را به صورت ویژه مورد بازجویی قرار داد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من همسر و فرزندم را…

    ۱۶۱۲۹
  • من و ممد خیلی شبیه هستیم و تنها یک وجه تمایز داریم و آن هم چشم هایمان است. چشم‌های ممد درشت است. بر عکس چشم‌های من که…

    ۱۲۸۳۹
  • مادر مقتول گفت: من آدمی نیستم که مادر دیگری را داغدار کنم، حتی اگر حکم بر قصاص دهید من قصاص نمی‌کنم، دیه قانونی برای…

    ۱۳۹۷۹
  • من منظوری نسبت به سعید نداشتم فقط، چون پسر بانمکی بود، از او خوشم می‌آمد. وقتی او روی تراس رفت سراغش رفتم و گفتم بیا…

    ۱۲۰۷۴
  • این قتل‌ها ۱۵ روز پیش از این سرقت و در سه مرحله اتفاق افتاد. ۴ نفر از آن‌ها را با اسلحه کشتیم و یک نفر را نیز خفه کردیم.

    ۱۲۴۷۰

تازه‌ها

پربازدید

پرطرفدار