پایان اختلافات خانوادگی با همسرکشی
او به جای اینکه کوتاه بیاید، بدتر کرد و من خیلی ناراحت شدم. نتوانستم خودم را کنترل کنم به آشپزخانه رفتم و یک چاقو…
او به جای اینکه کوتاه بیاید، بدتر کرد و من خیلی ناراحت شدم. نتوانستم خودم را کنترل کنم به آشپزخانه رفتم و یک چاقو…
بله قبول دارم اینها را من نوشتم، اما تخیلات ذهنی من است. در آن روزها آنقدر از مرگ بچههایم ناراحت بودم که میخواستم…
متهم درباره اینکه چرا از جسد همسرش اثری در محل نبود، گفت: من اصلا نمیدانم چرا این اتفاق افتاده است. جسد را روی…
در ادامه مأموران با انجام بررسیها اثر گلولهای که به کنار پنجره شاگرد اصابت کرده بود را پیدا کرده و این موضوع اثبات…
من برای دفاع از برادرم و آرامکردن او سراغ سعید رفتم، اما آنها تعدادشان زیاد بود و به سمت ما حمله کردند من و برادرم…
بهاینترتیب پلیس مرد جوان را به صورت ویژه مورد بازجویی قرار داد. او اتهام قتل را قبول کرد و گفت: من همسر و فرزندم را…
من و ممد خیلی شبیه هستیم و تنها یک وجه تمایز داریم و آن هم چشم هایمان است. چشمهای ممد درشت است. بر عکس چشمهای من که…
مادر مقتول گفت: من آدمی نیستم که مادر دیگری را داغدار کنم، حتی اگر حکم بر قصاص دهید من قصاص نمیکنم، دیه قانونی برای…
من منظوری نسبت به سعید نداشتم فقط، چون پسر بانمکی بود، از او خوشم میآمد. وقتی او روی تراس رفت سراغش رفتم و گفتم بیا…
این قتلها ۱۵ روز پیش از این سرقت و در سه مرحله اتفاق افتاد. ۴ نفر از آنها را با اسلحه کشتیم و یک نفر را نیز خفه کردیم.