نجات کودکان گمشده داعش
در سالن غذاخوری بزرگترین هتل بغداد چهار کودکان سه تا ششساله رنگ و رو پریده حضور دارند. در میان مقامات رسمی و بازرگانانی که در این هتل رفت و آمد دارند، هر کس با اولین نگاه میفهمند که جای آنها اینجا نیست.
فرادید | تیم ویول- دهها هزار جنگجوی خارجی در سوریه و عراق به داعش پیوستند که بسیاری از آنها روسی بودند. اکنونکه خلافت خود خوانده داعش رو به نابودی است چه بر سر خانوادههایشان میآید؟
به گزارش فرادید به نقل از بیبیسی، در سالن غذاخوری بزرگترین هتل بغداد چهار کودکان سه تا ششساله رنگ و رو پریده حضور دارند. در میان مقامات رسمی و بازرگانانی که در این هتل رفت و آمد دارند، هر کس با اولین نگاه میفهمند که جای آنها اینجا نیست.
بااشتهای زیاد صبحانه خود را میخوردند، اما ساکتاند. معلوم است که در حال سپری کردن تعطیلات خانوادگی نیستند. دو زن در کنارشان نشستهاند که یکی از کودکی کوچک مراقبت میکند. اما برخلاف کودکان، این زنها عراقی هستند و زبان بدنشان به طرز عجیبی از هم دور است و تفاوت دارد. کودکان بیاعتماد و گمراه به نظر میرسند.
ناگهان چند مردی که به نظر افراد مهمی هستند، به ساعتهایشان نگاه میکنند. میایستند و به سمت زنان و کودکان میآیند و آنها نیز سریع به دنبال مردها سالن غذاخوری را به سمت راهروی مرمری هتل ترک میکنند.
بیرون هتل دو ماشین بزرگ منتظرند. محافظان امنیتی بهسرعت بچهها و پرستارشان را وارد ماشین میکنند. محافظها نیز سوار میشوند و ماشینها به سمت فرودگاه به راه میافتند.
کودکان در هتل
آنچه شاهدش بودم، اقدامات دیپلماتها و عوامل اطلاعاتی روسیه برای بازگرداندن جوانترین شهروندانش از سرزمینهای جنگزده به خانه بود.
آنها سه برادر و دو خواهر بودند که عصر همان روز دوباره آنها را در تلویزیون روسیه دیدم. یکی از مردانی که در سالن غذاخوری دیده بودم بچهها را از پلههای هواپیما پایین میبرد.
فلش دوربین خبرنگارها بچهها را گیج و خجالتزده کرده بود. آنها را به خویشاوندانی که منتظرشان بودند و از شادی ناله میکردند تحویل دادند. مردی پنجاهساله، قدبلند با سبیلی سفیدرنگ و چهرهای بسیار نرم و محجوب سعی کرد به سوالات خبرنگاران پاسخ دهد. اما احساسات بر او غلبه کرد و نتوانست مصاحبه را ادامه دهد.
نامش "زیاد سبسابی" سیاستمدار روسی و نماینده رسمی رئیسجمهور چچن در خاورمیانه است. شب گذشته با او در هتلی نشسته بودم و در موبایلش عکسها و ویدئوهای دختران و پسرانی در یتیمخانه بغداد را به من نشان میداد. تعدادی از آنها را نجات داده، اما هنوز سرنوشت تعداد زیادی از این کودکان نامعلوم است.
وقتی آنها را به من نشان میداد نیز گریه کرد.
سبسابسی در حال بازگرداندن کودکی از سوریه به چچن
آنها کودکان افرادی هستند که کشورشان را ترک کردن تا در عراق و روسیه بجنگند؛ داوطلبان مبارزه برای داعش که به جرائم سنگینی متهم هستند.
اما این مقام رسمی مدام میپرسد "گناه این کوکان چیست؟ آنها چه خطایی کردهاند؟"
مادرشان که معمولاً زنان جوان و مسلمان روسی هستند، فریب همسرانشان را خوردهاند تا به سرزمینهای داعش سفر کنند. احتمالاً فکر میکردند دارند برای تعطیلات یا برای کار به ترکیه میروند. اما از مرز به سوریه و عراق برده شدند.
اکنونکه داعش تقریباً شکستخورده، شوهرها عمدتاً مرده یا زندانیشدهاند وزنها و کودکان بدون هیچ رد و نشانی ناپدیدشدهاند. صدها خانواده از جنگجویان خارجی داعش در عراق تحت بازداشت هستند، اما نامشان تابهحال فاش نشده است، حتی برای نزدیکان و خویشاوندان.
سبسابی توانست تعدادی از کودکانی که به یتیمخانه منتقل شدند را نجات دهد. او پس از مذاکرات طولانی توانست اجازه بازگشت آنها به کشور را بگیرد. این کودکان بسیار خوششانس بودند.
اما دیگر کودکان چه؟ تلفنی با تعدادی از مادربزرگهایشان صحبت کردم. آنها زنان میانسالی هستند که ناامیدانه منتظر شنیدن خبری از دخترها و نوههایشان میباشند.
یکی از آنها زنی به نام "زمیرا" است. دخترش "سدا" به مدت دو سال و نیم مرتب با او تماس میگرفت؛ ابتدا از سوریه که در آنجا با شوهر جنگجویش زندگی میکرد. پس از مرگ شوهرش به عراق رفت و به عقد داعشی دیگری درآمد.
سدا و دخترش
اما با پیشروی نیروهای عراقی به مرکز موصل در ماه ژوئیه و بمبارانهای شدیدی که انجام شد، تماس آنها قطع شد. از آن زمان زمیرا نمیداند دختر و دو نوه کوچکش زندهاند یا خیر.
حتی اکنون هم به بیگناهی دخترش شک ندارد: "سدا بارها و بارها شوهرش را متقاعد به بازگشت کند. اما آنجا گیر افتاده بودند."
اگر سدا پیدا شود، احتمال دارد دولت روسیه با بازگشتش موافقت نکند. برخی بیوههای داعش هنگام بازگشت به وطن دستگیرشدهاند. اما بااینحال رهبر چچن "رمضان قدیروف" اصرار دارد که بازگشت این کودکان به سرزمین مادریشان باعث افتخار است.
اما بازگرداندن این کودکان ممکن است سالها طول بکشد. سبسابی بازگرداندن این کودکان را به مأموریت زندگیاش تبدیل کرده و آنها را یکی پس از دیگری انجام میدهد. او دائم به تصاویر چهرههای مظلوم این فرشتگان کوچک نگاه میکند و آرام اشکهایش را از صورتش پاک میکند.
منبع: BBC
ترجمه: وبسایت فرادید