سمساریهای میلیاردی
«لوازم دست دو خریداریم؛ کمد، فرش، یخچال خریداریم» صدایی که در بلندگوها طنین میانداخت و افراد زیادی را دوروبر وانتی جمع میکرد تا یا کالایی را از سر واکنند یا در میان اجناس چیزی برای خرید بیابند. اقتصاد خردی که شاید در سالهای دور اهمیت چندانی نداشت اما گویی با هنرمندی توانسته در همه این سالها جایی برای خود باز کند و باعث جابهجاشدن اعداد و ارقامی شود؛ اعدادی که به گواه آخرین آمار بانک مرکزی در سال گذشته ٩٤٩هزارتومان درآمد برای هر خانوار ایرانی را رقم زده است؛ درآمدی معادل ٢,٧درصد کل درآمد خانوار ایرانی، البته این درآمد در سال ١٣٨٤ معادل ٥.١درصد خانوارهای ایرانی بود که مقایسه و درصدهای متعلق به این سالها حکایتگر دو مسأله اساسی است؛ اینکه طی سالهای ١٣٨٤ تا ١٣٩٤ اتکای خانوارهای ایرانی به این بخش از درآمد کاهش داشته اما در مقابل درآمد هر خانوار از کالاهای دست دوم طی این ١٠سال سه برابر شده است.
طبق آمارها ٢٢میلیون و ١٨٥هزار خانوار داریم که با احتساب درآمد ٩٤٩هزارتومانی هر خانوار از فروش کالاهای دستدوم عددی در حدود ٢١هزارمیلیارد تومان بهدست میآوریم؛ عددی که تنها مختص خرید سمساریهاست و اگر خریدهای اینترنتی را نیز به آن اضافه کنیم بیشک با رقم بزرگتری مواجه خواهیم بود.
یک فروشگاه در سال۹۲ مدعی شده روزانه ۲هزار فروش کالا با متوسط قیمت ۶۰۰هزار تومان و روزانه یکمیلیارد و ۲۰۰میلیون تومان درآمد دارد که رقم ماهانه آن به ۳۶میلیارد تومان میرسید، امروز برآورد میشود فروشگاه اینترنتی مذکور بهطور متوسط ۵هزار سفارش در روز دریافت میکند که به راحتی میتوان گفت چندین برابر پول ردوبدل شده در بسیاری از مغازههای سنتی قلب پایتخت است.
چرا مردم کالای دستدوم میخرند؟
شنیدن از وضع اقتصادی و گفتن از شرایط بد بازار و سایر مسائل در کوچه و خیابان و تاکسی برای ما عادت شده است. عدهای دم از رکود بازار میزنند و تعدادی نوید بهتر شدن شرایط را میدهند اما در این میان گویی بازار خریدوفروش کالای دستدوم گرم است و مردم بیشتر راغبند مشتری یا فروشنده این بازار باشند.
عدهای با این باور که با پرداخت پول کمتر کالای مناسبی تهیه میکنند به این بازار رونق میدهند و گروهی نیز دچار تنوعطلبی شده و رنگولعابی به این بازار میبخشند؛ کالاهایی که با داشتن عمر مفید بالا راه به این بازار مییابند و بین چند خانوار دستبهدست میشوند تا از رده خارج شوند، البته فناوری نیز بهنوبه خود در این بازار تأثیر گذاشته و نمیتوان رونق بخشیدن سایتهای اینترنتی به این بازار را نادیده گرفت؛ فروشگاههایی که بیهیچ هزینهای اجناس مختلف را برای سایتبازان به نمایش میگذارند؛ شیپور، دیوار و... البته در کنار همه اینها ما ورود اجناس دستدوم از کشورهای همسایه بهخصوص عراق به برخی شهرهای کردنشین را شاهدیم.
بازاری که در آن کالاها به قیمت پایینتری به فروش میرسند و پایین بودن قدرت خرید مردم و از طرفی مصرفگرا بودنشان دستبهدست هم میدهند تا این بازارها رونق بیشتری بگیرند. بازارهایی که بیشترین مشتریانش را زنان تشکیل میدهند، البته این تنها مختص ایرانیان نیست، چون بررسیهای بینالمللی از آمارهایی روایت میکنند که در آنها زنان سهم ٦٥درصدی و مردان سهم ٢٥درصدی خرید کالاهای مستعمل در دنیا را دارند.
درواقع، همواره تمایل قابلتوجهی برای کالاهای دستدوم وجود دارد، زیرا در شرایط اقتصادی کنونی مردم بهدنبال حداکثر صرفهجویی در هزینههای خود هستند، البته تبلیغات و برندها نیز در رونق این بازار بیتاثیر نبودهاند؛ تبلیغاتی که کشورهای زیادی سرمایههای هنگفتی را صرف آنها میکنند و با بهرهگیری از چهرههای شناختهشدهای مثل هنرپیشهها و فوتبالیستها برندهایی را سر زبانها میاندازند؛ برندهایی با قیمتهای بالا. شیوع علاقه به برندبازی نیز برای هیچکدام از ما پوشیده نیست. افرادی که میخواهند با درآمد ایرانی خریدار برندهای معروف جهانی باشند؛ درآمدهایی که با سلیقه و نگرش آنها همخوانی ندارد، از طرفی هم چشمپوشی از خواسته برای آنها غیرممکن است، برای همین راهی جز خرید کالاهای باب میل با قیمت پایین نمیماند؛ بازار کالاهای دستدوم که برندها را در خود جای دادهاند.
گردش مالی مبهم بازار اینترنتی!
این روزها شبکههای مجازی، عشقها و دنیای مجازی و ... کلمات متداول اخبار و گفتوشنودهای روزمره ما است. گویی این مجازبودن در زندگی نیز رخنه کرده و حالا چند وقتی میشود که خرید از دنیای مجازی رونق گرفته است؛ البته با توجه به ترافیک و آلودگیهای صوتی و هوا به نظر اتفاق خوبی است، چون پشت لپتاپ مینشینید و کالایی را که میخواهید میخرید بدون ترافیک و پشت چراغ قرمز ماندن.
خریدهای اینترنتی از خریدن بلیت کنسرت و قطار، کتاب و پکیجهای آموزشی شروع میشود تا لوازم خانگی، آرایشی و بهداشتی، عطر و لوازم یدکی خودرو. فروشگاههای اینترنتی، فروشگاههای کاملی هستند؛ از آن دست فروشگاههایی که از شیر مرغ تا جان آدمیزاد در آنها پیدا میشود، البته در این بازار کالاهای دستدوم نیز رخنه کرده و بیشتر از کالاهای نو به کسبوکار این فروشگاهها رونق دادهاند. کافی است سری به سایت دیوار یا شیپور بزنید تا ببینید چطور کوچکترین نیازهای شما در آنها یافت میشود؛ کالاهایی که حالا از انبار خانهها بیرون آمدهاند تا کمکی باشند بر درآمد خانوار یا در هزینهها صرفهجویی کنند. با مقایسه چند سایت اینترنتی میتوان متوجه شد بیشتر مردم به صورت تلفنی خرید میکنند و مبلغ کالا را به صورت نقد به پیک تحویل میدهند، البته کالاهایی که بالای ٢٠٠هزار تومان قیمت داشته باشند، پول پیک دریافت نمیشود.
بهطور تقریبی فروشهای آنلاین نیز چیزی حدود ٥٠٠ تا ٦٠٠هزار تومان است که با درنظر گرفتن فروشهای تلفنی نیز میتوان گفت این فروشگاهها روزانه کمتر از یکمیلیون تومان درآمد ندارند. با این حساب میتوان سودی یکصدمیلیون تومانی در روز برای آن متصور بود. ادعا میشود یکی از فروشگاههای اینترنتی پردرآمد ایران ارزشی برابر با ١٥میلیون دلار دارد، به عنوان مثال میزان تراکنشهای شاپرک در سال ٩٤ تا بهمنماه به بیش از ٩٤هزارمیلیارد تومان رسیده، رقمی که نسبت به کل تراکنشهای سال ٩٣ در این شبکه ٤٢هزارمیلیارد تومان افزایش داشته است، بهگونهای که میزان تراکنشهای خرید اینترنتی در سال ٩٣ به ٥٢هزارمیلیارد تومان رسید که رقم قابلتوجهی بود، البته با کنارهگیری دولت از این بازار حجم تراکنشها به ٩٤هزارمیلیارد تومان رسیده است که میتوان پیشبینی کرد تا پایان سال جاری از صدهزارمیلیارد تومان بگذرد.
واقعیت این است که گردش مالی فروشگاههای مجازی غیردولتی که این روزها مثل قارچ زیاد شدهاند، انگار اساسا در هالهای از ابهام است؛ سرزمینی که شفافیتگویی در آن راه ندارد. هرچه باشد اما بازار پرسودی است؛ بازاری که شما علاوه بر اینکه هزینههایی چون کرایه مغازه و مالیات را نمیدهید با یک بازاریابی و تبلیغات درست حتی بیشتر از بازار سنتی میتوانید مشتری پای مانیتور بکشانید.