ارسطو و کنفوسیوس؛ «فضیلت» چگونه به دست میآید؟
کنفوسیوس و ارسطو دو تن از تأثیرگذارترین فیلسوفان تاریخ هستند. فلسفههای آنها متمایز است، اما آنها شباهتهای خاصی دارند که زمینهساز مقایسه آنها شده است.
فرادید| کنفوسیوس و ارسطو دو تن از تأثیرگذارترین فیلسوفان تاریخ هستند. فلسفههای آنها متمایز است، اما آنها شباهتهای خاصی دارند که زمینهساز مقایسه آنها شده است.
به گزارش فرادید، در مطلب پیش رو، به مقایسۀ یک جنبۀ خاص از حکمت اخلاقی ارسطو و کنفوسیوس پرداختهایم؛ فیلسوفانی که ادیشههایشان در طی قرنها، الهامبخش فرهنگهای مختلف در غرب و شرق جهان بوده است.
مجسمه کنفسیوس
کنفوسیوس و ارسطو؛ «لی» و «هکسیس»
کنفوسیوس فیلسوف و مقام دولتی چینی در دوره بهار و پاییز تاریخ چین بود. او پس از ترک یک پست دولتی، برای تدریس فلسفه خود به شمال چین سفر کرد. او نتوانست هیچ دولتی را وادار کند به طور کامل پذیرای آرمانهای او شود، اما برخی از شاگردان او به مقامهای دولتی دست یافتند و دیدگاههای او درباره شخصیت، حکومت و اهمیت تشریفات در سنت چینی جاودانه شدند.
ارسطو فیلسوفی یونانی بود که در قرن چهارم پیش از میلاد میزیست، حدود ۱۰۰ سال پس از کنفوسیوس. او که شاگرد افلاطون بود، در بسیاری از نکات با استاد خود همرأی نبود و سیستم فکری خودش را داشت. نظریههای او درباره اخلاقیات از تجدید حیات در دوران مدرن برخوردار شدند.
در حالی که هر دو فلسفه سیستمهای «اخلاقیات مبتنی بر فضیلت» توصیف شدهاند، تفاوتهای قابلتوجهی بین این دو وجود دارد.
نوشتههای کنفوسیوس به کرات به ایده «لی» (li) اشاره میکنند که به معنای «شخصیت» یا «رعایت آیینها» است. لی از دیدگاه کنفوسیوس معانی مختلفی داشت و ازجمله برای پاکی، ادب، تشریفات و عبادت آیینی به کار میرفت. وی معتقد بود با پیروی از «لی» هر چیزی بسامان میآید و در نهایت، آرمانشهر تشکیل میشود. لی مظهر طیف کاملی از تعامل با انسان، طبیعت، و حتی اشیاء مادی است. کنفوسیوس توصیفات خود از لی را در قالب مباحث گوناگونی از جمله چای نوشی، القاب، عزاداری و حکومت بیان میکند.
کنفوسیوس معتقد بود که برای حفظ و تثبیت سلسله مراتب اجتماعی، انسانها باید آداب و مناسک اجتماعی، یعنی لی (li) را رعایت کنند. لی کلیه رفتارهای اجتماعی است که اعضای ویژهٔ جامعه را در درون روابطی معنا دار اداره میکند، مانند زبان مردم را قادر به ارتباط میسازد و آنها را نسبت به همدیگر در جای مناسب خود قرار میدهد.
کنفوسیوس زمان زیادی را صرف جزئیترین مسائل مربوط به این کردار کرد، از جمله اینکه چه مدت پس از مرگ یکی از اعضای خانواده باید عزاداری کرد. یک مؤلفه روانشناختی نیز وجود داشت: فقط در صورتی میتوانید «لی» را به درستی تمرین کنید که اعمال شما با حالات درونی شایسته پشتیبانی شوند.
از سوی دیگر ارسطو بر اهمیت hexis تأکید میکند که اغلب به «عادت» ترجمه میشود. بافضیلت بودن برای ارسطو امری یکباره نیست، بلکه حالتی از شخصیت است. یک فرد نه تنها باید کار درست را در مواقع لزوم انجام دهد، بلکه باید انگیزهها و احساسات مناسبی هم در مورد آن داشته باشد. انسان باید برای مثال شجاعت را هدف قرار دهد و آنقدر عاقل باشد که در زمان مناسب شجاع باشد. اگر انسانی به این ترکیب از اعمال و صفات درونی عادت کند، میتوان گفت از فضیلت برخوردار است.
این مفاهیم در فلسفههای مربوطه نقش اساسی دارند. با مقایسه و تقابل این دو، میتوانیم بهتر درک کنیم تصور این دو فیلسوف بزرگ درباره «چگونه زیستن» چه بوده است.
مجسمه ارسطو
مقایسه این دو فیلسوف
کِوین دِلاپ، استاد فلسفه دانشگاه کاوِرس این مقایسه را در مقاله خود به نام «آیینهای کنفوسیوسی و عادات ارسطویی» انجام داده است.
شباهتهای میان li و hexis تا اندازهای روشن است. هر دو مفهوم لازمهی رفتار توأم با فضیلت هستند و کارکردهای به ظاهر مشابهی دارند. Hexis فرد را به سمت آنچه ممکن است تبدیل کند سوق میدهد و li اعمال یک فرد راستکردار را سازماندهی میکند.
با این حال، آنها یکسان نیستند و نقشهای متفاوتی را در سیستم هر فیلسوف ایفا میکنند. برای نمونه، کنفوسیوس li را یک مفهوم کاملاً انسانی میداند که هیچ حیوانی توان انجام آن را ندارد. برعکس، ارسطو پذیرای موجودات غیرانسانی دارای hexis هم هست، هرچند hexis برای یک فیل با یک انسان بسیار فرق دارد.
از سوی دیگر li همیشه به عنوان فضیلت دیده میشود، در حالی که hexis میتواند به عادات بد نیز اشاره کند. فلسفه ارسطو به زندگی یک فیلسوفِ تا حدی خودکفا اشاره میکند، اما اندیشه کنفوسیوسی انسان را به سمت تبدیل شدن به عضوی برجسته و متعهد در یک جامعه کاملاً مشخص سوق میدهد.
در حالی که ارسطو و کنفوسیوس تفاوتهای زیادی در فلسفههای خود داشتند، شباهتهای آنها میتواند روشن کند چگونه میتوان به بهترین نحو با نظامهای اخلاقی آنها عمل کرد. همانطور که دیلَپ گفته:
«توجه به قیاسهای میان عادت ارسطویی و آیین کنفوسیوسی میتواند به متعادل کردن هر آموزه اخلاقی کمک کند. این مقایسه به طرفداران ارسطو کمک میکند به یاد بیاورند که رشد فضیلت یک کار تکروانه و فردی نیست، بلکه به تربیت اجتماعی، عاطفی و بدنی نیاز دارد. ارسطوییها بهطور انتزاعی درباره «سنت» زیاد صحبت میکنند، اما میتوانند از آیین کنفوسیوس بیاموزند از جزئیات واقعی اعمال و آداب و رسوم روزمره یا خانوادگی خود استقبال کنند.
متقابلاً، این مقایسه به کنفوسیوسیها کمک میکند از این اتهامات دوری کنند که شایستگی آیینی محبوب آنها صرفاً یک مراسم توخالی و ظاهری است. مانند فضایل ارسطویی، آیینهای شایسته کنفوسیوسی لزوماً ما را به شیوهای دگرگونکننده با افراد دیگر مرتبط میکنند.
بنابراین این فلسفهها به جای تناقض داشتن با یکدیگر، میتوانند مکمل یکدیگر باشند و درک غنیتری از عملکرد اخلاقی ارائه دهند.
همانطور که دلاپ میگوید: «ارسطو و کنفوسیوس با وجود قدیمی بودنشان، همراهان فوقالعادهای هستند برای تأمل درباره این که چگونه یک زندگی معنادار از نظر اخلاقی داشته باشیم و آن را تمرین کنیم».
مترجم: زهرا ذوالقدر